↓برو پایین↓
☻چطور بود؟؟؟☻
☻چطور بود؟؟؟☻
پلیس پاکستان اعلام کرد: دادگاهی در مرکز این کشور حکم ۱۲ سال زندان را برای دو برادری که گوشت اجساد تازه دفن شده را می خوردند، صادر کرد. | |
این دو برادر با ربودن اجساد مردگان در گورستانها، گوشت تازه آنها را می خوردند. محمد انور خان یکی از مقامات پلیس پاکستان اعلام کرد، این دادگاه واقع در شرق این کشور دو برادر مرده خوار را محکوم به پرداخت جریمه ای به مبلغ 700 هزار روپیه (معادل هفت هزار و 100 دلار) کرد. پلیس پاکستان آوریل گذشته این دو برادر به نام های محمد عارف 40 ساله و فرمان علی 37 ساله را که در حال خوردن سر کودکی در خانه خود در شهر «داریا خان» در استان پنجاب بودند بازداشت کرد. این دو نفر همچنین در سال 2013 میلادی به دلیل ربودن جسد یک کودک دو ساله تازه دفن شده، به زندان محکوم شده بودند. منبع: جام جم آنلاین |
اگر فرشته به زندگی مشترک با شوهرش ادامه میداد و بیشتر به سرنوشت فرزندانش فکر میکرد و به سمت مواد مخدر نمیرفت، به قتل متهم نمیشد. | |
این زن پنجاه ساله متهم است جوانی را از پنجره خانه اش به پایین پرت کرده و به قتل رسانده است. هرچند طبق خواسته اولیای دم، متهم با مجازات قصاص روبه رو نیست اما فعلا باید در زندان بماند. این زن که دو هفته قبل در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده ، منکر ارتکاب قتل است اما ادعای او مبنی بر بی گناهی اش مورد قبول اولیای دم و نماینده دادستان نیست و آنها دلایلی را مطرح می کنند که از گناهکار بودن فرشته حکایت دارد. ثقوری، نماینده دادستان تهران که از کیفرخواست دفاع کرده است، می گوید: فرشته متهم است جوانی به نام نادر را از پنجره به پایین پرت کرده و به قتل رسانده است. طبق تحقیقات پلیس، فرشته به دلیل اختلافاتی که با نادر داشت و برای انتقام گیری، او را به خانه اش کشاند و در فرصت مناسب به لبه پنجره برد و به قتل رساند. گزارش ماموران پلیس نیز نشان می دهد این جوان بعمد به پایین پرت شده است. هرچند فرشته مدعی شده در قتل نقشی نداشته و هنگام حادثه در محل نبوده اما اظهارات شاهدان حادثه حکایت از آن دارد که مقتول و متهم درگیری های شدیدی باهم داشتند. نماینده دادستان تهران درباره نحوه آشنایی مقتول و متهم می گوید: آنها همسایه بودند. کیفرخواست طبق اسناد قوی و محکم که شامل اظهارات شهود پرونده، گزارش ماموران پلیس، گزارش معاینه پزشکی قانونی و اظهارات متناقض و بلاوجه متهم است، تهیه شده و از نظر دادسرا فرشته مجرم است. بر همین اساس نیز از دادگاه درخواست صدور حکم قانونی را دارم. قصاص نمی خواهم پدر نادر گفته های نماینده دادستان تهران را تائید می کند و می گوید پسرش با فرشته دشمنی نداشت اما این زن، او را مورد ضرب و جرح قرار داد. او می گوید: فرشته به نادر شک کرده بود ومی گفت او ازخانه اش سرقت کرده است در حالی که پسرم پول داشت و من هم وضعم بد نبود. من و پسرم باهم زندگی می کردیم و می توانستیم زندگی مان را اداره کنیم. فرشته به خانه ما رفت و آمد داشت و چون زنی تنها بود، نادر گاهی کارهایش را انجام می داد تا این که یک روز قبل از حادثه نادر به خواست فرشته به خانه او رفت و دیگر نیامد. فرشته قبلا گفته بود می خواهد بفهمد چه کسی از خانه اش دزدی کرده است؟ می دانستم پسرم سارق نیست ضمن این که او مرد بود و از عهده خودش برمی آمد. به همین دلیل نگرانش نشدم. فکر می کردم چند ساعتی صحبت می کنند و بعد نادر برمی گردد اما این طور نشد و جسد پسرم را به من تحویل دادند. پیرمرد که از مرگ پسر جوانش خیلی ناراحت است، درباره این که چرا شکایت خود را ماه ها بعد از قتل به دادسرا فرستاد، توضیح می دهد: اول به ما گفتند نادر خودکشی کرده اما بعد از تحقیقات مشخص شد او را کشته اند و من هم شکایت کردم. نمی خواستم بی دلیل به کسی تهمت بزنم. پسرم را خیلی دوست داشتم. او به من رسیدگی می کرد و نمی گذاشت سختی بکشم. خیلی عذاب می کشم. حالا که مشخص شده این زن عامل قتل است، درخواست مجازات متهم را دارم. این مرد به عنوان تنها ولی دم گفته حاضر نیست برای قاتل فرزندش درخواست قصاص کند و فقط دیه قانونی می خواهد: این که کسی دیگر اعدام شود، چه فایده ای برای من دارد. من دلم نمی خواهد به خواست من، کسی دیگر از این دنیا برود. خداوند در مورد سرنوشت آدم ها تصمیم می گیرد ضمن این که فرشته هم فرزند دارد. هرچند مادر خوبی برای آنها نبوده اما بازهم مادر است و نمی خواهم فرزندانش که در این موضوع نقشی نداشتند، عذاب بکشند. من از حق خودم می گذرم و درخواست قصاص نمی کنم اما فرشته باید دیه بپردازد. او باید بداند کشتن آدم راحت نیست و تاوان دارد. پسرم کاری نکرده بود که لایق مرگ باشد با این که فرشته زن تنهایی بود و کارهایش را به پسر من می سپرد، نادر هیچ وقت به او نگاه بدی نداشت و همیشه مثل یک برادر کنارش بود. من بی گناه هستم فرشته همه اتهامات را انکار می کند. او می گوید: من اتهام قتل را قبول ندارم. مرگ نادر تقصیر من نبود. اصلا آن زمان در خانه نبودم که بخواهم کسی را از پنجره به بیرون پرت کنم. این زن می گوید: تنها زندگی می کردم و دوستانم بیشتر اوقات خانه من بودند. چند روز قبل از حادثه سعید ـ یکی از بچه هایی که باهم مواد می کشیدیم ـ به خانه ام آمد. او شیشه مصرف کرده بود و به من گفت دستت را روی مبل بگذار، می خواهم آن را با چکش بشکنم. خیلی ترسیدم و به خانه نادر رفتم. ما همسایه بودیم و یکی از پنجره های خانه ام به حیاط خانه آنها باز می شد. به نادر گفتم سعید توهم زده، باید کمکم کنی. از او کمی مواد خواستم تا حالم بهتر شود و بعد موضوع را به پلیس خبر بدهم. مواد را که به من داد، دیگر متوجه چیزی نشدم. روی زمین افتادم و عصر روز بعد بیدار شدم. قبلا هرگز این طور نشده بودم. بلند شدم و به خانه رفتم. دیدم همه اثاثیه خانه ام را برده اند. فقط مبل ها مانده بود. حتی یخچال را هم برده بودند. سرقت را به پلیس گزارش دادم. فکر می کردم کار سعید است. وقتی ماموران آمدند، گفتند کدام دزدی وسایل را سرقت می کند و بعد هم در خانه می ماند؟ اگر سعید سارق بود که خودش در خانه تو نمی ماند. فکر نمی کردم نادر در این سرقت نقش داشته باشد. به او خیلی اعتماد داشتم. وقتی سعید رفت، به نادر گفتم سعید وسایلم را دزدیده و از او کمک خواستم اما نادر هیچ کاری برایم نکرد. او به خانه من رفت وآمد می کرد و بعد از آن روز متوجه شدم هر روز مقداری از وسایل خانه نیست می شود. تازه فهمیدم نقشه این سرقت کار چه کسی است. روز سرقت نادر به جای مواد به من خواب آور داده بود تا وسایل خانه را راحت جابه جا کند. نادر را به خانه کشاندم و کتکش زدم. به او گفتم باید بگویی وسایل خانه ام را چه کسی سرقت کرده است؟ اما او چیزی نمی گفت. یک روز بعد از این که او را به عنوان گروگان به خانه ام آوردم و گفتم وسایلم را پس بده، گفت برو برایم مواد بخر، بعد می گویم چه کسی سارق است. آن روز یکی از دوستانم به نام المیرا و چند نفر از اقوامش در خانه ام بودند. به المیرا گفتم مراقب نادر باش تا من برایش مواد بخرم، شاید از این راه بتوانم وسایل خانه ام را پس بگیرم. وقتی برگشتم، دیدم نادر نیست. به المیرا گفتم چرا گذاشتی نادر فرار کند و او گفت نادر خودش را از پنجره به پایین پرت کرد. من هم از پنجره ای که رو به خیابان بود، دیدم نادر روی زمین افتاده است. بعد اورژانس آمد اما نادر مرده بود. فرشته درباره این که نادر چطور از پنجره پرت شد، می گوید: خانه ما طبقه سوم بود. نادر قصد داشت فرار کند، چون من در خانه را قفل کرده و حفاظ را هم بسته بودم، او تصمیم گرفته بود از پنجره بیرون بپرد تا فرار کند اما نتوانسته بود که این اتفاق افتاد. نادر مواد پخش می کرد و معتاد هم بود. من از نادر مواد می خریدم. ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم. من به او خیلی اعتماد داشتم با این که به من خیانت و همدستی کرد تا وسایل خانه ام را سرقت کنند اما او را نکشتم. فرشته فرزند دارد و سال ها پیش از شوهرش جدا شده است. او درباره زندگی خصوصی اش می گوید: به خاطر اختلافاتی که با شوهرم داشتم، نتوانستم زندگی با او را تحمل کنم و از هم جدا شدیم. آن موقع بچه هایم بزرگ شده بودند. آنها جوانان موفقی بودند و همیشه باعث افتخار من هستند. بعد از این که از شوهرم جدا شدم، با ارثیه ای که از پدرم مانده بود زندگی می کردم اما حالا وسایلم را برده اند و من بیچاره شده ام. بعد از مرگ نادر و اتفاقاتی که افتاد، تصمیم گرفتم با شوهرم آشتی کنم ولی متاسفانه دوباره زندگی ام به هم ریخت و مرا به اتهام قتل بازداشت کردند. همین باعث شد شوهرم بار دیگر ترکم کند. بعد از جدایی از شوهرم به دلیل تنهایی شدید معتاد شدم و زندگی ام به هم ریخت، مدتی است فهمیده ام باید با شوهرم می ماندم و می ساختم. حداقل از شرایطی که دارم، بهتر بود. سرنوشت بچه هایم تحت تاثیر زندگی من قرار گرفته و از راهی که انتخاب کردم، خیلی ناراحت و پشیمان هستم. منبع: جام جم آنلاین |
شرق: مردی که بهعنوان مامور پست وارد خانه زنان جوان میشد و آنها را مورد آزارجنسی قرار میداد با 40 شکایت تجاوز به عنف بهزودی به اتهام افسادفیالارض در دادگاه انقلاب محاکمه میشود. | |
به گزارش خبرنگار ما، متهم که مردی 31ساله به اسم ایمان است یکسال پیش در پی تحقیقات گسترده و پیچیده ماموران دستگیر شد. اولین شکایت از ایمان سال 90 به ماموران پلیس داده شد و زنی جوان ادعا کرد فردی که خود را مامور پست معرفی کرده او را مورد آزار جنسی قرار داده است. این زن گفت: «وقتی زنگ در را زدند فردی که خود را مامور پست معرفی کرد از من خواست برای تحویلگرفتن بسته پستی جلو در بروم من هم در را باز کردم و بعد خودم جلو در رفتم در راه دیدم این فرد وارد خانه شده است او با گذاشتن چاقو روی گلویم مرا تهدید کرد مقاومتی نکنم و بعد مرا مورد آزار جنسی قرار داد.» تعداد شکایتها علیه پستچی قلابی بعد از مدتی افزایش یافت. زنان و دختران جوان مدعی بودند فردی بهعنوان مامور پست یا برق زنگ در خانه آنها را به صدا درآورده و بعد از اینکه از تنهابودن آنها مطمئن شده، داخل خانه رفته و آنها را با تهدید چاقو مورد تعرض قرار داده است. در حالیکه شکایتها روبه افزایش بود هیچ سرنخی از متهم به دست نیامد تعداد شکات به 20نفر رسیده بود که زنی جوان به ماموران خبر داد فردی را که چندی پیش قصد داشت به او تجاوز کند در مرکزی تفریحی دیده است. وقتی ماموران به محل رفتند این زن که وحشت کرده بود گفت: مرد جوان که هیکل درشتی هم داشت چند وقت قبل بهعنوان مامور پست زنگ در خانه ما را زد وقتی برای تحویل بسته رفتم به زور قصد ورود به خانه را داشت که با بستن در و هلدادن او موفق شدم از ورودش به خانهام جلوگیری کنم امروز (روز حادثه) هم به صورت اتفاقی او را در یک مرکز تفریحی دیدم و مرد جوان به محض دیدن من ترسید و با موتوسیکلتش فرار کرد.»