گلادیاتور
بازسازی یک نبرد گلادیاتوری در ویرانههایکارنونتومرم، یک کتیبهٔ معاصر، کارنونتوم رم را با دارا بودن چهار تا از بزرگترین آمفی تئاترهای روم باستان، معتبر میسازد. با وجود برخی استثنائات، یک گلادیاتور به دو تا پنج نوبت زورآزمایی در هر سال میپرداخته که در هر نوبت آن، حدود ۱۵ دقیقه پایداری میکردهاست
گلادیاتور(بهلاتینی: gladiator) که بدان "مرد شمشیر" یا "شمشیر زن" Swordsman نیز گفته شده و درفارسیگاه با عبارت: «پهلوان از جان گذشته» ترجمه شدهاست، لغتی است که از کلمهٔ gladius، به معنای "شمشیر" مشتق شدهاست. یک گلادیاتور، درجمهوری روموامپراطوری روم، به مبارز مسلحی گفته میشد که به مبارزات و برخوردهای خشونت آمیز با دیگر گلادیاتورها، حیوانات وحشی و همینطور با جنایتکاران محکوم به مرگ میپرداخت. برخی از گلادیاتورهایی که برای شرکت درنبردهای گلادیاتوریداوطلب میشدند، نه فقط حقوق فردی و اجتماعی خویش، بلکه حتی زندگی خود را با ظاهر شدن در صحنهٔ این نبردها در معرض خطر قرار میدادند.
اغلب گلادیاتورها، بعنوان برده خوار و خفیف شمرده میشدند، تحت شرایطی دشوار تأدیب میگردیدند، از نظر اجتماعی به حاشیه رانده شده بودند، و تحت تبعیضات نژادی قرار میگرفتند و به مرگ محکوم بودند. با این وجود، صرف نظر از منشاء شکل گیری این شیوه، گلادیاتورها به مخاطبان خویش، نمونهای از اخلاق رزمی در رم باستان را ارائه میکردند، و نه فقط در زمان انجام نبرد گلادیاتوری، بلکه در حال مرگ نیز مورد ستایش و تحسین مردم قرار داشتند و برایشان الهام بخش بودند. در واقع آنها در فراز و فرود جشن و پایکوبیهای برقرار شده در روم باستان همواره حضور داشتند و ارزش آنها همانند هنرمندانی بود که هنر خویش را در اشیاء گرانبها متجلی میساختند و [با وجود رفتار بد و وحشیانهای که با آنان صورت میگرفت]، در سراسر قلمرو روم، از آنان تجلیل و پاسداشت بعمل میآمد.
منشاء شکل گیری مبارزات گلادیاتوری یا gladiatorial هنوز مورد بحث قرار دارد. شواهد حاکی از آن است که این شیوه در مراسم مربوط به تشییع جنازه و عزاداری افراد رایج بوده و در طولجنگهای کارتاژی، یعنی از قرن ۳ قبل از میلاد و پس از آن، به سرعت در حال اجرا بودهاست. رسمی که رفته رفته به شکل یکی از ویژگی اساسی در سیاست و زندگی اجتماعی مردمان روم درآمدهاست. محبوبیت این شیوه، در نهایت کار آن را بدانجا کشانیده که استفادهٔ از آن، به میزان بیشتر و با ولخرجی و هزینه زیادتر صورت میپذیرفته و حتی شکل نوعی بازی و تفریح و سرگرمی به نام "بازی گلادیاتوریا ل gladiatorial" به خود گرفته بودهاست. این بازی اوج رواج خود را در حد فاصل میان قرن ۱ تا ۲ قبل از میلاد تجربه کردهاست، و نه تنها در اوضاع عادی، بلکه در طول بحرانهای اجتماعی و اقتصادی دولت روم این رواج رو به کاهش نرفتهاست. حتی پس از این که مسیحیت در قرن چهارم میلادی بعنوان دین رسمی در روم مورد پذیرش قرار گرفت، این رسم منسوخ نگردید و امپراتوران مسیحی همچنان حامی تفریحات انچنینی بودند. بدین ترتیب این رسم، دست کم تا اواخر قرن ۵ میلادی، رواج داشتهاست. یعنی تا هنگامی که آخرین بازی گلادیاتوری شناخته شده در تاریخ، صورت گرفتهاست.
شرح بیشتر [ویرایش]
تکهای از موزائیک مربوط به حدود سالهای ۸۰ تا ۱۰۰ میلادی، که از شهر زیلتن واقع درلیبیبه دست آمده و صحنهای از یک نبرد گلادیاتوری را نشان میدهد.
