Quantcast
Channel: انجمن تفریحی تک دختر - سرگرمی، تصاویر، عکس مذهبی، عکس های تک دختر، اس ام اس، اصن یه وضی، تفریحی، ترول، تصاویر جالب، کاریکاتور طنز، منطقه آزاد، شعر، داستان كوتاه، مطلب جدید، موبايلستان، نرم افزار، بازي های اندروید، طنز، بازی، معرفی بازی، دانلود بازی، کلیپ، مذهبی، نرم افزار، ورزشي، خاطرات خوشمزه، فرهنگی-هنری، معرفی نرم افزار، دانلود نرم افزار، بازی آنلاین، ♥♥تالار رسمی هواداران استقلال!♥♥، داستان، تاریخ ایران و جهان، حاشیه های سینما، مجله خبری، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی، حوادث، ورزشی، سایر، اطلاعات عمومی، فیلم ها و سریال ها، سینما و تلویزیون، فال و طالع بینی، عکس بازیگران، بیوگرافی بازیگران، عاشقانه، عکس های عاشقانه، جملات عاشقانه، اس ام اس های عاشقانه، اشعار عاشقانه، بيوگرافي ورزشكاران، عكس ورزشكاران، صحنه هاي ورزشي، خانه داری و دکوراسیون، آموزش اشپزي، ترفند هاي خانه داري، مد و زيبايي، مدل لباس، مدل مو، شيك پوش بودن در عين با حجاب بودن، حیوانات خانگی، تصاویر طبیعت
Viewing all 13198 articles
Browse latest View live

تفاوت جدی بین علی کریمی و فرهاد مجیدی

$
0
0
پس از خداحافظی علی کریمی تمامی سایت‌ها و خبرگزاری‌ها تا چند روز به این موضوع پرداختند و حتی سایت‌های معتبر اروپایی هم این موضوع را پوشش دادند.
برنامه نود دوشنبه گذشته هم به این موضوع اختصاص داشت و ساعت‌ها در خصوص این بازیکن صحبت شد. بازیکنی که شاید بیشتر محبوبیتش را به خاطر کارهای بیرون از زمین فوتبالش به دست آورد.
حالا هواداران استقلال در شبکه‌های اجتماعی به شدت از این موضوع عصبانی هستند و می‌گویند چرا برای خداحافظی فرهاد مجیدی تنها یکی، دو خبر و مصاحبه منتشر شده اما برای خداحافظی علی کریمی نزدیک به یک هفته تمامی روزنامه‌ها، سایت‌ها، خبرگزاری‌ها و حتی برنامه‌های سیما دست به دست هم دادند و به آن پرداختند.آنها معتقدند مجیدی هم ارزش این را داشته تا کمی بیشتر به آن پرداخته شود و چند کلیپ از حرکات زیبای او پخش شود. فرهادی که لااقل در سال‌های آخر فوتبالش بسیار خوش درخشید و بارها با گل‌هایش دل میلیون‌ها نفر را شاد کرد.

ایران کویت را مغلوب جسارت خود کرد

$
0
0
تیم ملی هندبال جوانان ایران موفق شد با نتیجه25بر23 بر حریف قدرتمند خود کویت غلبه نماید.به گزارش گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران لحظاتی قبل تیم ملی هندبال جوانان ایران موفق شد با نتیجه25بر23 بر حریف قدرتمند خود کویت ، پرافتخارترین  تیم هندبال جوانان آسیا غلبه نماید.

در این دیدار که قضاوت آن برعهده دو داور از ژاپن به نامهای کیوشی هیزاکی و توموکازو ایکه بوچی بود، ملی پوشان کشورمان در نیمه نخست هم تیم برتر میدان بودند اما به نتیجه تساوی در عدد 15 رضایت دادند.

 با این برد جوانان شایسته کشورمان با انجام دو دیدار و 4 امتیاز به رده دوم جدول صعود کردند و با تفاضل گل کمتر پشت سر کره جنوبی  قرار گرفتند.

بازی بعدی تیم ملی ایران روز جمعه 17 مرداد مقابل  کره جنوبی می باشد.

نتایج بازیهای امروز :
 
کره جنوبی          30             عراق         20
 
ایران                  25            کویت        23

 

آخرین خبر از وضعیت بازیکنان مصدوم استقلال

$
0
0
دکتر کاوه ستوده پزشک تیم فوتبال استقلال در گفت‌وگو با فارس،‌ در خصوص آخرین شرایط امید ابراهیمی اظهار داشت: این بازیکن از ناحیه کشاله دچار آسیب‌دیدگی جزئی بود و به همین دلیل در طول هفته تمرینات را در فیزیوتراپی انجام داد و بهبودی او حاصل شده اما برای جلوگیری از تشدید مصدومیت و حفظ سلامت بازیکن ابراهیمی در دیدار با استقلال خوزستان غایب خواهد بود ولی از روز شنبه در تمرینات شرکت خواهد کرد.ستوده در خصوص آخرین وضعیت هاشم بیک‌زاده نیز، گفت: این بازیکن از ناحیه کف پا احساس درد می‌کرد ولی از نظر کادر پزشکی مشکلی برای همراهی تیم در روز جمعه ندارد و در صورت صلاحدید کادر فنی می‌تواند در بازی با استقلال خوزستان به میدان برود.دیدار تیم های استقلال تهران و استقلال خوزستان روز جمعه در ورزشگاه آزادی برگزار خواهد شد.

