Quantcast
Channel: انجمن تفریحی تک دختر - سرگرمی، تصاویر، عکس مذهبی، عکس های تک دختر، اس ام اس، اصن یه وضی، تفریحی، ترول، تصاویر جالب، کاریکاتور طنز، منطقه آزاد، شعر، داستان كوتاه، مطلب جدید، موبايلستان، نرم افزار، بازي های اندروید، طنز، بازی، معرفی بازی، دانلود بازی، کلیپ، مذهبی، نرم افزار، ورزشي، خاطرات خوشمزه، فرهنگی-هنری، معرفی نرم افزار، دانلود نرم افزار، بازی آنلاین، ♥♥تالار رسمی هواداران استقلال!♥♥، داستان، تاریخ ایران و جهان، حاشیه های سینما، مجله خبری، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی، حوادث، ورزشی، سایر، اطلاعات عمومی، فیلم ها و سریال ها، سینما و تلویزیون، فال و طالع بینی، عکس بازیگران، بیوگرافی بازیگران، عاشقانه، عکس های عاشقانه، جملات عاشقانه، اس ام اس های عاشقانه، اشعار عاشقانه، بيوگرافي ورزشكاران، عكس ورزشكاران، صحنه هاي ورزشي، خانه داری و دکوراسیون، آموزش اشپزي، ترفند هاي خانه داري، مد و زيبايي، مدل لباس، مدل مو، شيك پوش بودن در عين با حجاب بودن، حیوانات خانگی، تصاویر طبیعت
Viewing all 13198 articles
Browse latest View live

مدل مانتو با طرح سنتی ایرانی


مدل های جدید مانتو ZARA

ادای احترام به جانباختگان سقوط هواپیما در محل حادثه + تصاویر

$
0
0
تک دخترادای احترام به جانباختگان سقوط هواپیما در محل حادثهادای احترام به جانباختگان سقوط هواپیما در محل حادثه تک دخترتک دخترتک دخترتک دخترتک دخترتک دخترتک دخترتک دخترتک دخترتک دختر

اس ام اس دلتنگی

$
0
0
عجب وفایی داره این دلتنگی !تنهاش که میذاری میری تو جمع و کلی می گی و می خندیبعد که از همه جدا شدی از کنج تاریکی میاد بیرونوایمیسته بغل دستت و دست گرمشو میذاره رو شونتبرمیگرده در گوشت میگه : خوبی رفیق ؟ بازم خودمم و خودت !•••دلتنگم نه دلتنگ تودلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتیدلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودیدلتنگ هر دقیقه شنیدن صداتدلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفتهدلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنیدیدی ؟ من که دلتنگ تو نیستم !•••دلتنگی مثل کوفتگی تصادفهاولش بدنت گرمه حالیت نیستولی یه دفعه دردش شروع میشهو تازه می فهمی چی به سرت اومده !آن چیزی که تنگ شده دل است برای تو و جهان استبرای من جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی تا آدم گاهی آنجا جان بدهدمثلا آغوش تو جان می دهد برای جان دادن …•••دلتنگی یعنی خلوت تنهاییتاز آسمون پاییزی ابری تر باشه !•••
 

 

شعر عاشقانه (فروغ فرخزاد)

$
0
0
نگه دگر بسوی من چه می کنی؟
چو در بر رقیب من نشسته ای
به حیرتم که بعد از آن فریب ها
تو هم پی فریب من نشسته ای
 
 
به چشم خویش دیدم آن شب ای خدا
که جام خود به جام دیگری زدی
چو فال حافظ آن میانه باز شد
تو فال خود به نام دیگری زدی
 
 
برو ... برو ... بسوی او، مرا چه غم
تو آفتابی ... او زمین ... من آسمان
بر او بتاب زآنکه من نشسته ام
به ناز روی شانه ستارگان
 
 
بر او بتاب زآنکه گریه می کند
در این میانه قلب من به حال او
کمال عشق باشد این گذشت ها
دل تو مال من، تن تو مال او
 
 
تو که مرا به پرده ها کشیده ای
چگونه ره نبرده ای به راز من؟
گذشتم از تن تو زانکه در جهان
تنی نبود مقصد نیاز من
 
 
اگر بسویت این چنین دویده ام
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بی فروغ من
خیال عشق خوشتر از خیال تو
 
 
کنون که در کنار او نشسته ای
تو و شراب و دولت وصال او!
گذشته رفت و آن فسانه کهنه شد
تن تو ماند و عشق بی زوال او!

 

شعر عاشقانه(سیمین بهبهانی)

$
0
0
مرا هزار امید است و هر هزار تویی                        
 
 
                                 شروع شادی و پایان انتظار تویی
 
بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت                    
 
                                                       چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
 
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند                 
 
                                             در این سرا تو بمان ! ای که ماندگار تویی
 
شهاب زود گذر لحظه های بوالهوسی است                
 
                                              ستاره ای که بخندد به شام تار تویی
 
جهانیان همه گر تشنگان خون منند                       
 
                                                   چه باک زان همه دشمن، چو دوستدار تویی
 
دلم صراحی لبریز آرزومندی است                
 
                                        مرا هزار امید است و هر هزار تویی

 

 

اس ام اس های جـدید

$
0
0
باران که گرفت
زنده شدی از میان هزار لحظه دلتنگی
و من خیس شدم از عطر بودنت …
دوستت دارم
بهایش هم هر چه هست روی چشمانم …