در کتاب «تاریخ روم باستان»، شرح مفصلی دربارهٔ گلادیاتورها آمدهاست، که برخی اطلاعات آن جالب توجهاست:
رومیان برای سرگرمی خود، بردگان را وادار میکردند که با یکدیگر و یا حیوانات درنده به مبارزه و نبرد برخیزند. چنین بردگانی را گلادیاتور مینامیدند. رومیان طرز به کار بردن انواع اسلحه را به آنها میآموختند و در زندان از آنها نگهداری میکردند.
برای مبارزات گلادیاتوری، میدان مخصوصی درست کرده بودند کهآمفی تئاترنام داشت و شبیهسیرکهایامروزی بود. در آغاز رومیان آمفی تئاترها را از چوب میساختند، امّا بعدها کم کم شروع به ساختن آمفی تئاترهایی از سنگ نمودند. در مرکز هر آمفی تئاتر، یک میدانشنیقرار داده میشد کهآره نانام داشت. کلمهٔ آره نا به معنای صحنه بود و در اطراف آره نا(صحنه)، پلههایی برای نشستن تماشاگران احداث میکردند.
گلادیاتورها در روزهای جشن، در صحنهٔ آمفی تئاتر به جنگ تن به تن مشغول میشدند و گاهی اوقات پیش میآمد که در وسط میدان و بر روی آره نا، تعداد کثیری گلادیاتور دیده میشدند که به صورت جفت به جفت یا دسته جمعی، در حال مبارزه با یکدیگر بودند. گلادیاتورهایی که از سر دلسردی مبارزه میکردند و یا تمایلی به این کار نشان نمیدادند، به ضرب شلاق و نوک نیزه، به میدان مبارزه رانده میشدند.
سرنوشت گلادیاتور زنده، ولی شکست خورده را تماشاگران معین میکردند. اگر آنها دستشان را بالا میبردند، گلادیاتور مغلوب، زنده میماند، امّا اگر شست دستشان را پایین میآوردند و با آن به زمین اشاره میکردند، به معنای آن بود که مغلوب باید بدست گلادیاتور پیروز نابود شود.
اجساد گلادیاتورهای مغلوب و کشته شده را با قلاب از صحنهٔ آمفی تئاتر خارج میکردند.
گاهی نیز، شیرها و ببرها و سایر حیوانات عظیم الجثهٔ درنده را، به جان گلادیاتورها میافکندند. داستانهای متعددی از به کار گرفتن جانوران درنده در مبارزات گلادیاتوری و نظایر آن نقل شده که بعنوان نمونههایی از آنها میتوان به داستانآندروکلسبرده یا داستانلاورئولوسدزد اشاره نمود.
نوشته ویل دورانت [ویرایش]
در نبردهای گلادیاتوری، وقایع مهم و عالی عبارت بود از: نبرد افراد مسلّح، به صورت تن به تن یا دسته جمعی. در این گونه نبردها جنگجویان عبارت بودند از: اسیران جنگی، مجرمان محکوم، یا بردگان عصیانگر.
حق فاتحان نسبت به کشتار اسیران ایشان، به طورکلی در سرتاسر دنیای قدیم مورد قبول بود و رومیان خود را بزرگوار میپنداشتند که از طریق نبردهای گلادیاتوری به اسیران فرصتی میدادند که در میدان، زندگی خود را نجات دهند. افرادی را که محکوم به ارتکاب قتل شده بودند، از سراسر امپراطوری به رم میآوردند و به مدرسهٔ گلادیاتورها میفرستادند اندکی بعد به میدان مسابقات رزمی میکشاندند. این افراد اگر به طور استثنائی شجاعانه میجنگیدند، ممکن بود فوراً آزاد شوند. امّا اگر صرفاً پس از رزم زنده میماندند، مجبور بودند که باز و باز در روزهای تعطیل بجنگند. اینان اگر سه سال دوام میآوردند، تبدیل به برده میشدند و پس از آن اگر به مدت دو سال اربابان خود را راضی میکردند، آزاد میشدند.
جنایاتی که ارتکاب آنها موجب محکومیت به گلادیاتوری میشد، عبارت بودند از: قتل، دزدی، حرق، کفر و عصیان. امّا در عین حال، فرمانداران کوشا که گوش به زنگ حوایج امپراطور بودند، ممکن بود اگر میدان مبارزهٔ گلادیاتوری انسان کم بیاورد، این قواعد را زیر پا بنهند. حتی ممکن بود که گاهی سناتوران و سلحشوران نیز، مانند گلادیاتورها محکوم به جنگیدن شوند و گاهی اوقات نیز، علاقه به مورد توجه و تمجید قرار گرفتن باعث میشد که افرادی از طبقهٔ سوارکاران، داوطلب شرکت در جنگهای گلادیاتوری شوند. در هر حال تحت نیروی کشش و جذبهٔ ماجراجویی و خطر، عدهٔ زیادی در مدارس گلادیاتوری ثبت نام میکردند.