افتتاح سالن ورزشی «کودکان شهید غزه»

$
0
0
سالن ورزشی چند منظوره «کودکان شهید غزه» طی مراسمی با حضور سردار محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین امروز در مشهد مقدس افتتاح شد.به گزارش مشرق، سردار نقدی در مراسم افتتاح سالن ورزشی چند منظوره «کودکان شهید غزه» با بیان اینکه خدا را شاکرم که امروز توفیق یافتم در مشهد مقدس حضور پیدا کنم، اظهار کرد: امروز در جوار بارگاه ملکوتی ثامن‌الحجج (ع) سالن ورزشی را افتتاح می‌کنیم که به نام کودکان مظلوم شهید غزه است؛ آنهایی که بر گردن همه ما و جامعه بشری حق دارند.
 
وی افزود: کشتار کودکان معصوم و مظلوم غزه نه تنها فقط صهیونیسم جهانی و دولتمردان آمریکا را رسوا کرده است بلکه مهر خاتمه و باطل شده نهایی را بر پرونده ننگین رژیم کودک‌کش صهیونیستی زده است.
 
نقدی تأکید کرد: حتی امروز در بین خوش‌بین‌ترین افراد در بین صهیونیست‌ها دیگر اسرائیل فرصتی برای بقا ندارد و امروز همه می‌دانند که این رژیم غاصب باید خیلی زود بار خود را ببندد و به زباله‌دان تاریخ رفته و ننگ ابدی برای دنیای استکبار باشد.
 
رئیس سازمان بسیج مستضعفین اضافه کرد: خون‌های پاک کودکان شهید غزه مهر باطلی شد بر قدرت‌های مستکبر و افرادی که متکی بر یک ایدئولوژی حرکت می‌کنند و مشروعیت خود را از آرمان‌هایی می‌بینند که خود ارائه کرده‌اند.
 
وی با بیان اینکه آمریکا با جنایاتی که امروز رژیم صهیونیستی مرتکب شده است واقعاً چیزی برای گفتن ندارد، تأکید کرد: امروز بشریت به دموکراسی و آرای مردم و همچنین حقوق بشر که از سوی دنیای استکبار مطرح می‌شود، می‌خندند و آن را به سخره می‌گیرد.
 
نقدی افزود: آمریکا امروز دیگر حرفی برای گفتن ندارد چرا که جامعه بشری دیگر دنیای استکبار را بیش از این تحمل نخواهد کرد.
 
رئیس سازمان بسیج مستضعفین تأکید کرد: حماسه‌ای که مردم مظلوم غزه امروز با اقتدار خود خلق کرده‌اند و در کمتر از یک ماه 2 هزار شهید داده‌اند و هر لحظه زیر گلوله‌باران دشمن غسل شهادت می‌کنند، نشاندهنده عظمت و قدرت الگو گرفته از انقلاب اسلامی و رشادت‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس است.
 
وی بیان داشت: امروز وقتی که نام حزب‌الله لبنان مطرح می‌شود وحشت و ترس را می‌توان در چشم‌های رئیس جمهور آمریکا دید.
 
وی ادامه داد: این عزت و ایستادگی و مقاومت مردم مظلوم غزه از ایستادگی مردم دزفول در دوران دفاع مقدس نشأت گرفته است چراکه دزفولی‌های قهرمان در جنگ 8 ساله در برابر بمب‌ها و موشک‌های رژیم بعث عراق با اقتدار ایستادگی کردند و به پیروزی رسیدند.
 
نقدی با اشاره به اینکه امروز شعار کوبنده خون بر شمشیر پیروز است بار دیگر در حال تکرار شدن است، تأکید کرد: عظمتی که ملت ایران به تبعیت از ولایت فقیه و عنایات اهل بیت (ع)‌ در دوران دفاع مقدس کسب کردند امروز الگویی برای ملت‌های مظلومی که در برابر جنایات دنیای استکبار ایستادگی می‌کنند، شده است.
 
رئیس سازمان بسیج مستضعفین ابراز کرد: باید در جهت اثبات توانمندی‌های خود برای اداره کشور حرکت کنیم و شعارهایی که مقام معظم رهبری ابتدای سال در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا (ع)‌ تعیین می‌کنند، شعارهایی در مقام اثبات و تولید ملی است.
 
