Quantcast
Channel: انجمن تفریحی تک دختر - سرگرمی، تصاویر، عکس مذهبی، عکس های تک دختر، اس ام اس، اصن یه وضی، تفریحی، ترول، تصاویر جالب، کاریکاتور طنز، منطقه آزاد، شعر، داستان كوتاه، مطلب جدید، موبايلستان، نرم افزار، بازي های اندروید، طنز، بازی، معرفی بازی، دانلود بازی، کلیپ، مذهبی، نرم افزار، ورزشي، خاطرات خوشمزه، فرهنگی-هنری، معرفی نرم افزار، دانلود نرم افزار، بازی آنلاین، ♥♥تالار رسمی هواداران استقلال!♥♥، داستان، تاریخ ایران و جهان، حاشیه های سینما، مجله خبری، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی، حوادث، ورزشی، سایر، اطلاعات عمومی، فیلم ها و سریال ها، سینما و تلویزیون، فال و طالع بینی، عکس بازیگران، بیوگرافی بازیگران، عاشقانه، عکس های عاشقانه، جملات عاشقانه، اس ام اس های عاشقانه، اشعار عاشقانه، بيوگرافي ورزشكاران، عكس ورزشكاران، صحنه هاي ورزشي، خانه داری و دکوراسیون، آموزش اشپزي، ترفند هاي خانه داري، مد و زيبايي، مدل لباس، مدل مو، شيك پوش بودن در عين با حجاب بودن، حیوانات خانگی، تصاویر طبیعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 13198

بیشتر دقت کنیم!

$
0
0
 
مردی دیروقت ، خسته از کار به خانه برگشت . دم در پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود .

سلام بابا ! یک سوال از شما بپرسم ؟
بله حتما . چه سوالی ؟

بابا ! شما برای هرساعت کار چقدر پول می گیرید ؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد : این به تو ارتباطی ندارد . چرا چنین سوالی میکنی ؟

فقط میخواهم بدانم.
اگر باید بدانی ، بسیار خوب می گویم : بیست دلار

پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود آه کشید . بعد به مرد نگاه کرد و گفت : می شود ده دلار به من قرض بدهید ؟
مرد عصبانی شد و گفت : اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال ، فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری کاملا در اشتباهی ، سریع به اطاقت برگرد و برو فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز سخت کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت ندارم.

پسر کوچک ، آرام به اطاقش رفت و در را بست . مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد : چطور به خودش اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سوالاتی کند ؟

بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی تند و خشن رفتار کرده است. شاید واقعآ چیزی بوده که او برای خریدنش به ده دلار نیاز داشته است . به خصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش درخواست پول کند .

مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد و گفت : خوابی پسرم ؟
پسرک در حالی که روی تخت دراز کشیده بود پاسخ داد : نه پدر ، بیدارم .
من فکر کردم شاید با تو خشن رفتار کرده ام . امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا این ده دلاری که خواسته بودی .

پسر کوچولو نشست ، خندید و فریاد زد : متشکرم بابا !
بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله شده در آورد .

مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته ، دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت: با این که خودت پول داشتی ، چرا دوباره درخواست پول کردی ؟

پسر کوچولو پاسخ داد: برای اینکه پولم کافی نبود ، ولی من حالا بیست دلار دارم.
آیا می توانم یک ساعت از کار شما را بخرم ، تا فردا زودتر به خانه بیایید؟
من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم!
 
 
 
بیشتر دقت کنیم!

Viewing all articles
Browse latest Browse all 13198

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>