Quantcast
Channel: انجمن تفریحی تک دختر - سرگرمی، تصاویر، عکس مذهبی، عکس های تک دختر، اس ام اس، اصن یه وضی، تفریحی، ترول، تصاویر جالب، کاریکاتور طنز، منطقه آزاد، شعر، داستان كوتاه، مطلب جدید، موبايلستان، نرم افزار، بازي های اندروید، طنز، بازی، معرفی بازی، دانلود بازی، کلیپ، مذهبی، نرم افزار، ورزشي، خاطرات خوشمزه، فرهنگی-هنری، معرفی نرم افزار، دانلود نرم افزار، بازی آنلاین، ♥♥تالار رسمی هواداران استقلال!♥♥، داستان، تاریخ ایران و جهان، حاشیه های سینما، مجله خبری، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی، حوادث، ورزشی، سایر، اطلاعات عمومی، فیلم ها و سریال ها، سینما و تلویزیون، فال و طالع بینی، عکس بازیگران، بیوگرافی بازیگران، عاشقانه، عکس های عاشقانه، جملات عاشقانه، اس ام اس های عاشقانه، اشعار عاشقانه، بيوگرافي ورزشكاران، عكس ورزشكاران، صحنه هاي ورزشي، خانه داری و دکوراسیون، آموزش اشپزي، ترفند هاي خانه داري، مد و زيبايي، مدل لباس، مدل مو، شيك پوش بودن در عين با حجاب بودن، حیوانات خانگی، تصاویر طبیعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 13198

اساطیر ایران

$
0
0
اساطیر ایران
پیشینه
آریایی‌ها اقوامی بودند که از نخست در در داخل فلات ايران زندگي ميكردند. بعدها دسته اي از آنها به هند و دسته اي ديگر به سوي قفقاز و سپس اروپا كوچيدند. گروهی از این اقوام به نام پارت‌ها در مناطق شمال شرقی ایران (خراسان و گرگان امروزی) ساکن شدند و گروه دیگری که ماد و پارس نامیده می‌شدند ،به سوی سرزمین‌های جنوب غربی حرکت کردند( در اواسط قرن نهم پیش از میلاد، آشوری‌های عراق برای تخستین بار ، از سرزمین پارسوآ به عنوان دشمن همسایه در کتیبه‌های خود یاد کرده‌اند. پژوهشگران نیز بر پایه این اسناد نتیجه گرفته امد که احتمالا مادها و پارس‌ها ابتدا در شمال غربی ایران ساکن بوده‌اند و بعدها به دلایلی به سرزمین‌های جنوبی رفته‌اند) و در نهایت مادها در نزدیکی همدان و پارس‌ها در استان فارس امروزی مستقر شدند. پش از قدرت گرفتن مادها و پارسها، قبایل مختلف دیگری از آریایی‌ها هر کدام قلمرو کوچکی را به خود اختصاص دادند. از میان اقوام شناخته شده آن دوران می توان به ماننایی‌ها، اورارتوها و لولوبی‌ها اشاره کرد که در اوایل هزاره اول پیش از میلاد ، حکومت‌های مستقلی در شمال غربی ایران تشکیل داده بودند. گروه‌های دیگری در مارلیک گیلان ، حسنلوی آذربایجان ، زیویهٔ کردستان و… وجود داشتند که مدت کوتاهی در شمال و غرب ایران شاکن شدند. ما ابتدا به طور خلاصه به این اقوام پرداخته و سپس ادامهٔ بحث را پی می‌گیریم.
در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد ، ایرانیان باستان با دستیابی به فناوری استخراج و ذوب آهن ، گام مهم دیگری در جهت پیشرفت و توسعهٔ خود برداشتند. از این زمان تا اواسط هزاره اول پیش از میلاد ، غرب فلات ایران شاهد نقل و انتقالات گسترده و ورود اقوام و فرهنگ‌های جدید از مرکز و شرق فلات ایران بود. کشف اثار بسیار نفیس از جنس طلا و نقره و همچنین سلاح‌ها و ابزار آهنی و مفرغی (مفرغ آلیاژی است محکم تر از مس که از ترکیب دو فلز مس و قلع به دست می‌آید) بیانگر اوج هنرمندی مردم ساکن این ناحیه‌است که ظاهرا از ثروت قابل توجهی برخوردار بوده‌اند. تپه‌های مارلیک گیلان یکی از معروفترین محوطه‌های باستانی این دوره‌است. در بالای این تپه هه که در ۱۴ کیلومتری شهرستان رودبار در استان گیلان قرار دارند ، بیش از ۵۰ گور کشف شده‌است که در همه انها اشیای ارزشمند و منحصر به فردی چون پیکره سفالین انسان ، گاو کوهاندار و همچنین جام‌های زرین و سیمین با نقوش قلم زنی شده بسیار زیبا قرار داشت. از دیگر مناطق باستانی این دوره می توان به تپه‌های املش ، کلاردشت و عمارلو در استان‌های گیلان و مازندران ، تپه زیویه در استان کردستان، تپه حسنلو در استان آذربایجان غربی( گفتنی است قدمت اصلی تپه حسنلو به بیش از ۷۰۰۰ سال پیش برمی گردد ) و غار کلماکره در استان لرستان اشاره کرد. برخی از پژوهشگران معتقدند احتمالا ساکنان این مناطق اجداد مادها و هخامنشی‌ها بوده‌اند؛ اما از طرفی در دست نبودن کتیبه معتبری باعث شده‌است باستان شناسان نتوانند به طور قطع دربارهٔ این مورد اظهار نظر کنند.