نقدی افزود: باید پاسخ مناسبی به افرادی که ما را متهم می‌کنند و می‌گویند که مسلمانان و شیعیان تنها خوب مبارزه می‌کنند ولی توان اداره کشور را ندارند، داد و اثبات کرد که علاوه بر اینکه می‌توان خوب جهاد و مبارزه کرد به همان اندازه می‌توان پیشرفت داشت و کشور را به نحو مطلوب اداره کرد.
 
وی با بیان اینکه امروز افتتاح این سالن ورزشی در 105 روز و با کمترین هزینه پاسخی به مطالبه مدیریت جهادی مقام معظم رهبری است، خاطرنشان کرد، باید همیشه آماده بود و آمادگی جسمی جزء آمادگی‌هایی است که ولی فقیه از ما خواستند و باید به آن لبیک گفت و به این وسیله جواب این جنابات رژیم صهیونیستی را در نبرد نهایی داد.
 
رئیس سازمان بسیج مستضعفین داشتن آمادگی فرهنگی و معنوی در بین بسیجیان را ضروری دانست و عنوان کرد: باید در فضای ایجاد شده از سوی دشمنان که می‌خواهند جوانان را به گمراهی و فساد بکشانند، با فراهم کردن زیرساخت‌ها کاری کرد تا اوقات فراغت جوانان به سلامت بگذرد.
 
نقدی در پایان خاطرنشان کرد: همانگونه که فلسطینیان با الگوی مقاومت به اینجا رسیده‌اند که رژیم صهیونیستی را به عقب می‌رانند و همچنین عراق کودتای بزرگی را که آمریکا برای سقوط دولت قانونی این کشور به راه انداخته بود شکست داد به برکت همین مقاومت و ایستادگی کشور را در تمامی بخش‌ها شکوفا خواهیم کرد.
 
به گزارش فارس، سالن ورزشی مالک اشتر با حضور سردار محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین و جمعی از نمایندگان مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی افتتاح شد.

 

خورشید سربازان اشک نهم

$
0
0
مهرداد دوم اشکانی با سپاهش از کنار باغ سبزی می گذشت سایه درختان باغ مکان خوبی بود برای استراحت .
فرمانروا دستور داد در کنار دیوار بزرگ باغ لشکریان کمی استراحت کنند . باغبان نزدیک پادشاه ایران زمین آمده و از او و سربازان دعوت کرد که به باغ وارد شوند . مهرداد گفت ما باید خیلی زود اینجا را ترک کنیم و همین جا مناسب است . باغبان گفت دیشب خواب می دیدم خورشید ایران در پشت دیوار باغم است و امروز پادشاه کشورم را اینجا می بینم . مهرداد گفت اشتباه نکن آن خورشید من نیستم آن خورشید سربازان ایران هستند که در کنار دیوار باغت نشسته اند .
از این همه فروتنی و بزرگی پادشاه ایران زمین اشک در چشمان باغبان گرد آمد .
مهرداد دوم ( اشک نهم ) بسیار فروتن بود و همواره در کنار سربازان خویش و بدور از تجملات بود . اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : فرمانروای شایسته ارزش سربازان را کمتر از خود نمی داند .
اشک نهم به ما آموخت ارتش ایران یگانه و یکتاست.

داستان فری با لباس های چرک

$
0
0
سالها پیش در یکی از مدارس پسربچه ای به نام فریهمیشه با لباسهای چرک در مدرسه حاضر میشدهیچکدام از معلمان او رادوست نداشتندروزی خانم احمدی مدیر مدرسه مادرش را به مدرسه خواندو درباره وضعیت پسرش با وی صحبت کرداما مادر بجای اصلاح فرزندش تصمیم گرفت که به شهر دیگری مهاجرت کندبیست سال بعد خانم احمدی بعلت ناراحتی قلبی دربیمارستان بستری شدو تحت عمل جراحی قرار گرفت...عمل خوب بودهنگام به هوش آمدندکترجوان رعنایی را در مقابل خود دید که به وی لبخند میزدمیخواست از وی تشکرکند اما بعلت تأثیر داروهای بیهوشی توان حرف زدن نداشتبا دست به طرف دکتر اشاره میکرد و لبان خود را به حرکت در می آورد انگار دارد تشکر میکنداما رنگ صورتش در حال تغییر بود کم کم صورتش در حال کبود شدن بودتا اینکه با کمال ناباوری در مقابل دکتر جان باختدکتر ناباورانه و با تعجب ایستاده بود که چه اتفاقی افتاده است.....وقتی به عقب برگشتفری نظافتچی بیمارستان را دید که دوشاخه دستگاه کنترل بیماران قلبی را درآوردهو شارژر گوشی خود را به جای آن زده استنکنه یه موقع فکر کردین فری دکتر شده و از این حرفانه بابا از اون نظافتچی بودنم اخراج شد اون الاغ رو چه به این حرفا !

