پنجره ي خاكستر زده
سخت ترين پنجره را ميبندم
تا دگر بار ببيني اينجا
پنجره هم ز نبودت سنگ است
عشق را با تو چگونه خواندم؟
با همين پنجره و پنجره ها!!!
پنجره عادت تصوير نگاهت دارد
دل من عادت پرسه به دم پنجره ها
قاب عكس تو دگر نيست در آينه ي پنجره ام
تا كه شايد دل من درك كند پنجره را
چه خيال پوچي!!!!!
ماه من بي خبر از پنجره ها
خنده اي ميكند و وصف كند در سرما
پنجره با همه ي سادگي اش
بوي زيباي تورا حس كرده
مطمئنم كه هماهنگ نكرده بودي
ماه آمد و تو آنسوي دلم چنگ زدي
مطمئنم كه دگر بار
اين پنجره ي خسته ي نالان زمين خورده ي من
مي كشد نقش تو را بر در و ديوار دلش
تا كه شايد بنشيني به كنارش آرام
وبگويي:دله من تنگ شده تنگ
دل من تنگ نگاهت شده است
و دگر بار دلش ضعف رود
مات شود...در دل باد
و من الان اينجا
حسرت پنجره را خواهم خورد
او نگاهش را پر ز نگاهت كرده
ماه من..صورت زيباي تو را يادم نيست
تا چه وقت ياد كنم صورت زيباي تو را از همين پنجره ها؟؟؟؟؟
من دگر خسته شدم
من هنوز ميدانم
تا نگاهي ديگر
چهره ام يادت نيست
پس تو هم ياد بكن
چهره ي من را ....
از همين پنجره ها
نظر يادتون نره هاااا
سخت ترين پنجره را ميبندم
تا دگر بار ببيني اينجا
پنجره هم ز نبودت سنگ است
عشق را با تو چگونه خواندم؟
با همين پنجره و پنجره ها!!!
پنجره عادت تصوير نگاهت دارد
دل من عادت پرسه به دم پنجره ها
قاب عكس تو دگر نيست در آينه ي پنجره ام
تا كه شايد دل من درك كند پنجره را
چه خيال پوچي!!!!!
ماه من بي خبر از پنجره ها
خنده اي ميكند و وصف كند در سرما
پنجره با همه ي سادگي اش
بوي زيباي تورا حس كرده
مطمئنم كه هماهنگ نكرده بودي
ماه آمد و تو آنسوي دلم چنگ زدي
مطمئنم كه دگر بار
اين پنجره ي خسته ي نالان زمين خورده ي من
مي كشد نقش تو را بر در و ديوار دلش
تا كه شايد بنشيني به كنارش آرام
وبگويي:دله من تنگ شده تنگ
دل من تنگ نگاهت شده است
و دگر بار دلش ضعف رود
مات شود...در دل باد
و من الان اينجا
حسرت پنجره را خواهم خورد
او نگاهش را پر ز نگاهت كرده
ماه من..صورت زيباي تو را يادم نيست
تا چه وقت ياد كنم صورت زيباي تو را از همين پنجره ها؟؟؟؟؟
من دگر خسته شدم
من هنوز ميدانم
تا نگاهي ديگر
چهره ام يادت نيست
پس تو هم ياد بكن
چهره ي من را ....
از همين پنجره ها
نظر يادتون نره هاااا