اساطیر و عقاید پیش‌آریایی در ایران
پیش از قدرت گرفتن مادها، تمدنهای آریایی منفردی در این سرزمین می‌زیستند که عمدتا با همسایگان خارج از فلات خود خویشاوندی زبانی نژادی و حتی مذهبی نداشته و خود گاهی دارای همبستگی‌هایی بودند. این اقوام شامل لولوبیها، گوتیها، کاسیها و اورارتوها می‌شدند. البته عیلامیان، نیز در جنوب شرقی فلات ایران دارای تمدن قدیمی و شناخته شده‌ای بودند اما از نژاد آریایی نبودند. این اقوام که نیمه جنوبی ایران و غرب و شمال غربی را در اختیار داشتند دارای اساطیری ویژه خود بودند. از اساطیر آن‌ها اطلاع چندانی در دست نیست با این‌حال اساطیر کاسی‌ها تا اندازه‌ای به تمدنهای ایرانی بعدی یعنی مادها و پارسها، شباهت‌هایی بویژه در نام‌ها دارد. اساطیر عیلامی که قومی منفرد و البته دارای قرابت‌های زبانی با دراویدی‌های غیرآریایی هند، بودند با برخی اساطیر مندرج در ریگ‌ودا مشترک است. سنت‌ها و عقاید این اقوام بدون شک در عقاید جامعه بعدیشان که تحت سیطره فرهنگی آریایی‌ها بود تاثیر گذاشت. با قدرت گیری مادها وسپس پارسها، اساطیر جدیدتری که اساطیر جامع ایران شناخته می‌شوند آغاز شد. محققان بر این باورند که پیش از قدرت گیری مادها،شاخه‌ای از آریاییان از ایران به هند مهاجرت ردند. برای همین است که صورت کهن اساطیر هندی شباهت بسیاری با صورت‌های کهن اساطیر ایرانی می‌دارد. اسطوره‌شناسان گاه با کمک اساطیر قوم خویشاوند صورت کهن یا باستانی اسطوره‌ای خاص را بازسازی می‌کنند. اثر هندوی که بیشتر از آثار هندو به کار اسطوره‌شناسی ایرانی می‌آید کتاب ریگ‌ودا به زبان سنسکریت است. با جای‌گیر شدن هندوان در سرزمین نو سیر تکاملی اسطوره‌های تا-حد-زیادی-مشترکِ ایشان تفاوت یافت. اساطیر ایران از اسطوره‌های اقوام بومی فلات ایران و اسطوره‌های میانرودانی تأثیری زیادی پذیرفت. محققان این تأثیرها را در جایجای اساطیر ایرانی نشان داده‌اند.
