Quantcast
Channel: انجمن تفریحی تک دختر - سرگرمی، تصاویر، عکس مذهبی، عکس های تک دختر، اس ام اس، اصن یه وضی، تفریحی، ترول، تصاویر جالب، کاریکاتور طنز، منطقه آزاد، شعر، داستان كوتاه، مطلب جدید، موبايلستان، نرم افزار، بازي های اندروید، طنز، بازی، معرفی بازی، دانلود بازی، کلیپ، مذهبی، نرم افزار، ورزشي، خاطرات خوشمزه، فرهنگی-هنری، معرفی نرم افزار، دانلود نرم افزار، بازی آنلاین، ♥♥تالار رسمی هواداران استقلال!♥♥، داستان، تاریخ ایران و جهان، حاشیه های سینما، مجله خبری، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی، حوادث، ورزشی، سایر، اطلاعات عمومی، فیلم ها و سریال ها، سینما و تلویزیون، فال و طالع بینی، عکس بازیگران، بیوگرافی بازیگران، عاشقانه، عکس های عاشقانه، جملات عاشقانه، اس ام اس های عاشقانه، اشعار عاشقانه، بيوگرافي ورزشكاران، عكس ورزشكاران، صحنه هاي ورزشي، خانه داری و دکوراسیون، آموزش اشپزي، ترفند هاي خانه داري، مد و زيبايي، مدل لباس، مدل مو، شيك پوش بودن در عين با حجاب بودن، حیوانات خانگی، تصاویر طبیعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 13198

كابوس‌ مرد خدا

$
0
0
دكتر تاديوس‌، متألة‌ نامي‌ خواب‌ ديد مرده‌ و راهي‌ بهشت‌ است‌. مطالعاتش‌ او را آمادة‌ اين‌ سفر كرده‌ بود و در يافتن‌ مسيري‌ كه‌ او را به‌ مقصد برساند هيچ‌ مشكلي‌ نداشت‌. به‌ بهشت‌ كه‌ رسيد در زد و با گشوده‌شدن‌ در با وارسي‌ دقيقي‌ كه‌ انتظارش‌ را نداشت‌ روبه‌رو شد. از نگهبان‌ اجازة‌ ورود خواست‌ و درمعرفي‌ خود گفت‌: انسان‌ شريف‌ و متديني‌ هستم‌، مرد خدا و همة‌ زندگي‌ام‌ را وقف‌ حمد و سپاس‌ و جلال‌ و جبروت‌ خداوندي‌ كرده‌ام‌.
نگهبان‌ با تعجب‌ گفت‌: انسان‌! انسان‌ ديگر چيست‌؟ و چه‌گونه‌ موجودِمضحكي‌ چون‌ تو مي‌تواند كمكي‌ به‌ جلال‌ و جبروت‌ خداوند كند؟
دكتر تاديوس‌ مات‌ و مبهوت‌ پرسيد: يقيناً تو از وجود انسان‌ بي‌خبرنيستي‌. تو بايد بداني‌ كه‌ انسان‌، اشرف‌ مخلوقات‌ و برترين‌ آفريدة‌ خالق‌ يگانه‌است‌. 
نگهبان‌ گفت‌: در اين‌ مورد متأسفم‌ كه‌ احساسات‌ تو را جريحه‌دار مي‌كنم‌.اما آن‌چه‌ تو مي‌گويي‌ موضوع‌ جالب‌ و سرگرم‌ كننده‌اي‌ براي‌ من‌ است‌. من‌ ترديد دارم‌ كه‌ هرگز كسي‌ در اين‌جا دربارة‌ آن‌چه‌ تو انسانش‌ مي‌ نامي‌ چيزي‌ شنيده‌ باشد. به‌ هر حال‌ از آن‌جا كه‌ نگران‌ و افسرده‌ات‌ مي‌بينم‌، به‌تو اين‌فرصت‌ را مي‌دهم‌ كه‌ با كتاب‌دار ما صحبت‌ كني‌ و نظر او را هم‌ بخواهي‌.