دلم به خدانگهدار آخرش خوش است
اگر قرار بود برنگردد لزومى نداشت خدا مرا نگه دارد…
خیانت را جای خالی به ما آموخت
آن زمان که  گفتند جاى خالى را پر کنید…
آرزو نمی کنم که بیایى
آرزو میکنم وقتى آمدى چشمانم شرمسار نگاهت نشود
از تصادف جان سالم به در برده بود و مى گفت :
زندگى اش را مدیون ماشین مدل بالایش هست
و خدا همچنان لبخند میزد …
دستانش در دست من ، نگاهش در خیابان و دلش …
این یکى را نمیخواهم بدانم
اگه بهم نمیرسیم
توبا تموم من برو
همین واسه من بسه
که آرزوکنم تو رو
شاید دیگر از مد افتاده باشد
شاید دیگر اندازه ام نباشد
اما همچنان عطر خاطره میدهد
پیراهنی که تو روی شانه هایش اشک ریخته ای
 
 

 

مراسم تشییع حسین معدنی


لبـخـند بـــــارانی

$
0
0
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و برمی‌گشت، با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد. بعدازظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت طوفان و رعد و برق شدیدی گرفت.مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیلش به دنبال دخترش برود، با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شد و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد، اواسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده می‌شد، او می‌ایستاد، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد و این کاربا هردفعه رعدوبرق تکرار میشد.
زمانی که مادر اتومبیل خود را کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید:
چکار می‌کنی؟ چرا همین‌طور بین راه می‌ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ به نظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد!

یادمان باشد هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی، خدا کنارمان است؛ پس لبخند را فراموش نکنیم!

تک دختر
 

 

 

 

 

 

جدید ترین عکس های لیندا کیانی مرداد 93

$
0
0
سری جدید عکس های لیندا کیانی مرداد 93

عکس های مرداد ماه لیندا کیانی , عکس های ناب لیندا کیانی , عکس جدید لیندا کیانی در حال گریم , عکس کمیاب لیندا کیانی در پشت صحنه ماتادور , فیلم ها و سریال هایی که لیندا کیانی باری کرده , فیلم جدید لیندا کیانی , زیبا ترین عکس های لیندا کیانی , لیندا کیانی دختر شیرازی , اولین فیلم لیندا کیانی , دانلود فیلم های لیندا کیانی , سریال جدید لیندا کیانی , بیوگرافی و عکس لیندا کیانی , وب سایت رسمی لیندا کیانی , کمپ هواداران لیندا کیانی , عکس های خصوصی لیندا کیانی , گالری جدید ترین تصاویر لیندا کیانی
[عکس: www_Campec_Ir_Linda_Kiani_75.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Linda_Kiani_76.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Linda_Kiani_77.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Linda_Kiani_78.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Linda_Kiani_79.jpg]

جدید ترین عکس های سولماز آقمقانی مرداد 93

$
0
0
سری جدید عکس های سولماز آقمقانی مرداد 93

جدید ترین عکس سولماز آقمقانی , تصاویر مرداد ماه سولماز آقمقانی , عکس های دیدنی و جدید سولماز آقمقانی , بیوگرافی کامل سولماز آقمقانی , فیلم هایی که سولماز آقمقانی بازی کرده , سولماز آقمقانی بازیگر سریال سه در چهار , تله فیلم های سولماز آقمقانی , وب سایت سولماز آقمقانی , عکس های سلفی سولماز آقمقانی , ناب ترین عکس های سولماز آقمقانی , سن سولماز آقمقانی , سریال های سولماز آقمقانی , عکس های بدون گریم سولماز آقمقانی , جذاب ترین عکس های سولماز آقمقانی , عکس های سولماز آقمقانی در پشت صحنه فیلم سینمایی هدیه گران بها , عکس جدید بازیگر فیلم هدیه گرانبها , فیلم جدید سولماز آقمقانی , زیبا ترین عکس های سولماز آقمقانی , Solmaz Aghmaghani[عکس: www_Campec_Ir_Solmaz_Aghmaghani_7.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Solmaz_Aghmaghani_8.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Solmaz_Aghmaghani_9.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Solmaz_Aghmaghani_10.jpg]

عکس های جدید نرگس محمدی مرداد 93

$
0
0
جدیدترین عکس های نرگس محمدی مرداد 93
عکس های مرداد ماه نرگس محمدی , عکس های جدید نرگس محمدی در پشت صحنه سریال معمای شاه , نقش نرگس محمدی در سریال معمای شاه , نرگس محمدی و آزاده اسماعیل خانی در پشت صحنه سریال معمای شاه , عکس های دیدنی و جدید نرگس محمدی , عکس تست گریم نرگس محمدی در فیلم جدیدش , فیلم هایی که نرگس محمدی بازی کرده , عکس های نرگس محمدی در یک مراسم , نرگس محمدی در سریال معمای شاه , طرفداران نرگس محمدی , عکس های شخصی ستایش , ستاش نادری سریال ستایش , گریم جدید نرگس محمدی , سریال جدید نرگس محمدی , Narges Mohammadi[عکس: www_Campec_Ir_Narges_Mohammadi_44.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Narges_Mohammadi_45.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Narges_Mohammadi_46.jpg]

[عکس: www_Campec_Ir_Narges_Mohammadi_47.jpg]

تک دختر

فال روزانه پنجشنبه 23 مرداد 93

$
0
0
فال روزانه پنجشنبه 23 مرداد 93
تک دختر
 


متولدین فروردین : پیوند ماه و اورانوس در نشانه ی شما باعث شده که کنترل احساسات تان چالش برانگیز شود. شاید مجبور شوید برنامه ریزی های تان را کمی تغییر دهید، زیرا موقعیتی که اکنون در آن گیر افتاده اید خارج از کنترل شماست و باید خودتان را با آن سازگار کنید. به جای این که پا به فرار بگذارید و بیشتر به مشکلات دامن بزنید، بهتر است دست به کار شوید و آن چه را پیش روی شما قرار گرفته به طریقی حل کنید. برای این که از حالت نگرانی و اضطراب خارج شوید می توانید به معنویات بپردازید. امروز به کارهای نیمه تمام رسیدگی کنید، مطمئن باشید که فرصت های بیشتر و بهتری در آینده برای شما اتفاق خواهد افتاد.