ماموران، پستچی قلابی را از طریق دوربینهای مداربسته مرکز تفریحی شناسایی و او را بعد از چند روز بازداشت کردند. تحقیقات ماموران نشان داد، متهم مرد 31ساله برای رسیدن به اهدافش عناوین مامور پست، برق یا مامور اوقاف را جعل میکرد هرچند ایمان در ابتدا منکر همه اتهامات شد و گفت به او تهمت زده شده است اما 20 شاکی پرونده همگی این مرد را شناسایی و جزییات تعرض را نیز مطرح کردند. یافتههای پلیس درباره زندگی خصوصی این مرد نشان داد او دو همسر و دو فرزند دارد که با همسر اولش 10سال و با همسر دومش پنجسال قبل از بازداشت ازدواج کرده بود. او به شیشه اعتیاد داشت و قبلا در زمینه امور ساختمانی فعالیت میکرد و از این راه پول کلانی به دست آورده بود. ایمان که دست خود را روشده میدید سرانجام به تجاوز به این زنان اعتراف کرد و گفت: چیز زیادی یادم نیست و اگر اعتراف نکردم هم به همین دلیل بود که شیشه کشیده بودم و چیز زیادی یادم نمیآمد. وقتی چند روزی از بازداشتم گذشت و آثار شیشه از بین رفت همهچیز یادم آمد. وی گفت: تجاوزها را وقتی انجام میدادم که شیشه مصرف میکردم شیشه باعث میشد همهچیز را فراموش کنم دنیا دیگر برایم شکل دیگری داشت. انگار جلو همهچیز پرده کشیده بودند. پس از انتشار عکس ایمان در روزنامهها تعداد شکات او به 40 نفر رسید و معلوم شد مرد جوان که محدوده جرایم خود را شرق تهران قرار داده بود بیشتر اواسط صبح یا ظهر که مردان در خانه نیستند قربانیان خود را مورد آزار قرار میداد. این پرونده که در دادسرای ناحیه 21 مورد رسیدگی قرار میگرفت بعد از تکمیل تحقیقات و اعتراف متهم به هر 40 مورد تجاوز منجر به صدور کیفرخواست شد. در کیفرخواست صادره آمده است متهم که ایمان 31ساله است افسادفیالارض کرده و شهروندان زن را مورد تعرض جنسی قرار داده است متهم با جعل عنوان مامور پست، مامور برق، مامور اوقاف دست به این جنایات زده است با توجه به اقرار صریح متهم به تجاوز و بررسی این اقرار و تایید مقرونبهواقعبودن آن و همچنین اخلال شدید در نظم عمومی و ایجاد ناامنی درخواست مجازات برای متهم را داریم. این پرونده برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد اما با توجه به اینکه اتهام افسادفیالارض به متهم وارد شده بود و مرجع رسیدگی به این اتهام نیز دادگاه انقلاب است قضات با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده را به دادگاه انقلاب ارسال کردند. این در حالی است که متهم در یک مورد از شکایتهاکه مدتها قبل توسط دختری جوان اعلام شده بود پروندهای در شعبه 78 دادگاه کیفریاستان تهران داشت که آن پرونده نیز همراه پرونده دیگر به دادگاه انقلاب ارسال شد. |
سقوط تابلوی کنار جاده در هفت کیلومتری محور فاروج - قوچان یک کشته و پنج مجروح برجای گذاشت. | |
فرمانده انتظامی شهرستان فاروج گفت: براثر سقوط تابلوی اعلام آغاز حوزه استحفاظی خراسان شمالی ناشی از وزش باد شدید روی خودروی پراید، یک سرنشین خودرو جان باخت. سرهنگ علی مومنی افزود: پنج سرنشین دیگر پراید هم که مجروح شده بودند، به مراکز درمانی شهرستان قوچان منتقل شدند منبع: جام جم آنلاین |