داستان جالب شغل عجیب !

$
0
0
چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بودناگهان سروکله ی یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جادههای خاکی پیدا میشودرانندهی آن اتومبیل که یک مرد جوان بسیار شیک پوش و خوشتیپ بودسرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید:اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند دارییکی از آنها را به من خواهی داد؟چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمهاشکه به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت دادجوان، ماشین خود را در گوشهای پارک کرد و کامپیوتر لپ تاپ خود را به سرعت از ماشین بیرون آوردآن را به یک تلفن راه دور وصل کرد، وارد صفحه ی ناسا روی اینترنتجایی که میتوانست سیستم جستجوی ماهوارهای ( جی پی اس ) را فعال کند شدمنطقه ی چراگاه را مشخص کردیک بانک اطلاعاتی با 60 صفحه ی کاربرگ اکسل را به وجود آوردو فرمول پیچیدهی عملیاتی را وارد کامپیوتر کردبالاخره 150 صفحه ی اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کردو آنگاه در حالی که آنها را به چوپان میداد، گفت: شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داریچوپان گفت: درست است. حالا همینطور که قبلا توافق کردیم، میتوانی یکی از گوسفندها را ببریآنگاه به نظاره ی مرد جوان که مشغول انتخاب کردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداختوقتی کار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او کرد و گفت:اگر من دقیقا به تو بگویم که چه کاره هستی، گوسفند مرا پس خواهی دادمرد جوان پاسخ داد: آری، چرا که نه!چوپان گفت: تو یک مشاور هستی.مرد جوان گفت: راست میگویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟چوپان پاسخ داد: کار ساده ای است. بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدیبرای پاسخ دادن به سوالی که خود من جواب آن را از قبل میدانستم، مزد خواستیمضافا، اینکه هیچ چیز راجع به کسب و کار من نمیدانیچون به جای گوسفند، سگ مرا برداشتی

“خلبانان نابینا”

$
0
0
دو خلبان نابینا که هر دو عینک‌های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آن‌ها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می‌کرد .
زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.در همین حال، زمزمه‌های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است.اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت. هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می‌شد چرا که می‌دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می‌رود. هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می‌داد و چرخ‌های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند.اما در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد. در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری گفت:
«یکی از همین روزها بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می‌کنند و اون‌ وقت کار همه‌مون تمومه ! »
شما پس از خواندن این داستان کوتاه ، با شیوه مدیریت برخی دولتهای غربی ! آشنا شده‌اید !

داستان آموزنده “تجربه دروغ“

$
0
0
به اصفهان رفته بودم . کنار سی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد . دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد .
به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم . بلافاصله به سویم حـرکت کرد . در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد . بچه آمد و شکلات را گرفت .به پدرش گفتم من قصد اذیت او را نداشتم .گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است.

کار تو باعث میگردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند.

 

داستان کوتاه من کی هستم ؟

$
0
0
من دوشیزه مکرمه هستموقتی زن ها روی سرم قند می سابند و همزمان قند توی دلم آب می شودمن مرحومه مغفوره هستموقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده اممن همسری مهربان و مادری فداکار هستموقتی شوهرم برای اثبات وفاداری اش آگهی وفات مرادر صفحه اول پرتیراژترین روزنامه شهر به چاپ می رساندمن ضعیفه هستموقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرندمن بی بی هستموقتی نوه و  نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرندمن مامی هستموقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی  می کندمن مادر هستموقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرمچون آن روز به  یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودممن زنیکه هستموقتی مرد همسایه تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشینش در پارکینگ می شنودمن مامانی هستموقتی بچه هایم خرم می کنند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویممن یک کدبانوی تمام عیار هستموقتی شوهرم در حال خوردن قورمه سبزی استمن در ماه اول عروسی امخانم کوچولو ، عروسک ، ملوسک ، خانمی ، عزیزم ، عشق من ، پیشی ، قشنگم ، عسلم ویتامین هستمدامادم به من وروره جادو می گویدحاج آقا مرا والده آقا مصطفی صدا می زندمن مادر فولادزره هستموقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگممادرم مرا به خان روستا کنیز شما معرفی می کندواقعا من کی هستم؟