متولدین اردیبهشت:
امروز ممکن است احساس کنید که آن قدرها هم به مقاصدتان نزدیک نشده اید، زیرا فکر می کنید که دیگران سبا اشتیاق و علاقه ی شما مخالفت خواهند کرد. اکنون هوشمندانه ترین راهکار این است که احتیاط کنید، اما نه این که فقط عقب بنشینید و منتظر فرصت مناسب بمانید. از این فرصت استفاده کنید تا مسیر دستیابی به موفقیت را هموارتر نمایید. مطمئن باشید که پشتکار شما نتیجه خواهد داد، شاید رسیدن به مقصد مورد نظر کمی طول بکشد اما اتفاق می افتد.

متولدین خرداد:   
شاید مجبور شوید که زمان تان را به دیگران اختصاص دهید، به ویژه اگر کسانی در اطراف تان هستند که مدام می خواهند شادی و تفریح داشته باشند. اما می دانید که اکنون نباید خطر کنید و از واقعیت ها دور شوید. اگر چه قلباً دوست دارید که در جمع باشید و آن ها را همراهی کنید، اما کارهای نیمه تمام زیادی دارید که باید انجام شان دهید تا ذهن و فکرتان آرام تر شود. لزومی ندارد توضیحات مفصل ارایه دهید، فقط به اطرافیان تان بگویید که این یک مسأله ی کاری است و بعد از این که سرتان خلوت شد حتماً به آن ها خواهید پیوست. بهترین راهکار این است که ابتدا به اولویت های تان بپردازید و بعد به چیزهای دیگر.


متولدین تیر:
به نظر می رسد که اطرافیان تان تمایلی به مسئولیت پذیری ندارند و نمی خواهند وظایف شان را به درستی انجام دهند. این وضعیت می تواند اعصاب شما را به هم بریزد، زیرا همکاران تان اصلاً به نظم و ترتیب توجهی ندارند. اما حواس تان باشد که مسیر غلط را انتخاب نکنید، درست است که شما با این بوضعیت مشکل دارید، اما عاقلانه نیست دعوا راه بیندازید، زیرا نمی توانید با جنگ و جدل به هدف تان نزدیک تر شوید. فردا همه چیز بهتر می شود و همکاران تان به راه می آیند. فقط باید صبر کنید، اکنون زمان از آن شماست.


متولدین مرداد:
به نظر می رسد که درباره ی یک ماجراجویی قریب الوقوع به شدت تمایل نشان می دهید و این رفتار شما خوشایند اطرافیان تان نیست. اما اگر مانع اشتیاق تان شوید ممکن است نتوانید به همه ی آن چیزهایی که می خواهید برسید. به جای این که فقط به خاطر ناراحت نکردن دیگران کنار بکشید و کوتاه بیاید، به شما توصیه می شود که پیام تان را با نرمی و لطافت بیشتری منتقل کنید. آن چه را در ذهن تان می گذرد با آن ها در میان بگذارید و تا زمانی که حواس تان به همه چیز هست به مسیرتان ادامه دهید. همین که کمی هوش و حواس تان را جمع کنید کافی است.


متولدین شهریور:
اگر نسبت به موضوع مورد بحث آگاهی دارید می توانید وارد مجادله شوید، اما تمایل دارید که هر گونه برخورد و دعوای احتمالی را کنار بگذارید و به روز دیگری موکول کنید. برای این که قدرت تان را نشان دهید و اعتماد به نفس تان افزایش پیدا کند، می توانید کنترل اوضاع را به دست بگیرید، اما حواس تان باشد که چیزی را به کسی تحمیل نکنید. فکر نکنید که کنار آمدن و موافقت با دیگران نشانه ی ضعف است. فردا که مجدداً کنترل امور کاملاً به دست شما افتاد می توانید مهارت های تان را راحت تر به نمایش بگذارید.

متولدین مهر:
دیگر بیشتر از این نمی توانید اجرای تعهدات تان را به تعویق بیندازید. چیزهایی را که به دنبال شان هستید نمی توانید در فرصت های پیش رو ببینید، به همین خاطر شاید مجبور شوید که به طور کل از آن ها صرف نظر کنید، البته ممکن است کمی اناراحت و نا امید شوید. به نظر می رسد که حتی اگر شکست را هم بپذرید کمکی به حال و اوضاع شما در طولانی مدت نخواهد کرد. پشتکار نشان دهید و سعی کنید راه حلی پیدا کنید. اگر در یک رابطه دچار مشکل شده اید، به شما توصیه می شود که صادق باشید و به دنبال نقاط مشترک بگردید.

متولدین آبان:
اگر مدت هاست که روی یک پروژه کار می کنید، حالا امروز باید سرعت تان را زیادتر کنید و کار را به سرانجام برسانید، اما شاید متوجه شوید که پایان کار هنوز خیلی از شما دور است. برای این که تا رسیدن به مقصد نهایی تحمل داشته باشید باید قانونمند باشید. با همه ی این اوصاف آماده ی حرکت هستید و دیگر نمی خواهید تأخیر کنید. به جای این که مدام خشمگین باشید، بهتر است به احساس خوبی فکر کنید که بعد از پایان کار به شما دست خواهد داد و می توانید بعد از آن به جشن و پایکوبی بپردازید.


متولدین آذر:
اگر امروز تصمیم بگیرید که به یک کار کاملاً متفاوت دست بزنید، ممکن است در نهات مجبور شوید که هزینه ی زیادی را در قبال آن بپردازید. اما اکنون تمایل شدیدی دارید که خلاقیت تان را به دیگران نشان دهید و خیلی به عاقبت کار فکر نمی کنید. اما نسبت به واکنش گیران خیلی حساس هستید و برای تان مهم است که چه طور فکر می کنند. اما به جای این که نگران واکنش دیگران باشید، به شما توصیه می شود که فقط به این فکر کنید که در حال حاضر چه طور می توانید کارآمد عمل کنید. اصلاً مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، باید با خودتان صادق باشید. 