گلادیاتور(بهلاتینی: gladiator) که بدان "مرد شمشیر" یا "شمشیر زن" Swordsman نیز گفته شده و درفارسیگاه با عبارت: «پهلوان از جان گذشته» ترجمه شدهاست، لغتی است که از کلمهٔ gladius، به معنای "شمشیر" مشتق شدهاست. یک گلادیاتور، درجمهوری روموامپراطوری روم، به مبارز مسلحی گفته میشد که به مبارزات و برخوردهای خشونت آمیز با دیگر گلادیاتورها، حیوانات وحشی و همینطور با جنایتکاران محکوم به مرگ میپرداخت. برخی از گلادیاتورهایی که برای شرکت درنبردهای گلادیاتوریداوطلب میشدند، نه فقط حقوق فردی و اجتماعی خویش، بلکه حتی زندگی خود را با ظاهر شدن در صحنهٔ این نبردها در معرض خطر قرار میدادند.
اغلب گلادیاتورها، بعنوان برده خوار و خفیف شمرده میشدند، تحت شرایطی دشوار تأدیب میگردیدند، از نظر اجتماعی به حاشیه رانده شده بودند، و تحت تبعیضات نژادی قرار میگرفتند و به مرگ محکوم بودند. با این وجود، صرف نظر از منشاء شکل گیری این شیوه، گلادیاتورها به مخاطبان خویش، نمونهای از اخلاق رزمی در رم باستان را ارائه میکردند، و نه فقط در زمان انجام نبرد گلادیاتوری، بلکه در حال مرگ نیز مورد ستایش و تحسین مردم قرار داشتند و برایشان الهام بخش بودند. در واقع آنها در فراز و فرود جشن و پایکوبیهای برقرار شده در روم باستان همواره حضور داشتند و ارزش آنها همانند هنرمندانی بود که هنر خویش را در اشیاء گرانبها متجلی میساختند و [با وجود رفتار بد و وحشیانهای که با آنان صورت میگرفت]، در سراسر قلمرو روم، از آنان تجلیل و پاسداشت بعمل میآمد.
منشاء شکل گیری مبارزات گلادیاتوری یا gladiatorial هنوز مورد بحث قرار دارد. شواهد حاکی از آن است که این شیوه در مراسم مربوط به تشییع جنازه و عزاداری افراد رایج بوده و در طولجنگهای کارتاژی، یعنی از قرن ۳ قبل از میلاد و پس از آن، به سرعت در حال اجرا بودهاست. رسمی که رفته رفته به شکل یکی از ویژگی اساسی در سیاست و زندگی اجتماعی مردمان روم درآمدهاست. محبوبیت این شیوه، در نهایت کار آن را بدانجا کشانیده که استفادهٔ از آن، به میزان بیشتر و با ولخرجی و هزینه زیادتر صورت میپذیرفته و حتی شکل نوعی بازی و تفریح و سرگرمی به نام "بازی گلادیاتوریا ل gladiatorial" به خود گرفته بودهاست. این بازی اوج رواج خود را در حد فاصل میان قرن ۱ تا ۲ قبل از میلاد تجربه کردهاست، و نه تنها در اوضاع عادی، بلکه در طول بحرانهای اجتماعی و اقتصادی دولت روم این رواج رو به کاهش نرفتهاست. حتی پس از این که مسیحیت در قرن چهارم میلادی بعنوان دین رسمی در روم مورد پذیرش قرار گرفت، این رسم منسوخ نگردید و امپراتوران مسیحی همچنان حامی تفریحات انچنینی بودند. بدین ترتیب این رسم، دست کم تا اواخر قرن ۵ میلادی، رواج داشتهاست. یعنی تا هنگامی که آخرین بازی گلادیاتوری شناخته شده در تاریخ، صورت گرفتهاست.
شرح بیشتر [ویرایش]
تکهای از موزائیک مربوط به حدود سالهای ۸۰ تا ۱۰۰ میلادی، که از شهر زیلتن واقع درلیبیبه دست آمده و صحنهای از یک نبرد گلادیاتوری را نشان میدهد.
در کتاب «تاریخ روم باستان»، شرح مفصلی دربارهٔ گلادیاتورها آمدهاست، که برخی اطلاعات آن جالب توجهاست:
رومیان برای سرگرمی خود، بردگان را وادار میکردند که با یکدیگر و یا حیوانات درنده به مبارزه و نبرد برخیزند. چنین بردگانی را گلادیاتور مینامیدند. رومیان طرز به کار بردن انواع اسلحه را به آنها میآموختند و در زندان از آنها نگهداری میکردند.