در اين‌ هنگام‌ كتاب‌دار، موجودي‌ گوي‌مانند با هزار چشم‌ و يك‌ دماغ‌، درآستانة‌ در ظاهر شد و چندتايي‌ از چشمان‌ خود را به‌ دكتر تاديوس‌ دوخت‌ و ازنگهبان‌ پرسيد: اين‌ چيست‌؟
نگهبان‌ پاسخ‌ داد: اين‌ مي‌گويد يكي‌ از انواع‌ است‌ كه‌ «انسان‌» ناميده‌مي‌شود و در جايي‌ به‌ نام‌ «زمين‌» زندگي‌ مي‌كند، و تصورات‌ عجيب‌ و غريبي‌دارد مبني‌ بر اين‌كه‌ آفريدگار علاقة‌ خاصي‌ به‌ اين‌ مكان‌ و اين‌ گونه‌ دارد. من‌گمان‌ كردم‌ شايد تو بتواني‌ او را از اشتباه‌ درآوري‌ و راهنمايي‌اش‌ كني‌.
كتابدار با مهرباني‌ به‌ متأله‌ گفت‌: شايد بتواني‌ به‌ من‌ بگويي‌ اين‌جايي‌ كه‌آن‌را «زمين‌» مي‌نامي‌ كجاست‌؟
متأله‌ گفت‌: اوه‌، بخشي‌ از منظومة‌ شمسي‌ است‌.
كتاب‌دار پرسيد: و منظومة‌ شمسي‌ چيست‌؟
متأله‌ گفت‌: اوه‌... 
و در حالي‌ كه‌ نگران‌ و معذب‌ به‌ نظر مي‌رسيد ادامه‌ داد: زمينة‌ كار من‌معرفت‌ِ ديني‌ و دانش‌ مقدس‌ و قابل‌ احترامي‌ است‌. اما پرسشي‌ كه‌ تو مطرح‌مي‌كني‌ متعلق‌ به‌ حوزة‌ شناخت‌ِ غيرديني‌ و كفرآميز است‌. به‌ هر تقدير، من‌به‌حد كافي‌ از دوستان‌ اخترشناسم‌ آموخته‌ام‌ كه‌ بتوانم‌ به‌ شما بگويم‌ كه‌منظومة‌ شمسي‌ بخشي‌ از ]كهكشان‌[ راه‌ شيري‌ است‌.
كتاب‌دار پرسيد: اوه‌، راه‌ شيري‌ يكي‌ از كهكشان‌هاست‌. يكي‌ از آن‌ صدهاميليون‌ كهكشاني‌ كه‌ شنيده‌ام‌ وجود دارد.
كتاب‌دار با حالت‌ استهزاآميزي‌ گفت‌: بسيار خوب‌، بسيار خوب‌، و توانتظار داري‌ كه‌ من‌ يكي‌ از آن‌همه‌ را به‌ خاطر بياورم‌؟ اما من‌ به‌ ياد دارم‌ كه‌چيزي‌ شبيه‌ به‌ «كهكشان‌» قبلاً شنيده‌ام‌. در حقيقت‌، من‌ مطمئن‌ هستم‌ كه‌ يكي‌از كتاب‌داران‌ جزء ما بايد در اين‌ زمينه‌ تخصص‌ داشته‌ باشد. بگذار دنبال‌ اوبفرستم‌. شايد او بتواند به‌ ما كمك‌ كند.
پس‌ از زماني‌ كوتاهي‌ كتاب‌دار جزء بخش‌ كهكشان‌ها حضور خود رااعلام‌ كرد. در شكل‌ و هيأت‌، او موجود غريب‌ِ دوازده‌ چهره‌اي‌ بود. كاملاًمعلوم‌ بود كه‌ زماني‌ سطح‌ او درخشان‌ و نوراني‌ بوده‌ است‌، اما غبارِ دوران‌ براثر نگاه‌داري‌اش‌ در بايگاني‌، چهرة‌ او را تيره‌ و كدر كرده‌ بود. كتاب‌دار به‌ اوتوضيح‌ داد كه‌ دكتر تاديوس‌ در تلاش‌ براي‌ توجيه‌ اصل‌ و خاستگاه‌ خود ازكهكشاني‌ نام‌ برده‌ است‌ به‌اين‌ اميد كه‌ شايد اطلاعاتي‌ از بخش‌ كهكشان‌هاي كتاب‌خانه‌ دربارة‌ كهكشاني‌ كه‌ به‌ آن‌ تعلق‌ دارد، به‌دست‌ آورد.