متولدین دی:
 
اکنون علاقه ی چندانی به بیان احساسات تان ندارید، زیرا فکر می کنید که با افکار دیگران هماهنگ نیستند. به نظر می رسد که یک نفر در جمع منتظر شروع دعوا با شماست و حتی اگر چیزی نگویید شعله ور خواهد شد. اما شما اصلاً نمی خواهید که با کسی بحث کنید، فقط از دیگران انتظار دارید که شما را درک کنند. برای این که این موقعیت را پشت سر بگذارید به شما توصیه می شود که مسئولیت کارهای تان را بپزیرید.


متولدین بهمن:
امروز به دنبال چیزهای مختلفی هستید، به همین خاطر ممکن است وقت و انرژی زیادی را بابت پرداختن به آن ها صرف کنید. اگر چه می توانید به خواسته های تان برسید، اما به نظر می رسید از هر مسیری که بروید موانعی جلوی پای تان سبز خواهد شد. اکنون باید صبر کنید تا با گذشت زمان همه چیز برای تان آشکارتر شود. لزومی ندارد عجله کنید، اکنون آن قدر زمان دارید که می توانید با خیال راحت به بررسی انتخاب های تان بپردازید.

[size=10pt][size=10pt][size=10pt]متولدین [size=10pt]اسفند:  
[size=10pt]امروز ممکن است به اشتباه فکر کنید که پول خرج کردن بابت چیزی که به آن نیاز دارید شما را خوشحال خواهد کرد. درست است که دل تان می خواهد کمی خوش گذرانی کنید، اما حواس تان باشد که از هزینه های بیهوده صرف نظر کنید. نا امید نباشید، تا آخر هفته خبرهای خوبی به دست شما می رسد. مطمئن باشید که اگر اکنون همه ی توجه تان را به کار بدهید در نهایت احساس بهتری خواهید داشت، پس به دنبال لذت های زودگذر نباشید.


منبع : سیتی فان
 

چطور پرندگان راه خود را پیدا می‌کنند؟

$
0
0
چطور پرندگان راه خود را پیدا می‌کنند؟
حدود 50 گونه جانوری از
پرندگان و پستانداران گرفته تا خزندگان و حشرات از میدان مغناطیسی کره زمین برای راهیابی استفاده می‌کنند
با این حال
میدان مغناطیسی زمین بسیار ضعیف است. شدت این میدان از 30 تا 60 میلیونیوم تسلا متفاوت است. در مقام مقایسه در یک دستگاه MRI (تصویربرداری با تشدید مغناطیسی) از میدان‌های مغناطیسی با شدت 1.5 تا 3 تسلا استفاده می‌کند.


تک دختر

بنابراین دانشمندان مطمئن نیستند که
پرندگان چگونه از این میدان استفاده می‌کنند.پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که یک قطب‌نمای نوری- شیمیایی ممکن است چگونگی مهاجرت پرندگان با استفاده از میدان مغناطیسی به همراه نور را توضیح دهد.
یک نظریه در مورد چگونگی عمل این سازو کار این است که گیرنده‌های نوری در شبکیه چشم
پرندگان نور را جذب می‌کند و واکنش شیمیایی که به دنبال این امر ایجاد می‌شود، به نوبه خود مولکول‌های فتوشیمیایی کوتاه‌عمری ایجاد می‌کند که به میزان و جهت میدان مغناطیسی ضعیف حساسند. این نظریه با این حقیقت تطبیق دارد که گیرنده‌های نوری آبی در شبکیه پرندگان مهاجر هنگامی که جهت‌یابی مغناطیسی انجام می‌‌دهند، شناسایی شده‌اند. با این حال ثابت نشده اشت که میدان مغناطیسی ضعیفی مانند میدان مغناطیسی کره زمین بتواند تغییرات قابل‌مشاهده‌ای در یک مولکول فتوشیمیایی ایجاد کند، یا مولکول فتوشیمیایی وجود داشته باشد که به جهت چنین میدانی واکنش نشان دهد، دست کم تاکنون.
 
یک بررسی اخیر که با حمایت بنیاد ملی علوم آمریکا انجام شد، نشان می‌دهد که مدل فتوشیمیایی می‌تواند به میزان و جهت میدان‌های مغناطیسی ضعیفی مانند میدان مغناطیسی زمین، هنگامی که در معرض نور قرار گیرد، واکنش نشان دهد. این پژوهشگران دریافتند که یک مولکول فتوشیمیایی مصنوعی متشکل از واحدهای کارتنوئید © ، پورفیرین (P) و فولرن (F) می‌تواند به صورت یک جهت‌یاب مغناظیسی عمل کند.
هنگامی که مولکول CPF با نور تحریک می‌شد، دچار یک حالت باردار جداشده کوتاه‌مدت می‌شد، به طوری که واحد فولرن توپ‌مانند آن بار منفی و واحد کارتنوئیدی میله‌مانند آن بار منفی پیدا می‌کرد.  این حالت جداشدن بارها تنها تا زمانی در این مولکول ادامه پیدا می‌کند که قدرت و جهت میدان مغناطیسی موثر بر آن ثابت بماند.
 