ریشه‌های اساطیر آریایی
اساطیر هندی و ایرانی در بسیاری موارد نزدیک است. این نزدیکی گاهی در حد تشابه اسامی اشخاص و جای‌هاست.[۱] زبان‌های بسیار نزدیک این دو گروه نیز ریشه‌های مشترک ایشان را تایید می‌کند. از این‌رو ریشه اساطیر این دو ملت در گذشته‌های دور یکسان بوده‌است اما مهاجرت هندیان از فلات اریان به سرزمین‌هایی با طبیعت و شرایط اقلیمی و نیز اقوام بومی متفاوت تغییرات اساسی در اساطیر و معتقدات آئینی آن‌ها پدید آورده‌است. در هر دوی این اساطیر نیروهای خیر و شر وجود دارند. نام‌های خدایانشان نزدیک بهمدیگر است. آتش در باورهای ایرانی و هندی مقدس است و ستایش می‌شود و نیز مراسم قربانی برای خدایان را در حالتی مشابه با یکدیگر انجام می‌دادند.[۲]
شکل‌گیری اساطیر ایرانی
کهن‌ترین نمونه‌هایی که از صورت باستانی اساطیر ایران مانده‌است اشاره‌هایی در اوستاست به‌خصوص در یشتها. چون یشت‌ها بیش از هر چیز مجموعه‌ای سرودهای نیایشی‌است اشارت‌های مفصل به اسطوره‌ها در آنها نیست. هر آنچه هست سربسته و کوتاه‌است. وانگهی تدوین‌کنندگان یشت‌ها از آشنایی شنونده با شخصیت‌هایی که نام برده می‌شدند مطمئن بودند. به هر حال همین اشارات کوتاه، و البته نسبتاً پرشمار، سخت به کار می‌آید. از جمله به کمک آنها صورت کهن نام شخصیت‌ها را اندر توان یافت.
مفصل‌ترین متن‌ها دربارهٔ اساطیر ایران در نوشته‌های زرتشتی به زبان فارسی میانهاست. تدوین نهایی اکثر آنها در اوایل دوران اسلامی‌است. ولی بیشترشان مبتنی بر متن‌های اواخر دوران ساسانیاست که بعضاً مطالبی مربوط به وقایع پس از حملهٔ تازیان به ایران نیز به کتاب اضافه کرده‌اند. شماری از نامورترین این کتاب‌ها عبارت‌اند از بندهشن، دینکرد، گزیده‌های زادسپرم و روایت پهلوی.
تا پیش از تحقیقات جدید، تاریخ ایران (به طور سنتی) از زمان‌های دور با اسطوره‌ها آغاز شدی و اندک‌اندک به پادشاهان تاریخی رسیدی و با تاریخی واقعی پیوند خوردی. با تحقیقات جدید و غلبهٔ دیدگاه انتقادی، بسیاری از شخصیت‌های اسطوره‌ای-حماسی وجههٔ تاریخی خود را از دست دادند و نزد مردمان شخصیت‌هایی «اسطوره‌ای» یا حد اقل «نیمه-تاریخی» تلقی شدند. مثلاً شاهان پیشدادی که به طور سنتی نخستین شاهان ایران و جهان دانسته شدندی امروز اسطوره‌ای یا نیمه-تاریخی در شمار آیند. هنگامی که روایتی «اسطوره‌ای» تلقی می‌شود خودبخود واقعیت تاریخی و عینی از آن سلب می‌شود. آنچه که امروز اسطوره خوانده می‌شود نزد پیشینیان واقعیتی ازلی و ابدی و مسلم بودی. تاریخ‌نگاری مبتنی بر اسطوره — یا دست‌کم نوشتن تاریخ دیرین مبتی بر اسطوره — خاص ایرانیان نبود بلکه آنِ همهٔ نظام‌های فکری کهن بودی: تاریخ عالم را با خلقت آغاز کردندی و تا زمان حال ادامه دادندی.
اساطیر کهن ایرانی
بنیان اساطیر ایرانی بر نبرد میان خوبی و بدی نهاده‌است. اقوام هندوایرانی به دو رستهٔ کلی خدایان باور داشتندی: اهوره‌ها [در منابع هندی اسوره‌ها] و دیوان. خصلت این دو رستهٔ خدایان نزد ایرانیان و هندوان باژگونهٔ یک‌دیگر تحول یافت به این معنا که نزد هندیان اسوره‌ها خدایان بد شدند و دیوان خدایان خوب؛ و نزد ایرانیان اهوره‌ها خدایان نیک شدند و دیوان خدایان شرور. برای هردو گونهٔ خدایان قربانی کردندی. غرض از قربانی برای خدایان شرور، باج دادن به ایشان بود تا دست از سر مردمان بدارند. قربانی برای خدایان نیک در طلب یاری و برکت از ایشان رخ دادی.
