Quantcast
Channel: انجمن تفریحی تک دختر - سرگرمی، تصاویر، عکس مذهبی، عکس های تک دختر، اس ام اس، اصن یه وضی، تفریحی، ترول، تصاویر جالب، کاریکاتور طنز، منطقه آزاد، شعر، داستان كوتاه، مطلب جدید، موبايلستان، نرم افزار، بازي های اندروید، طنز، بازی، معرفی بازی، دانلود بازی، کلیپ، مذهبی، نرم افزار، ورزشي، خاطرات خوشمزه، فرهنگی-هنری، معرفی نرم افزار، دانلود نرم افزار، بازی آنلاین، ♥♥تالار رسمی هواداران استقلال!♥♥، داستان، تاریخ ایران و جهان، حاشیه های سینما، مجله خبری، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی، حوادث، ورزشی، سایر، اطلاعات عمومی، فیلم ها و سریال ها، سینما و تلویزیون، فال و طالع بینی، عکس بازیگران، بیوگرافی بازیگران، عاشقانه، عکس های عاشقانه، جملات عاشقانه، اس ام اس های عاشقانه، اشعار عاشقانه، بيوگرافي ورزشكاران، عكس ورزشكاران، صحنه هاي ورزشي، خانه داری و دکوراسیون، آموزش اشپزي، ترفند هاي خانه داري، مد و زيبايي، مدل لباس، مدل مو، شيك پوش بودن در عين با حجاب بودن، حیوانات خانگی، تصاویر طبیعت
Browsing all 13198 articles
Browse latest View live

پرنده پیام

پسرک بی انکه بداند چرا سنگ در تیر کمان کوچکش گذاشت و بی انکه بداندچرا گنجشک کوچکی را نشانه رفت پرنده افتاد بال هایش شکست وتنش خونی شد پرنده می دانست که خواهد مرد اما پیش از مردنش مروت کرد و رازی به...

View Article


مغلوب شیطان

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد،...

View Article


دوستت دارم

**************** یه جـایی باید دسـت آدمـا رو بکشی ؛ نـگه شـون داری ، صورتـشون رو میون دستـات محـکـم بگیری ! بگی : بـبـیـن … مـن دوستـت دارم ، نــــرو … !!! 

View Article

تو.........فقط تو

تنهـــــــایی های من دو نفـــــــره است… یـــــــــا با تــــــــو یـــــــا با خیـــــال ِ تــــــــــو…  

View Article

قیمت معافیت

 چهار دیوار اتاق کرمی رنگ بود . بوی جوراب ، با باد پنکه ی سقفی فضای اتاق را مینوردید و دماغ ها را پر میکرد ..با گذشت دو روز هر ادمی به هر بویی عادت میکرد جوراب ، عرق تن ،ملافه های کثیف، بوی تعفن لاشه...

View Article


پزشک و مهندس!

یک پزشک و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. پزشک رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟  مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به...

View Article

يک روز آفتابي براي جغد # پدرام رضايي زاده

خورشيد هنوز طلوع نکرده بود که در حياط با صداي آزاردهنده اي باز شد . چند گنجشک با شکسته شدن سکوت صبحگاهي از لبه ديوار پرکشيدند ، اما کلاغي که کمي دورتر از در بر درخت خشکيده کنار حياط نشسته بود ، تنها...

View Article

شما نجار زندگی خود هستید:

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد.  یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت.  پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این...

View Article


دل من خوبي ؟

**************** یادت ای دوست بخیر. بهترینم خوبی؟ خبری نیست ز تو؟ دل من میخواهد که بدانی بی تو دلم اندازه ی دنیا تنگ است میسپارم همه ی زندگیت را به خدا. می سپارم همه زندگیت را به خدا ….  

View Article


گریه کن تا تمام شود

مادری فرزندش را از دست داده بود و در فـراق او سخت می گریست. هـرکس نزد مـادر می آمد او را دلداری می داد و از او می خواست دست از زاری و گریه بردارد. یکی می گفت که با گریه کودک به دنیا بر نمی گردد و آن...

View Article

آرامش ابدی

روز مردی نزد شیوانا آمد و از او خواست تا راه رسیدن به آرامش ابدی را به او بیاموزد. شیوانا تبسمی کرد و گفت: آرامش کامل و دایمی وجود ندارد. هر یک از ما شبیه قطرات آبی هستیم که در یک رودخانه بی نهایت و...

View Article

آرام ترین انسان

یکی از دوستان شیوانا، عارف بزرگ، تاجر مشهوری بود. روزی این تاجر به طور تصادفی تمام اموال خود را از دست داد و ورشکسته شد و از شدت غصه بیمار گشت و در بستر افتاد. شیوانا به عیادتش رفت و بر بالینش نشست....

View Article

شعري اثر خودم

تاريكي آمدي؟ چقدر زيبا شدي! دلم براي رنگ چشمهاي تيله اي تو تنگ شده بود!!!! چه لباس زيبايي صورتي و مشكي درست همان رنگ هايي كه خودم دوست دارم چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چشمهايم؟؟؟؟؟ چشمهايم خوب اند....تو خوبي؟؟؟؟؟؟...

View Article


شعر اثر خودم(2)

پنجره ي خاكستر زده سخت ترين پنجره را ميبندم تا دگر بار ببيني اينجا پنجره هم ز نبودت سنگ است عشق را با تو چگونه خواندم؟ با همين پنجره و پنجره ها!!! پنجره عادت تصوير نگاهت دارد دل من عادت پرسه به دم...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

اعتقاداتمان راچندمیفروشیم؟

 [font=arial,helvetica,sans-serif]مبلغ اسلامی بود . در یکی از مراکز اسلامی لندن. عمرش را گذاشته بود روی این کار. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می  پردازد . راننده بقیه پول را که...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

قیمت گلدان....

 مردی‎ ‎در نمایشگاهی گلدان می فروخت . زنی نزدیک شد و اجناس او را بررسی کرد . بعضی ها‎ ‎بدونتزیین بودند، اما بعضی ها هم ‏طرحهای ظریفی داشتند .زن قیمت گلدانها را پرسید‎ ‎و شگفت زده دریافتکه قیمت همه آنها...

View Article

یه داستان زیبا

 یه داستان زیبا :سالها پیش زمانی که به عنوان داوطلب در بیمارستان مشغول کار بودم، با دختری به نام «لیزا» آشنا شدم که از بیماری نادری رنج می برد. ظاهراً تنها شانس بهبودی او، گرفتن خون از برادر هفت ساله...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

مداد....

 پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت . پرسید :- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :- درسته درباره ی تو می نویسم...

View Article

کتاب زندگی....

 خوابيده بودم؛در خواب كتاب گذشته ام را باز كردم و روزهاي سپري شده عمرم را برگ به برگ مرور كردم . به هر روزي كه نگاه م ي كردم ، در كنارش دو جفت جاي پا بود . يكي مال من و يكي ما ل خد ا. جلوتر مي رفتم و...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

قهوه

 چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند. آنها مشغول...

View Article
Browsing all 13198 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>