 اما چرا دانشمندان به چنین مسائل پیچیده‌ای اهمیت می‌دهند؟
 خطوط برق و تجهیزات ارتباطی نیز میدان‌های مغناطیسی ضعیفی از خود تولید می کنند که ممکن است جهت‌یابی حیوانات را مختل کنند؛ بنابراین آنچنانگه دونس گاست، استاد شیمی و بیوشیمی در دانشگاه ایالتی آریزونا می‌گوید:‌"برای انسان‌ها ضروری است که بفهمند حیوانات چگونه در میدان مغناطیسی کره زمین جهت‌یابی می‌کنند و اثرات فعالیت‌های انسانی بر جهت‌یابی حیوانات چیست؟"

 

با فرزاد حسنی و آزاده نامداری از اوج شهرت تا جدایی

$
0
0
تک دختر آزاده نامداری و فرزاد حسنی بار دیگر جنجالی شدند اما این بار جدایی آنها از یکدیگر است که نامشان را بر سر زبان ها انداخت! آزاده نامداری و فرزاد حسنی دو نفر از چهره های جنجالی رسانه ها از هم جدا شدند. این در حالی است که پیش تر و در برنامه نوروز ۹۳ این زوج در برنامه شان موفق نبودند و نتوانستند مخاطبان را از اجرای خود راضی کنند. این ازدواج که تنها یکسال به طول انجامید در سال ۹۲ انجام شد. ازدواجی که سیدحسن خمینی عاقدش بود. گفته می شود این جدایی ۳ ماه پیش دهان به دهان می گشت اما از هیچ منبع رسمی اعلام نشده بود. تا اینکه روز گذشته آزاده نامداری در روزنامه صبا در گفتگویی با این روزنامه خبر فوق را تایید کند و گفت:« زندگی ام آبستن اتفاقاتی بود و هر جوری که مدیریتش کردم نتوانستم جلوی رخداد بیرونی اش را بگیرم.»وی همچنین افزود:« سعی نمی کنم بگویم این اتفاق نیفتاده و به دنبال مقصر نیستم، فقط می گویم که این اتفاق می تواند در زندگی هرکسی بیاتد....» فرزاد حسنی از اوج شهرت تا جدایی!فرزاد حسنی مجری برنامه جنجالی و داغ کوله پشتی که همواره در صحبت های خود با این جمله که به نام خدایی که اگر حکم کند، همه محکومیم ! در سال ۹۲ با آزاده نامداری ازدواج کرد و امروز نیز که فقط یک سال از ازدواجشان می گذرد خبر طلاقش در رسانه ها منتشر شده است.فرزاد رادیو را مثل آغوش مادر دوست دارد، مکانی که بعد از قطع ارتباطش با تلویزیون حفظش کرد. اجراهای برنامه های شعرخوانی، زمزمه شبانگاهی، نقد فیلم و گفتگوهای جنجالی، هفت شنبه، سه شنبه خط خطی، آخرشه، روز هشتم، سینما صدا، چهار میخ و.... را برعهده داشته است برنامه هایی که مژده لواسانی سردبیرش بود.فرزاد با گذراندن کلاس های استاد حمید سمندریان و کلاس های پانتومیم سیروس شاملو در سال ۸۱ و ۸۲ در فیلم مسافری از هند ایفای نقش کرد. سریال های مثل کاشانه، عید آن سال ها، کمکم کن، خندان، برای آخرین بار، مسیر انجرافی و تله تئاترهای پرواز از فراز تیر چراغ برق و پایان پادشاهی و تله فیلم های فصل زندگی و روز هشتم، فیلم های سینمایی آمین خواهم گفت، در امتداد شهر و عملیات مهد کودک از کارهای او هستند. حسنی در تئاتر یلدا و نامه ای برای سهراب نیز ایفای نقش کرده است. گفته می شود حسنی از کلاس های بازیگری امیر تارخ به تلویزیون آمد، دقیقا زمانی که برنامه نیمرخ گل کرده بود او نیز یکی از بچه های تیم نیمرخ شد. در سال ۸۲ حسنی ترانه هایی هم می سرود. گفتگوهای ویدیویی حسنی با کاوه یغمایی مشهور شد. سال ۸۳ حسنی مجری بخش معرفی برنامه های نوجوان شد و معرفی "نقطه ب" نشان داد که حسنی زبان تند و تیزی دارد! در همان سال به برنامه ای به نام پرواز در شبکه ۳ با موضوعیت شهدا اضافه شد. برنامه پرواز را به خاطر بسپار در مورد شهید کاظمی و سقوط هواپیمای او. برنامه قرآنی رویش نیز از شبکه ۲ از دیگر کارهای فرزاد حسنی بود.