كتاب‌دار جزء گفت‌: بسيار خوب‌، گمان‌ مي‌كنم‌ سر فرصت‌ بشود اطلاعاتي‌ به‌ دست‌ آورد. اما از آن‌جا كه‌ صدها ميليون‌ كهكشان‌ وجود دارد وهر يك‌ نيز پرونده‌اي‌ مخصوص‌ به‌خود دارد كه‌ شامل‌ مجلدات‌ متعدد است‌، زمان‌ درازي‌ طول‌ خواهد كشيد تا بتوان‌ مجلد مورد نظر را پيدا كرد. خوب‌،حالا به‌ من‌ بگوييد اين‌ كدام‌ كهكشان‌ است‌ كه‌ اين‌ ملكول‌ عجيب‌ آرزومنديافتن‌ آن‌ است‌؟
دكتر تاديوس‌ تحقيرشده‌ با صدايي‌ لرزان‌ و توأم‌ با ترديد پاسخ‌ داد: اين ‌كهكشاني‌ است‌ كه‌ آن‌ را «راه‌ شيري‌» مي‌نامند.
كتاب‌دار جزء گفت‌: بسيار خوب‌، سعي‌ مي‌كنم‌ آن‌ را پيدا كنم‌.
سه‌هفته‌ بعد، كتاب‌دار جزء بازگشت‌ و توضيح‌ داد كه‌ برگ‌ نماية‌ فوق‌العاده‌كارآمدي‌ در بخش‌ كهكشان‌هاي‌ كتاب‌خانه‌ آن‌ها را قادر ساخته‌ است‌ تاموقعيت‌ كهكشان‌ مورد نظر را به‌ شمارة QX321-762 تعيين‌ كنند. و گفت‌ كه‌آن‌ها با به‌كارگيري‌ همة‌ پنج‌هزار كارمند بخش‌ كهكشان‌ها اين‌ بررسي‌ را انجام‌داده‌اند، و افزود: شايد شما بخواهي‌ با خود كارمندي‌ كه‌ متخصص‌ ويژة‌كهكشان‌ مورد نظر است‌، ديداري‌ داشته‌ باشي‌، اين‌طور نيست‌؟ 
و در پي‌ اين‌ سخن‌ به‌ دنبال‌ كارمند موبوطه‌ فرستاد و معلوم‌ شد كه‌ او نيزموجود غريبي‌ است‌ هشت‌ چهره‌ با يك‌ چشم‌ در وسط‌ هر يك‌ از آن‌ها و يك‌دهان‌ در يكي‌ از چهره‌ها. او از اين‌كه‌ خود را از اين‌ منطقة‌ درخشان‌ و نوراني‌ وبه‌دور از قفسة‌ متروك‌ تاريكش‌ مي‌ديد شگفت‌زده‌ و مبهوت‌ شده‌ بود، خود راجمع‌ كرده‌، بر اعصابش‌ مسلط‌ شد و با حالتي‌ تقريباً خجولانه‌ پرسيد: دربارة‌كهكشان‌ من‌ چه‌ مي‌خواهي‌ بداني‌؟ 
دكتر تاديوس‌ لب‌ به‌ سخن‌ گشود و گفت‌: آن‌چه‌ مي‌خواهم‌ بدانم‌ دربارة‌منظومة‌ شمسي‌ است‌، توده‌اي‌ از اجرام‌ آسماني‌ كه‌ به‌دور يكي‌ از ستارگاني‌ كه‌در كهكشان‌ توست‌ مي‌چرخد، و ستاره‌اي‌ كه‌ اين‌ اجرام‌ به‌ دور آن‌ مي‌چرخند،«خورشيد» نام‌ دارد.
ـ پوف‌!
كتاب‌دار كهكشان‌ راه‌ شيري‌ با پوزخندي‌ گفت‌: پيداكرن‌ خودِ كهكشان‌ راه‌شيري‌ به‌قدر كافي‌ مشكل‌ بود، چه‌ برسد به‌ يافتن‌ ستاره‌اي‌ در آن‌ كه‌ كار بسياردشوارتري‌ است‌. زيرا تا آن‌جا كه‌ من‌ مي‌دانم‌ حدود سيصد ميليارد ستاره‌ دراين‌ كهكشان‌ هست‌ كه‌ من‌ به‌شخصه‌ نسبت‌ به‌ آن‌ها آگاهي‌ ندارم‌ تا بتوانم‌ يكي‌را از ديگري‌ بازشناسم‌. با اين‌همه‌، به‌ ياد دارم‌ كه‌ وقتي‌ بنا به‌ تقاضاي‌ مسؤولان‌كتاب‌خانه‌ فهرستي‌ از تمام‌ اين‌ سيصد ميليارد ستاره‌ تهيه‌ شد، كه‌ گمان‌ مي‌كنم‌هنوز در بايگاني‌ راكد در زيرزمين‌ كتاب‌خانه‌ موجود است‌. اگر فكر مي‌كني‌واقعاً لازم‌ است‌ آن‌را پيدا كنيم‌ و ارزش‌ زحمت‌ آن‌ را خواهد داشت‌، از جاي‌ديگري‌ كمك‌ ويژه‌اي‌ بگيرم‌ و دنبال‌ اين‌ ستارة‌ خاص‌ بگرديم‌، شايد پيدا شود.