داستان کوتاه وعده

$
0
0
پادشاه برای اینکه نفسی تازه کند از قصرش خارج شد .آن شب هوا خیلی سرد بود .هنگامی که داشت به قصر باز می گشت سربازی را دید که با لباسی نازکی در سرما نگبانی می دهد .
 از سرباز پرسید : سردت نمی شود ؟سرباز گفت : چرا سردم می شود اما بخاطر اینکه لباس گرم ندارم مجبور به تحملمپادشاه گفت : الان به قصر می روم و می گورم برایت لباس گرم بیاورندنگبان خیلی خوشحال شد و متظر ماند ، اما پادشاه وقتی داخل قصر شد یادش رفت چه وعده ای به سرباز داده استصبح روز بعد جسد سرمازده سرباز را در حوالى قصر پیدا کردنددر حالى که در کنارش روی برف ها نوشته بود اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مى‌کردماما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد

داستان کوتاه رئیس جدید سرخ پوست ها

$
0
0
اعضای قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن :آیا زمستان سختی در پیش است؟رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشتجواب میده «برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید»بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه:«آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»پاسخ: «اینطور به نظر میاد»پس رییس به مردان قبیله دستور میده که بیشتر هیزم جمع کنندو برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه:«شما نظر قبلی تون رو تایید می کنید؟»پاسخ: «صد در صد»رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنندبعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه:«آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!رییس: «از کجا می دونید؟»پاسخ: «چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!»

داستان کوتاه کدام مستحق تریم ؟

$
0
0
شب سردی بودپیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدنشاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت و انعام میگرفتپیرزن باخودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونهرفت نزدیک ترچشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بودبا خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونهمی تونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاشهم اسراف نمیشد هم بچه هاش شاد میشدنبرق خوشحالی توی چشماش دویددیگه سردش نبود !پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوهتا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت !پیرزن زود بلند شدخجالت کشید !چند تا از مشتری ها نگاهش کردند !صورتش رو گرفتدوباره سردش شد !راهش رو کشید رفتچند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان مادر جان !پیرزن ایستادبرگشت و به زن نگاه کرد !زن لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم !سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوهموز و پرتغال و انار ….پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه مُو مُستَحق نیستُم !زن گفت : اما من مستحقم مادر منمستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه کردناگه اینارو نگیری دلمو شکستی !جون بچه هات بگیر !زن منتظر جواب پیرزن نموندمیوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شدپیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکردقطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتشدوباره گرمش شده بودبا صدای لرزانی گفت : پیر شی ننه پیر شی !خیر بیبینی این شب چله مادر!

داستان آموزنده “شکست غیر ممکن”

$
0
0
مدرسه‌ی کوچک روستایی بود که به‌وسیله‌ی بخاری زغالی قدیمی، گرم می‌شد. پسرکی موظف بود هر روز زودتر از همه به مدرسه بیاید و بخاری را روشن کند تا قبل از ورود معلم و هم‌کلاسی‌هایش، کلاس گرم شود. روزی، وقتی شاگردان وارد محوطه‌ی مدرسه شدند، دیدند مدرسه در میان شعله‌های آتش می‌سوزد. آنان بدن نیمه بی‌هوش هم‌کلاسی خود را که دیگر رمقی در او باقی نمانده بود، پیدا کردند و بی‌درنگ به بیمارستان رساندند.پسرک با بدنی سوخته و نیمه جان روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود ، که ناگهان شنید دکتر به مادرش می‌گفت: «هیچ امیدی به زنده ماندن پسرتان نیست، چون شعله‌های آتش به‌طور عمیق، بدنش را سوزانده و از بین برده است». اما پسرک به هیچوجه نمی‌خواست بمیرد. او با توکل به خدا و طلب یاری از او تصمیم گرفت تا تمام تلاش خود را برای زنده ماندن به کار بندد و زنده بماند و … چنین هم شد.
 او در مقابل چشمان حیرت زده‌ی دکتر به راستی زنده ماند و نمرد. هنگامی که خطر مرگ از بالای سر او رد شد، پسرک دوباره شنید که دکتر به مادرش می‌گفت: «طفلکی به خاطر قابل استفاده نبودن پاهایش، مجبور است تا آخر عمر لنگ‌لنگان راه برود».پسرک بار دیگر تصمیم خود را گرفت. او به هیچ‌وجه نخواهد لنگید. او راه خواهد رفت، اما متاسفانه هیچ تحرکی در پاهای او دیده نمی‌شد. بالاخره روزی فرا رسید که پسرک از بیمارستان مرخص شد. مادرش هر روز پاهای کوچک او را می‌مالید، اما هیچ احساس و حرکتی در آنها به چشم نمی‌خورد. با این حال، هیچ خللی در عزم و اراده‌ی پسرک وارد نشده بود و همچنان قاطعانه عقیده داشت که روزی قادر به راه رفتن خواهد بود


یک روز آفتابی، مادرش او را در صندلی چرخ‌دار قرارداد و برای هواخوری به حیاط برد. آن روز، پسرک بر خلاف دفعه‌های قبل، در صندلی چرخ‌دار نماند. او خود را از آن بیرون کشید و در حالی که پاهایش را می‌کشید، روی چمن شروع به خزیدن کرد. او خزید و خزید تا به نرده‌های چوبی سفیدی که دور تا دور حیاط‌شان کشیده شده بود، رسید.