محبوبیت فرزاد حسنی به خاطر برنامه جنجالی کوله پشتی بود برنامه ای که در تابستان ۸۳ به روی آنتن شبکه ۳ رفت. اعتقاد بر این است که کوله پشتی فرزاد را به اوج رساند. اوجی که باعث توقف و ممنوع الفعالیت شدن را برای حسنی به دنبال داشت.نام حسنی، با جنجال و هیجان همراه بوده است. حضور وی در برنامه داغ صندلی داغ در سال ۸۶ مخاطبان جعبه جادویی را میخکوب کرد. هرکس هم که آن برنامه را ندیده بود به دنبال راهی برای دوباره دیدن آن بود.در سال های ۸۷ تا ۸۸ نیز حسنی به برنامه ماه عسل پیوست! اما مدت زمان کوتاهی اجرای حسنی نادیده گرفته شد و احسان علیخانی برنامه را ادامه داد. رضا رشید پور مجری مورد غضب همان سال ها نیز نامه ای تند در این باره نوشت.برنامه سندس از رادیو جوان از دیگر برنامه های حسنی بود. برنامه ای که تسلط وی را در زبان عربی و قرآن نشان می داد. سال ۹۰ اما به گونه ای دیگر بود. فرزاد حسنی در رادیو هفت ظاهر شد تا ادای دینی به منوچهر نوذری کند. سوالات فریدون جیرانی را نیز در برنامه هفت درباره آمین خواهم گفت را پاسخ داد. مستند پارک ملت نیز از دیگر کارهای اوست.سال ۹۱ در برنامه یلدا کاری از شبکه ۳ سیما در کنار احسان علیخانی و همسر آینده اش اجرا برنامه کرد. گفته می شود همان برنامه آشنایی این دو را رقم زد. اواخر همان سال نیز تا تئاتر "نامه ای برای سهراب" در کنار کامران تفتی بازی کرد. آزاده نامداری از اوج شهرت تا جدایی!آزاده نامداری اما متولد کرمانشاه است و کارش را از شبکه استانی زاگرس آغاز کرده است. اقبال واحدی همشهری نامداری، او را با شبکه تهران مرتبط کرد و همین ارتباط او را به مجری گری در تهران کشاند. قبولی او در دانشگاه شهید بهشتی و در رشته مدیریت صنعتی موجب سفرش به تهران شد. نامداری در سال های ۸۲ تا ۸۴ در کارخانه ها و در رشته ای که برایش درس خوانده بود کار کرد.سال های ۸۴ تا ۸۸ سکوی پرتاب نامداری بود در آیتم خبری " تازه ها" در دل سیمای شبکه یک. هیچکس به اندازه آزاده خوب اجرا نکرد و همین باعث شد ۴ سال در تازه ها ماندگار شود.سال ۸۹برنامه غیرمنتظره از شبکه ۲ کلید خورد و ادامه پیدا کرد. گفتگوی نامداری با مردی سه زنه، وی را بر سر زبان ها انداخت، برنامه ای که تیتراژ آن را حسنی سرود و محمدعلیزاده اجرایش کرد.سال ۹۰ نیز برنامه ورزشی ورزش امروز را اجرا کرد. سال ۹۱ اما نامداری را در کنار احسان علیخانی برنامه تحویل سال شبکه ۲ را اجرا کرد، پس از اجرای برنامه خانمی که شما باشی شایعه ممنوع از کار شدن اش قوت گرفت و بعدها در برنامه پشت صحنه نامش به عنوان نویسنده بر سر زبان ها افتاد. سال ۹۲ سالی نه چندان سرنوشت ساز برای فرزاد حسنی و آزاده نامداری!آزاده با سری جدید "خانمی که شما باشی" در قامت تهیه کننده تلویزیونی ظاهر شد. فعالیت فرزاد نیز با برنامه های رادیویی شنیدنی ویژه جشنواره فیلم فجر در این سال آغاز شد. رالی ایرانی روایتی بود که فرزاد اجرای آن را برعهده داشت و در دل مخاطبان جا باز کرد. این دو نفر در خردادماه سال ۹۳ تصمیم به ازدواج گرفتند، ازدواجی که سیدحسن خمینی عاقدش شد. ازدواجی که خبرش مثل بمب ترکید!حالا اما با گذشت یکسال این زوج از هم جدا شده اند و جدایی شان نیز مانند بمب ترکیده است! اگرچه عده ای معتقدند که این خبر، خبر مهمی نیست اما بیشترین بازدیدها را به خود اختصاص داده است! زندگی که به گمان عده ای می توانست شیرین ترین ها را رقم بزند در این مقطع زمانی و خیلی زود به جدایی انجامید!