نمای کلی جهان
در باورهای اساطیری ایرانیان پیش از زرتشت جهان صورتی گرد و هموار مانند یک بشقاب داشت. آسمان نیز سنگی و سخن مانند الماس تصور می‌شد. زمین در مرکز کاملا هموار و دست نخورده بود و هیچ حرکتی در میان زمین و ماه و ستارگان وجود نداشت. اما به دنبال تازش نخست اهریمن به زمین ناگهان دگرگون شد. در آن پویایی پدید آمد و کوه‌ها ایجاد شدند و رودخانه‌ها به جریان افتادند ماه و ستارگان به چرخش در آمد. در تصویر کلی دنیا در آن زمان، جهان به هفت اقلیم تقسیم شد که مرکز آن خونیرث نام داشت و شش سرزمین بصورت اقماری در اطراف آن بودند. آسمان نیز دارای سه مرتبه ستاره‌پایه، ماه‌پایه و خورشیدپایه بود. کوه تیره که در البرز قرار داشت مرکز عالم دانسته می‌شد.[۳]
در اساطیر ایرانی بیش از هر چیز نبرد خیر و شر و عناصری که در زیر آن دو رده بندی می‌شود، چشمگیر است. به عبارتی تفکر ایرانی در همه چیز در پی این رده‌بندی است و جنبه اخلاقی نیرومندی به آن داده‌است. یکی دیگر از عناصری که در همین رده بندی اهمیت زیادی در فرهنگ ایرانی داشته‌است مفهوم شاه و فره‌مندی او از طرف خداست. شاهی که در خدمت رده نیک باشد فره همیشه به او تعلق دارد، و هر کاری که او را از این رده خارج سازد باعث گسستن فره از اوست. بررسی این مسائل و این رده بندی فرهنگ و ریشه‌های فرهنگی ایرانی را روشن می‌سازد. در فرهنگ اساطیر ایران، تقابل خیر و شر وجود دارد و نه تقابل انسان و خدا. پیام اسطوره‌های ایرانی تقابل دو گوهر است؛ دو گوهر خیر و شر. یکی راستی و دیگری ناراستی، یکی خوشبویی و دیگری بویناکی، یکی روشنایی است و دیگری تاریکی» (برگرفته از مصاحبه جلال ستاری با دکتر فکوهی). کهن ترین نمونه‌هایی که از صورت باستانی اساطیر ایران مانده‌است، اشاره‌هایی در اوستا است، بخصوص در یشت‌ها. چون یشت هابیش از هر چیز مجموعه‌ای از سرودهای نیایشی هستند. اشاره‌های مفصل به اسطوره‌ها در آنها وجود ندارد و هر چه هست سر بسته و کوتاه‌است. تا آنجا که مفصل ترین متن‌ها پیرامون اساطیر ایران در نوشته‌های زرتشتی به زبان فارسی میانه‌است.تدوین نهایی بیشتر آن‌ها در اوایل دوران اسلامی است و بیشترشان مبتنی بر متنهای اواخر دوران ساسانی است و بعضی هم مطالبی مربوط به وقایع پس از حمله تازیان به ایران نیز به کتاب اضافه کرده‌اند. برخی از معروفترین این کتاب‌ها عبارتند از: بندهش، دینکرد، گزیده‌های زادسیرم و روایت پهلوی. پیام اسطوره‌های ایرانی هم با توجه به تقابل دو الگوی خیر و شر، پیروی از الگوی خیر و وفاداری به آن است و اینکه بشر پیمان ببندد که دروغ نگوید. هر چند امروزه اسطوره‌ها معنای واقعی خود را از دست داده‌اند و ما دیگر کمتر شاهد درک معنای واقعی آن‌ها هستیم. در واقع همان خدمتگزاری به مفاهیم خیر از پیام‌های بزرگ اساطیری ایران است.
نیروهای شر
در اساطیر ایران چیزی که همه جا در همه روایات اساطیری مشاهده می‌شود حضور شر و نیروهای حافظ پلیدی در جهان است. این نیروهای شر که دستیاران اهریمن یا انگره مینو بشمار می‌آیند با نام‌های دیو و دروج از ایشان یاد شده‌است. دیوان دروجان جنیست‌های مذکر و مونث دارند و در برابر هر نیکی در جهان یک پلیدی است و حداقل یک دیو هم موکل بر آن پلیدیست. در برابر زندگی مرگ است؛ در برابر خوشی رنج و بیماری در برابر گرما، سرمای سخت سوزان و برابر راستی دروغ و برابر باران خشکسالی و دیو موکل بر آن اپوش است. در اساطیر ایران همیشه دنیا صحنه جدال میان این نیروهای پلیدی و اساطیر نیکوست، آن‌هایی که یاور آفریده‌های گتیایی و نیک هستند.[۴]
آئین‌های اساطیری کهن
قهرمانان اساطیری