 با هر زحمتی که بود، خود را بالا کشید و از نرده‌ها گرفت و در امتداد نرده‌ها جلو رفت و در نهایت، راه افتاد. او این کار را هر روز انجام می‌داد، به‌طوری که جای پای او در امتداد نرده‌های اطراف خانه دیده می‌شد. او چیزی جز بازگرداندن حیات به پاهای کوچکش نمی‌خواست.
 سرانجام، با خواست خدا و عزم و اراده‌ی پولادینش، توانست روی پاهای خود بایستد و با کمی صبر و تحمل توانست گام بردارد و سپس راه برود و در نهایت، بدود. او دوباره به مدرسه رفت و فاصله‌ی بین خانه و مدرسه را به خاطر لذت، می‌دوید. او حتی در مدرسه یک تیم دو تشکیل داد.
 سال‌ها بعد، این پسرکی که هیچ امیدی به زنده ماندن و راه رفتنش نبود، یعنی «گلن گانینگهام» در باغ چهارگوش «مادیسون» موفق به شکستن رکورد دوی سرعت در مسافت یک مایلی شد!

اس ام اس های عاشقانه از فروغ فرخ زاد

$
0
0
عاقبت خط جاده پایان یافت
من رسیده ز ره غبار آلود
تشنه بر چشمه ره نبرد و دریغ
شهر من گور آرزویم بود
تو همان به که نیندیشی
من و درد روانسوزم
من از درد نیاسایم
من از شعله نیفروزم
زندگی آیا درون سایه هامان رنگ می گیرد؟
یا که ما خود سایه های سایه های خود هستیم؟
گفتم خموش (آری) و همچون نسیم صبح
لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم
در سینه هیچ نیست بجز آرزوی تو
او شراب بوسه می خواهد ز من
من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت و غافل که من
طالبم آن لذت جاوید را
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم ، خنده به لب ، خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
به چشمی خیره شد شاید بیابد
نهانگاه امید و آرزو را
دریغا ، آن دو چشم آتش افروز
به دامان گناه افکند او را
چرا امید بر عشقی عبث بست ؟
چرا در بستر آغوش او خفت ؟
چرا راز دل دیوانه اش را
به گوش عاشقی بیگانه خو گفت ؟
رفتم ، که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم ، که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگی
این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
می گیریزی زمن و در طلبت
بازهم کوشش باطل دارم

 

شعر باحال و خنده دار در وصف چت

$
0
0
تک دختر
شدم با چت اسیر و مبتلایش***********شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم***تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد******ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش*********کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش
بگفت چشمان من خیلی فریباست*******ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من********اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت می نمودم*****به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام***************که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم**********ز فکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده*********که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست*********زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت********هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار*********گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود*********زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت******تو گویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا***************بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قـــد رعنـــا*************کمـــان ِابــرو و چشم فریبـــا
مسن تر بود او از مادر من*************بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم*********از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست*دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر**********نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به “شاعر”**********به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرید از آن درسی به عبرت*********سرانجامی نـدارد قصّه ی چت

عکس های جدید فرناز رهنما مرداد 93

$
0
0
جدیدترین عکس های فرناز رهنما مرداد 93
عکس های شخصی و جدید فرناز رهنما , عکس های مرداد ماه فرناز رهنما , طرفداران فرناز رهنما , فرناز رهنما بازیگر سریال هفت سنگ , فرناز رهنما بازیگر سریال ساختمان پزشکان , گالری جدید ترین تصاویر فرناز رهنما , عکس های جذاب و دیدنی فرناز رهنما , عکس های جدید فرناز رهنما با هوادارانش , سن فرناز رهنما , عکس شوهر فرناز رهنما , فیلم هایی که فرناز رهنما بازی کرده , سایت رسمی فرناز رهنما , خوشکلترین عکس های فرناز رهنما , زندگینامه فرناز رهنما , بهترین عکسهای فرناز رهنما , عکس های زیبا و جدید فرناز رهنما , Farnaz Rahnama
[عکس: www_Campec_Ir_Farnaz_Rahnama_6.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Farnaz_Rahnama_7.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Farnaz_Rahnama_8.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Farnaz_Rahnama_9.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Farnaz_Rahnama_10.jpg]