آزاده نامداری: دیگر نمی توانم دختر خوشحال باشم

$
0
0
تک دخترآزاده نامداری که به تازگی سری جدید برنامه «خانمی که شما باشی » را اجرا می کند، معتقد است: اساسا کاراکتر رئالی دارد و آکتوری در خونش نیست. آزاده نامداری که به تازگی سری جدید برنامه «خانمی که شما باشی » را اجرا می کند، معتقد است: اساسا کاراکتر رئالی دارد و آکتوری در خونش نیست. تا به حال وسوسه نشدم، بازیگر شوم این مجری تلویزیون درباره ی تمایلش به حیطه ی بازیگری می گوید: علیرغم پیشنهادهای زیادی که برای بازیگری به من شده است اما تا به حال وسوسه نشدم که بازیگر هم باشم؛ چرا که فکر می کنم بازیگری را بلد نیستم، اما هیچ چیز قابل پیش بینی نیست!   وی با اشاره به حرفه اجرا و بازیگری در کنار هم اینگونه مطرح کرد: شخصا تمایلی به کار بازیگری ندارم؛ چرا که فکر می کنم آکتوری در خونم نیست، مگر اینکه روزی بگویم کار بازی چیزهای دیگری به من اضافه می کند، ولی اساسا بلد نیستم بازیگر خوبی باشم. او گفت: به نظرم فرزاد حسنی هم بازیگر خوبی است و هم می تواند در کنار بازی اجرای خوبی نیز داشته باشد. کار اجرا را بیشتر از برنامه سازی دوست دارم نامداری که به گفته ی خودش دو سال است علاوه بر اجرا، به برنامه سازی نیز روی آورده است، با اشاره به فعالیت های کاری اش طی این سال ها توضیح داد: من هفت سال تمام فقط مجری بودم و برنامه ساز نبودم . در حال حاضر حدود دو سال است که علاوه بر اجرا، کار برنامه سازی هم انجام می دهم و وجود یکسری مشکلات برای من که پیش از این فقط کارم اجرا بود، طبیعی است. لازم است بگویم هنوز که هنوز است کار اجرا را بیشتر از برنامه سازی دوست دارم و اگر بخواهم برنامه سازی کنم ترجیح می دهم برنامه ای بسازم و خودم هم آن را اجرا کنم. یک مجری باید دغدغه رسانه داشته باشد این مجری تلویزیون درباره ی اینکه داشتن اطلاعات کافی برای مجری درخصوص مباحث مطرح شده، چقدر می تواند در نحوه ی اجرا تاثیرگذار باشد؟ اینگونه پاسخ داد: به نظرم این مساله خیلی مهم است. بسیاری از مجریان قبل از شروع برنامه از طریق اینترنت موضوعات را می خوانند و اطلاعات کافی به دست می آورند اما من اطلاعات به این شکل را اطلاعات نمی دانم؛ به عنوان مثال زمانی که به ما می گویند مهمان امروز برنامه علیرضا خمسه است، اگر ما از طریق اینترنت راجع به این هنرمند مطالبی را جستجو کنیم و به ذهنمان بسپاریم قطعا لو می رود، بنابراین بهتر است به عنوان یک مجری ، دغدغه رسانه داشته باشیم و همیشه کتاب و روزنامه بخوانیم، فیلم ببینیم و در محیط های هنری باشیم تا این مسائل ناخواسته در ذهنمان شکل بگیرد. وی با اشاره به برنامه «خانمی که شما باشی» یادآور شد: سری اول این برنامه نوروز ۹۱ به روی آنتن رفت، در سری دوم که پخش آن به تازگی شروع شده است در کل ما قالب آن را تغییر دادیم. سری اول «خانمی که شما باشی» یک برنامه گفت وگو محور (talk show) بود که خانم هایی از طیف های مختلف در برنامه حاضر می شدند و با هم درباره زندگی شان گفت وگو می کردند اما در سری دوم قالب برنامه ما از گفت وگو محور بودن به مستند تغییر پیدا کرد.   در «خانمی که شما باشی» اصل مطلب خانم ها هستند او ادامه داد: نکته اساسی برنامه «خانمی که شما باشی» همیشه این است که دغدغه اصلی ما خانم ها بودند و هستند اما این مساله چیزی فراتر از نگاه احقاق حق زنان و تساوی است و اصلا ماجرا این مسائل نیست. دیدگاه «خانمی که شما باشی» درباره این است که ما به دنیا از دریچه خانم ها نگاه می کنیم، در واقع اصل مطلب در این برنامه خانم ها هستند. نامداری درباره ی عنوان برنامه «خانمی که شما باشی» نیز توضیحاتی ارائه داد و گفت: انتخاب نام برنامه با خودم بود. سال ها پیش شعری از حامد عسگری خوانده بودم که اسم برنامه یکی از مصرع های شعر او بود و از آن سال ها در ذهنم مانده بود. به دلیل اینکه شخصا خیلی شعر دوست دارم تصمیم گرفتم اسم برنامه را «خانمی که شما باشی» بگذارم البته دو سال پیش می خواستم اسم برنامه را «لیلی» بگذارم ولی به دلیل اینکه لیلی فقط یک وجهه از زنان را به تصویر می کشد احساس کردم کلمه خانم محترم از لیلی بهتر است. احساس خوبی دارم از اینکه در شبکه دو کار می کنم تهیه کننده و مجری برنامه «خانمی که شما باشی» در بخشی دیگر از گفت وگوی خود درباره ی وجود مشکلات در حوزه ی اجرا و برنامه سازی گفت: یکسری مشکلات هستند که مسائل داخل تلویزیونی هستند و قابل گفتن هم نیستند و در همه جا به وجود می آیند؛ ضمن اینکه من جای خیلی خوبی کار می کنم و از این بابت خوشحالم چرا که وقتی وارد ساختمان شبکه دو می شوم، آنقدر احساس خوبی دارم که هم چیز درست است و کارمان جایی گیر نمی کند. وی افزود: اخیرا چندین تن از مدیران شبکه دو طی تماس های تلفنی به خاطر برنامه «خانمی که شما باشی» از من تشکر کردند در حالی که اصلا وظیفه این کار را نداشتند و در موقعیت مدیریت می توانند اصلا به زبان نیاورند که برنامه مرا دیده اند و از نظرشان خوب بود ، اما فضا در این شبکه به قدری دوستانه و صمیمانه است که حس خوبی دارم از اینکه در این شبکه کار می کنم.   هنوز مرا با «تازه ها» می شناسند نامداری در بخشی دیگر با اشاره به اجرایش در برنامه «تازه ها» که چند سال گذشته از شبکه یک پخش می شد، بیان کرد: در آن زمان که برنامه «تازه ها» از شبکه یک پخش می شود سیمای خانواده تایم خوبی نداشت و از نظر خیلی ها سر ظهر تایم مرده ای بود اما من در همان تایم مرده خیلی خوش شانس بودم؛ چرا که برنامه خیلی دیده شد و اکنون پس از گذشت سال ها هنوز مرا به نام خانمی که «تازه ها» را اجرا می کرد می شناسند. وی دلایل موفقیتش در برنامه «تازه ها» را حضور مجریانی چون شجاعی مهر ، رضایی و قهرمانی دانست و افزود: در آن زمان شعله قهرمانی ، الهه رضایی ، هرمز شجاعی مهر هر یک برای خودشان در اجرا کسی بودند؛ ضمن اینکه خانم بهبودی هم کمک زیادی به من می کرد و من در آن زمان پنج سال فرصت داشتم که به اجرای آنها نگاه کنم. «تازه ها» برایم اتفاق خوبی بود و من آن سال ها آرزوی دیدن این عزیزان را داشتم. من پنج سال یک برنامه ۲۵ دقیقه ای را روی آنتن نگه داشتم و یک بار تهیه کننده به من نگفت تکراری شده ام کماینکه بعد از من، چهار مجری به تازه ها آمدند و اجرا کردند و هیچ کدام بیشتر از یک ماه دوام نیاوردند. دیگر نمی توانم رُل یک دختر شاداب و خوشحال را بازی کنم نامداری تصریح کرد: الان دیگر نمی توانم «تازه ها» را اجرا کنم چرا که فکر می کنم دیگر فضای خبر خواندن گذشته است؛ ضمن اینکه شخصیت خودم هم آرام تر شده و دنیایم تغییر کرده است. در آن زمان که «تازه ها» را اجرا می کردم یک دختر شاداب و خوشحال بودم که هر روز به این فکر می کردم که رنگ روسری ام را با خودکارم همرنگ کنم اما در حال حاضر دیگر آن کاراکتر را ندارم و نمی توانم رُلش را هم بازی کنم. در «خانمی که شما باشی» دوست داشتم همه چیز اُرجینال باشد نامداری در پایان با اشاره به کلیت برنامه «خانمی که شما باشی» به ایسنا گفت: خیلی سعی کردم در این برنامه به دنبال شو دادن و نمایش دادن نباشم و دوست داشتم همه چیز اُرجینال و اصیل باشد.