اساطیر زرتشتی
اصلاحات زرتشت
ایزدان و امشاسپندان
در اوستا داستان خدایان و موجودات افسانه‏ای غالباً «یشت‏»‏ها آمده‌است در یشت‏ها اسطوره‏هایی که منشاء ما قبل زردتشی دارند و نوعی ایدئولوژی کافرانه را منعکس می‏کنند در غالب سرودهای گوناگون آمده. مثلاً یشت ۵ (آبان یشت) به ایزدبانو «آناهیتا» اختصاص دارد و یشت ۱۰ (مهر یشت) به میترا. از کفرکیشی و تاریخ آن در یشت‏ها که بیرون بیاییم در نیایش‏های زردتشت می‏رسیم که باورهای اولیهٔ زردتشت است و در آنها نیز اشاره‏‏های جالبی به خلقت اولیه و یا عناصر سازندهٔ هستی بر مبنایی کاملاً اسطوره‏ای دیده می‏شود در وندیداد نیز نهایتاً اصل دیدگاه مزدا علیه اهریمن «زردتشتی بازشناسانده می‏شود.» براساس این منابع خدایان ذکر شده در اساطیر ایرانی از این قرارند:
۱- اهوره مزدا ۲- اردوی سور اناهیتا ۳- ور ثرغنه ۴- میترا ۵- ویو ۶- تیشتویه [تیشتر، تشتر، تیر] ۷- آتر ۸- هومه (هوم)
در اوستا داستان خدایان و موجودات افسانه‏‌ای غالباً «یشت‏»‏ها آمده‌است در یشت‏ها اسطوره‏هایی که منشاء ما قبل زردتشی دارند و نوعی ایدئولوژی کافرانه را منعکس می‏کنند در غالب سرودهای گوناگون آمده.
۱- اهوره مزدا وانگره مینیو
اهوره مزدا، اهورمزد، اهورامزدا، اورمزدا، اورمزد هرمزد، هرمز، هورمزد، هورمز، ارمس، هرمس، هرمست. تلفظ‏های گوناگون نام خدای بزرگ زردتشیان در زبان‏ها و دوره‏های متفاوت است. معنای اصطلاحی این نام شامل؛ سروردانا، خدای غایی، خیرمطلق، خرد و معرفت آفرینندهٔ خورشید و ستارگان، روشنایی و تاریکی، انسان‏ها و حیوان‏ها تمام فعالیت‏های فکری و جسمی است. معنای تحت اللفظی نام او ازین قرار است: بخش اول «اهور» از ریشه «اه» که بن هستی و هستن است و بخش دوم «مزدا» که از «من + ز+ دا» به معنای «فکردهنده» می‏باشد و ترجمهٔ آن در شاهنامه‏ همان «خداوند جان و خرد» می‏باشد. معنای دیگر نیز حاکی ازین است که اهورا به معنای «سر، سرور، بزرگ و مولا» است و «مزدا» به معنای به یاد سپردن و به خاطر داشتن بنابراین «سروردانا» ترجمه اهورا مزدا خواهد بود. دشمن خونی اهورا مزدا، انگره مینو یا انگره مینیو است. انگره مینو در حقیقت نام اوستایی همان «اهریمن» یا «اهرمن» در پهلوی (فارسی) میانه‌است. نامش به معنای «مینوی ستیزگر و دشمن» آمده از ویژگی‏های او که نماد شر مطلق و برهم زننده نظم و ذاتاً دشمن خوبی‏هاست یکی داشتن سری بزرگ و زشت است که این ویژگی در شاهنامه هم به تمام دیوان و غولان نسبت داده شده. اهورا مزدا و اهریمن از ازل تا ابد باهم در جنگ بوده‏اند و زندگی در این جهان بازتابی از مبارزه کیهانی این دو است محل زندگی اهریمن شمال زمین است جایی که تمام دیوان «زیید و اصلاح» از پشت کوه آمدن نیز ریشه‏ای اسطوره‏ای دارد که در آن تلویحاً فرد پشت کوهی یعنی «دیوسیرت» که کم کم معنای «نادان» به خود گرفته‌است. اهریمن به ۳ شکل غیر از شمایل خودش ظاهر می‏شود. ۱- چلپاسه (مارمولک) ۲- مار ۳- جوان انگره مینیو خود خالق دیوان دیگر نیز هست مثلاً (ایشمه و دیو خشم) یا اژی دها که همان ضحاک شاهنامه باشد. وی گر چه در شاهنامه پادشاهی ماد دوش توصیف شده اما در اوستا دیوی است سه سر، شش چشم و سه پوزه که بدنش پر از چلپاسه و عقرب است. به هر حال آنچه براساس متون زردتشی بر می‏آید در آخرالزمان نهایتاً این اهورامزدا است که بر اهریمن غلبه می‏کند و او را برای همیشه از بین می‏برد و پس از آن تنها خیر و نیکی و نور و سلامتی در جهان باقی خواهد ماند.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 13198

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>