تک دختر

جدید ترین عکس های نیکی کریمی مرداد 93

$
0
0
سری جدید عکس های نیکی کریمی مرداد 93

جدید ترین عکس نیکی کریمی , زیبا ترین عکس های نیکی کریمی , عکس های جذاب و کمیاب نیکی کریمی , تصاویر ناب و دیدنی از نیکی کریمی , عکس های مرداد ماه نیکی کریمی , عکس های جدید نیکی کریمی در پشت صحنه سریال کیمیا , نیکی کریمی در سریال کیمیا , عکس گریم نیکی کریمی در سریال کیمیا , عکس های با حجاب نیکی کریمی , وب سایت رسمی نیکی کریمی , عکس نیکی کریمی در پشت صحنه مجموعه کیمیا , عکس های آتلیه ای نیکی کریمی , وبلاگ هواداران نیکی کریمی , عکس های جذاب نیکی کریمی , سن نیکی کریمی , عکس شوهر نیکی کریمی , تست گریم نیکی کریمی در سریال کیمیا , تاریخ تولد نیکی کریمی , تحصیلات نیکی کریمی , Niki Karimi
[عکس: www_Campec_Ir_Niki_Karimi_55.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Niki_Karimi_56.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Niki_Karimi_57.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Niki_Karimi_58.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Niki_Karimi_59.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Niki_Karimi_60.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Niki_Karimi_61.jpg]

فال روزانه شنبه 18 مرداد 93

$
0
0
فال روزانه شنبه 18 مرداد 1393
تک دختر

متولدین فروردین:
 امروز بهرام- یعنی سیاره بخت شما- در حالیکه با نپتون تاریک روبرو می‌شود خبرهای زیادی را از ابعاد دیگری دریافت می‌کند، به خاطر همین است که می‌تواند با دوز و کلک شما را به سوی احساساتی که فراموششان کرده بودید سوق بدهد. شما هنوز هم به خاطر تغییر و تحولی که دیروز در روابط دوستانه‌تان به وجود آمد ناراحتید، اما خیلی هم بهش فکر نمی‌کنید و نگران نیستید. تمرکز داشتن در محل کار بر روی فعالیتهای خاص ایده خیلی خوبی است، اما اگر این کار تبدیل به عادت بشود مخالفت دیگران را علیه شما برخواهد انگیخت. اگر شما احساس صمیمیت نمی‌کنید پس الکی تظاهر نکنید!     

متولدین اردیبهشت:
 شما هنوز نتوانسته‌اید خط مشی درستی که در محل کارتان ضروری به نظر می‌رسد را به دست بیاورید. مثل اینکه رئیس شما در شغلش ناموفق بوده است و به شما نیز توجهی نمی‌کند. اما شما جدا از دیگران و در محیطی تنها کار نمی‌کنید، بنابراین اگر بدانید که دیگران چه انتظاراتی از شما دارند بهتر کار خواهید کرد. با همه این احوال ناامید نشوید، چون که شاید اطلاعات معتبر وموثق به اندازه‌ای که شما فکر می کردید در دسترس همگان نباشد.   

متولدین خرداد:
 شما با وضعیتهای معماگونه و ضد نقیض آشنایی کامل دارید، با این حال امروز با یک معمای غیر قابل حل روبرو شده‌اید. هرقدر که بیشتر در مورد این موضوع تحقیق و جستجو می‌کنید، کمتر می‌یابید!! شاید شما در جستجوی این هستید که به کمک یکی از دوستان خیلی صمیمیتان و یا یکی از اعضای خانواده‌تان  با دیدگاه‌های جدید آشنا بشوید، اما در نهایت آنها فقط شما را به اشتباه می اندازند. پس فقط به صدای درونتان گوش دهید- حتی اگر به هیجان نیامدید- حتماً این کار را بکنید.  

متولدین تیر:
 امروز شما از دید احساسی خوب کار کرده‌اید، اما اگر منظور خود را روشن بیان نکنید نتیجه معکوس خواهید گرفت. احتمالاتی که شما را آشفته تر از همیشه کرده‌اند و شاید حتی نتوانیدآنها را تشخیص بدهید، مشکل را پیچیده‌تر می‌کنند. پس جلو بروید و اجازه بدهید دیگران بفهمند شما چه نیازهایی دارید، اما به خاطر اینکه به هدفتان برسید عملکردهای خود را از آنها مخفی نکنید.  

متولدین مرداد:
 حالا که در اواسط ماه تابستانی مرداد هستیم، زندگی شما باید پر جنب و جوش تر شده باشد، اما در ورای ظاهر خوب و شاد زندگی چیز دیگری نهفته است. اگر شما به خاطر اینکه عشقی در زندگیتان ندارید ناراحت هستید، نباید با تأسف خوردن و غصه خوردن انرژی‌تان را تلف کنید. شما برای اینکه بتوانید بعد از این شادتر زندگی کنید، نباید به دنبال فردی مشابه و با خصوصیات اخلاقی شبیه به خود باشید. بلکه شما باید یاد بگیرید، حتی مواقعی که طرف مقابلتان آنطور که شما دوست دارید تأییدتان نمی‌کند، باز هم عشق خود را ابراز کنید.  