چون‌ تقاضا شده‌ بود و دكتر تاديوس‌ هم‌ ناراحت‌ و اندوهگين‌ به‌ نظرمي‌رسيد، موافقت‌ شد كه‌ كار جست‌وجو براي‌ يافتن‌ منظومة‌ شمسي‌ دنبال‌شود. زيرا عاقلانه‌ترين‌ كار همين‌ بود.
پس‌ از گذشت‌ چند سال‌، موجود چهارچهرة‌ خسته‌ و فرسوده‌اي‌ پيش‌آمد، خود را به‌ كتاب‌دار جزء معرفي‌ كرد و با لحن‌ نوميدانه‌اي‌ گفت‌: سرانجام‌ستاره‌اي‌ را كه‌ دربارة‌ آن‌ پرس‌وجو مي‌شد يافتم‌. اما از تصور آن‌ كاملاً درحيرتم‌ كه‌ چرا اين‌ ستاره‌ موجب‌ برانگيختن‌ چنين‌ علاقه‌اي‌ شده‌ است‌. زيراآن‌نيز مشابه‌ بسياري‌ از ستارگان‌ است‌ كه‌ در همين‌ كهكشان‌ وجود دارند.ستاره‌اي‌ در اندازه‌ و درجه‌ حرارت‌ متوسط‌ كه‌ با اجرام‌ بسيار كوچك‌تري‌ به‌نام‌ «سياره‌» احاطه‌ شده‌ است‌.
و ادامه‌ داد: پس‌ از بررسي‌ دقيق‌ متوجه‌ شدم‌ كه‌ حداقل‌ برخي‌ از سياره‌ها داراي‌زوائدي‌ انگلي‌ هستند كه‌ گمان‌ مي‌كنم‌ اين‌ چيزي‌ كه‌ دربارة‌ آن‌ پرس‌وجومي‌شود بايد يكي‌ از آن‌ها باشد.
در اين‌ هنگام‌ دكتر تاديوس‌ با حالتي‌ برآشفته‌ و خشم‌آلود فرياد زد: چرا. آه‌آخر چرا، پروردگار اين‌ را تاكنون‌ از ما ساكنان‌ بيچاره‌ و مفلوك‌ زمين‌ پنهان‌كرده‌ بود كه‌ اين‌ تنها ما نبوديم‌ كه‌ او را در آفرينش‌ آسمان‌ها تشويق‌ و ترغيب‌كرده‌ مي‌ستوديم‌. من‌ در سراسر عمر دراز خود با جديت‌ و تلاش‌ پي‌گير و ازروي‌ اخلاص‌ به‌ او خدمت‌ كردم‌، با اين‌ باور كه‌ خدمتم‌ را در نظر دارد و باسعادت‌ و نعمت‌ ابدي‌ پاداشم‌ مي‌دهد. و اكنون‌ چنين‌ پيداست‌ كه‌ او حتي‌ ازوجودم‌ نيز باخبر نبوده‌ است‌. تو مي‌گويي‌ كه‌ من‌ موجود ذره‌بيني‌ ناچيزي‌ درمجموعة‌ سيصدميليارد ستاره‌اي‌ هستم‌ كه‌ خود آن‌ تنها يكي‌ از صدها ميليون‌چنين‌ مجموعه‌يي‌ است‌. نه‌... ديگر بس‌ است‌. نمي‌توانم‌ اين‌ وضع‌ را تحمل‌كنم‌. پرستش‌ پروردگار بيش‌ از اين‌ برايم‌ ممكن‌ نيست‌.
نگهبان‌ گفت‌: پس‌ اكنون‌ مي‌تواني‌ به‌ جاي‌ ديگري‌ بروي‌.
در اين‌ هنگام‌ متألة‌ رانده‌ شده‌ با هيجان‌ و چهره‌اي‌ خسته‌ و رنگ‌باخته‌ ازخواب‌ بيدار شد و زيرلب‌ غريد:
ببين‌، قدرت‌ شيطان‌ حتي‌ در تخيل‌ ما به‌ هنگام‌ خواب‌ نيز وحشتناك‌ و ترس‌آور است‌...

Viewing all articles
Browse latest Browse all 13198

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>