برای مبارزات گلادیاتوری، میدان مخصوصی درست کرده بودند کهآمفی تئاترنام داشت و شبیهسیرکهایامروزی بود. در آغاز رومیان آمفی تئاترها را از چوب میساختند، امّا بعدها کم کم شروع به ساختن آمفی تئاترهایی از سنگ نمودند. در مرکز هر آمفی تئاتر، یک میدانشنیقرار داده میشد کهآره نانام داشت. کلمهٔ آره نا به معنای صحنه بود و در اطراف آره نا(صحنه)، پلههایی برای نشستن تماشاگران احداث میکردند.
گلادیاتورها در روزهای جشن، در صحنهٔ آمفی تئاتر به جنگ تن به تن مشغول میشدند و گاهی اوقات پیش میآمد که در وسط میدان و بر روی آره نا، تعداد کثیری گلادیاتور دیده میشدند که به صورت جفت به جفت یا دسته جمعی، در حال مبارزه با یکدیگر بودند. گلادیاتورهایی که از سر دلسردی مبارزه میکردند و یا تمایلی به این کار نشان نمیدادند، به ضرب شلاق و نوک نیزه، به میدان مبارزه رانده میشدند.
سرنوشت گلادیاتور زنده، ولی شکست خورده را تماشاگران معین میکردند. اگر آنها دستشان را بالا میبردند، گلادیاتور مغلوب، زنده میماند، امّا اگر شست دستشان را پایین میآوردند و با آن به زمین اشاره میکردند، به معنای آن بود که مغلوب باید بدست گلادیاتور پیروز نابود شود.
اجساد گلادیاتورهای مغلوب و کشته شده را با قلاب از صحنهٔ آمفی تئاتر خارج میکردند.
گاهی نیز، شیرها و ببرها و سایر حیوانات عظیم الجثهٔ درنده را، به جان گلادیاتورها میافکندند. داستانهای متعددی از به کار گرفتن جانوران درنده در مبارزات گلادیاتوری و نظایر آن نقل شده که بعنوان نمونههایی از آنها میتوان به داستانآندروکلسبرده یا داستانلاورئولوسدزد اشاره نمود.
نوشته ویل دورانت [ویرایش]
در نبردهای گلادیاتوری، وقایع مهم و عالی عبارت بود از: نبرد افراد مسلّح، به صورت تن به تن یا دسته جمعی. در این گونه نبردها جنگجویان عبارت بودند از: اسیران جنگی، مجرمان محکوم، یا بردگان عصیانگر.
حق فاتحان نسبت به کشتار اسیران ایشان، به طورکلی در سرتاسر دنیای قدیم مورد قبول بود و رومیان خود را بزرگوار میپنداشتند که از طریق نبردهای گلادیاتوری به اسیران فرصتی میدادند که در میدان، زندگی خود را نجات دهند. افرادی را که محکوم به ارتکاب قتل شده بودند، از سراسر امپراطوری به رم میآوردند و به مدرسهٔ گلادیاتورها میفرستادند اندکی بعد به میدان مسابقات رزمی میکشاندند. این افراد اگر به طور استثنائی شجاعانه میجنگیدند، ممکن بود فوراً آزاد شوند. امّا اگر صرفاً پس از رزم زنده میماندند، مجبور بودند که باز و باز در روزهای تعطیل بجنگند. اینان اگر سه سال دوام میآوردند، تبدیل به برده میشدند و پس از آن اگر به مدت دو سال اربابان خود را راضی میکردند، آزاد میشدند.
جنایاتی که ارتکاب آنها موجب محکومیت به گلادیاتوری میشد، عبارت بودند از: قتل، دزدی، حرق، کفر و عصیان. امّا در عین حال، فرمانداران کوشا که گوش به زنگ حوایج امپراطور بودند، ممکن بود اگر میدان مبارزهٔ گلادیاتوری انسان کم بیاورد، این قواعد را زیر پا بنهند. حتی ممکن بود که گاهی سناتوران و سلحشوران نیز، مانند گلادیاتورها محکوم به جنگیدن شوند و گاهی اوقات نیز، علاقه به مورد توجه و تمجید قرار گرفتن باعث میشد که افرادی از طبقهٔ سوارکاران، داوطلب شرکت در جنگهای گلادیاتوری شوند. در هر حال تحت نیروی کشش و جذبهٔ ماجراجویی و خطر، عدهٔ زیادی در مدارس گلادیاتوری ثبت نام میکردند.