متولدین شهریور:
 برج فلکی سنبله به همراه سه سیاره دیگر دست به یکی کرده‌اند تا زندگی شما را به هم بریزند. بهرام مدعی- یکی از سیاره هایی که در نشانه شما قرار دارد- از طرف نپوتون فضایی مورد بی توجهی قرار می گیرد و در عین حال تا زمانی که شما شک و تردید به خودتان راه بدهید، این سیاره هم باعث کمتر شدن ایمان و اعتقاد شما می شود. ولی اگر از این اتفاق درس عبرت گرفته و برنامه‌هایتان را اصلاح کنید، می توانید تغییر کرده و انرژی های مثبت را جذب کنید. اگر در تصمیم گیری تردید دارید، به خاطر پیدا کردن راه حل مناسب خیلی به ذهنتان فشار نیاورید. تنها کاری که می توانید بکنید این است که این کار را به فردا موکول کنید.  

متولدین مهر:
 به خاطر دوستانتان و طرز فکرشان راجع به خود ناراحت نشوید. هم اکنون نیز به خاطر اعتماد به نفس زیادتان، قضاوتهای شما از قضاوتهای افراد دیگر اهمیت بیشتری دارند. هنوز باید وقتی در حال تفسیر کردن حقایق هستید حواس خود راجمع کنید، به خاطر اینکه شما به راحتی حقایق را اشتباهی تفسیر کرده و احساستان باعث گمراهیتان می شود. با از بن بردن صداهای فرعی در حین صحبت کردن نحوه بیان خود را واضح تر سازید.  

متولدین آبان:
 شما امروز با یک نفر آشنا شده اید که کاملاً حواستان را پرت کرده، تمام قواعد معمول و عرفی را در هم شکسته و شما را کاملاً از انزوا خارج کرده است. توانایی خاص به وجود آوردن و خلق کردن چیزهای جدید و متفاوت، حتی اگر موضوعاتی غیرطبیعی به نظر برسند، موضوعاتی هستند که شما دوست دارید در مورد آنها با دوست جدید خود صحبت کنید. هر قدر که شما بیشتر در مورد افکارتان صحبت می‌کنید، راه حل های خیلی خوبی برای مشکلاتتان کشف می‌کنید.  

متولدین آذر:
 امروز شما خیلی رویایی فکر می‌کنید، گویی که درون ابرها زندگی می‌کنید! و چون حرف و عمل شما یکی نیست دیگران هم زیاد انگیزه ندارند که شما را به زندگی واقعی خود برگردانند. به نظر شما رویاپردازی کردن راهی برای دور شدن از مشکلات جدیدتان است، اما رویا پردازی کردن ابداً این مشکلاتات را حل نمی کند. با کار کردن و در زمان حال زندگی کردن راحت‌تر می‌توانید مشکلات خود را حل کنید.  

متولدین دی:
 امروز حتی بهترین برنامه‌ریزی‌ها نیز نمی‌تواند موفقیت شما را تضمین کند، ولی با همه این احوال خودتان را نگران نکنید. به خاطر اینکه به اهدافتان نرسیده‌اید انقدر از خود انتقاد نکنید، بلکه سعی کنید بی دقتی‌های خود را برطرف کنید. به جای اینکه به دنبال پیدا کردن مسیری مستقیم باشید حتی می‌توانید از مسیر خود نیز منحرف بشوید. لذت واقعی در رسیدن به هدف خلاصه نمی شود؛ بلکه مربوط به مسیری می‌شود که شما برای رسیدن به آن هدف می‌پیمایید.  

متولدین بهمن:
 شما هیچ وقت با یک جواب ساده راضی نمی شوید و همیشه دوست دارید که بیشتر بدانید. اما اگر به این نتیجه برسید که دقیقاً فهمیده‌اید به دنبال چه چیزی هستید، شاید نارضایتی‌تان کمتر بشود. فراموش نکنید وقتی که شما وارد قلمرو احساسی خود می‌شوید، در حالیکه به حوادثی که پیرامونتان اتفاق می‌افتد توجه می‌کنید، می‌توانید ظاهر اطمینان بخش خود را نیز حفظ کنید.  

متولدین اسفند:
 امروز سیاره بخت شما، یعنی نپتون به کمک بهرام شجاع  جان تازه ای می‌گیرد، و شما نیز وسوسه می‌شوید که تفکرات خود را به واقعیت تبدیل کنید. حتی اگر در شروع کار یکی دوتا اشتباه هم داشتید ولی باز هم تسلیم نشوید. برنامه‌ریزی‌های اولیه شما ممکن است خوب عمل نکنند، اما اگر شما هم انعطاف پذیر باشید و هم سرسختی خود را حفظ کنید، می‌توانید موفق شوید.


منبع : سیتی فان

 

ترول های با حال

Viewing all 13198 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>