فرزاد حسنی و آزاده نامداری چگونه به هم رسیدند؟

$
0
0
تک دخترخبر ازدواج فرزاد حسنی و آزاده نامداری همه جا پیچید تا زوج مجری ما حالا از دست اهالی رسانه متواری باشند! آزاده نامداری، چطوری آزاده نامداری شد؟۸۲، زاگرس نشین آزاده نامداری متولد کرمانشاه است و کارش را همانجا شروع کرده. شبکه استانی زاگرس که برنامه های سیمای کرمانشاه را پوشش می دهد از ۸ خرداد ۱۳۸۰ کارش را شروع کرد و آزاده هم از همان سال ها وارد این فضا شد. او که آن سال ها ۱۸ ۱۹ ساله بود، در این شبکه در برنامه های حوزه نوجوان و جوان حضور داشت. همشهری اش، اقبال واحدی که مجری تلویزیون بود و اهل سنقر، او را با شبکه تهران هم مرتبط کرد و او گزارش های شبکه زاگرس برای تهران را هم می گرفت.۸۲، اجرا یا گزارش؟ حالا دیگر آزاده به دلیل قبولی در دانشگاه شهید بهشتی (رشته مدیریت صنعتی) به تهران نقل مکان کرده بود. همان زمان شبکه تهران در حال تدارک برنامه ای بود به نام «خط مستقیم»؛ برنامه عصرگاهی نیم ساعته. آزاده برای اجرای این برنامه تست داد اما مجری دیگری بر مسند اجرای «خط مستقیم» نشست و آزاده، گزارش های این برنامه را می گرفت. مجری اصلی که دانشجو بود، در دوره ای درگیر امتحانات دانشگاهی اش شد و آزاده مدتی را به جای او به اجرا در استودیو پخش زنده پرداخت.۸۴ ۸۲، کار در کارخانه! او همزمان با درس خواندن، کارهای رادیویی و گزارشی هم انجام می داد. خودش در گفت و گویی گفته که ۴ سال تجربه کار در محیط های صنعتی و کارخانه ای را دارد که مربوط به رشته تحصیلی اش، مدیریت صنعتی، می شود: « من ۴ سال در فضای مردانه و صنعتی درس خواندم و کارآموزی کردم. یعنی در محیطی که خیلی با احساسات من هماهنگ نبود. من مدیریت صنعتی در دانشگاه شهید بهشتی خواندم. اما واقعا در آن فضا، اشتباهی قرار گرفته بودم. تعلق خاطر من به دنیای زنانه، شاید به این دلیل است که خیلی از احساسات لطیف زنانه را دیگر دور و برم پیدا نمی کنم...». او در همان سال ها در برنامه «مجله فجر» که از جام جم پخش می شد، حضور پیدا کرد. برنامه ای که شهرام شکیبا و مهسا ملک مرزبان اجرا می کردند و گزارش ها و آیتم ها با آزاده بود و جشنواره های تئاتر، موسیقی و فیلم فجر را پوشش می داد.۸۸ ۸۴، سکوی پرتاب سکوی پرش آزاده نامداری، همین سال بود. اگرچه او تجربه اجرا داشت اما در آیتم خبری «تازه ها» که در دل سیمای خانواده شبکه یک طراحی شده بود، دیده شد و گل کرد. بعد از مدتی اجرا، قرار بر این شد که از حضور یک زن و شوهر یا یک خواهر و برادر، برای اجرای این برنامه استفاده شود. زوج های زیادی تست اجرا دادند اما در نهایت هیچ کس به خوبی خود آزاده نبود و او ۴سال در «تازه ها» ماندگار شد.۸۸، خداحافظی با تازه ها آزاده، بهمن سال ۸۸ با «تازه ها» خداحافظی کرد و در این باره گفت: «هر برنامه ای که یک روز شروع می شود، یک روز باید تمام شود وگرنه به تکرار می رسد. آدم باهوش کسی است که بداند کی بیاید و کی برود. البته برنامه ای که ماهیتش اطلاع رسانی است، هیچ وقت کهنه نمی شود. خبر هیچ وقت کهنه نمی شود. اما اساسا حسی به من می گفت باید کم کم برنامه را به فرد دیگری بسپارم و بروم...»۸۹، سال پرکاری او بعد از تقریبا شش ماه استراحت بعد از «تازه ها» ۲۹ خرداد ۸۹ دوباره به آنتن بازگشت. آن هم با برنامه ای به نام «غیرمنتظره» از شبکه دو. سری اول این برنامه تا ۲۸ مهر ۸۹ ادامه داشت و سری دوم، از اول آبان ۸۹ کلید خورد و تا آخرین پنجشنبه سال ادامه پیدا کرد. گفت و گو با مرد سه زنه، آزاده را سر زبان ها انداخت و ویدئوی چپه کردن میز دکور توسط آزاده، روی سایت های اجتماعی و یوتیوب، دست به دست شد. او همزمان در برنامه زنده «صبحی دیگر» بعضی روزها حضور پیدا می کرد. جالب اینکه ترانه تیتراژ این برنامه را فرزاد حسنی سروده و محمد علیزاده خوانده بود: «هوا خوبه تو هم خوبی/ منم بهتر شدم انگار/ یه صبح دیگه عاشق شو/ به یاد اولین دیدار...»۹۰، آزاده نامداری یا فردوسی پور؟ او در این سال سری جدید برنامه «غیرمنتظره» را روی آنتن داشت که با نام «جمع ما» شناخته شد. ۱۰ اردیبهشت ۹۰، اولین حضور آزاده در این برنامه بود که از شنبه تا سه شنبه بعد از خبر ۲۰:۳۰ پخش می شد. او در این سال، همکاری هایی هم با رادیو هفت داشت و از همه جالب تر، در شبکه جام جم، پنجشنبه ها و جمعه ها برنامه ای ورزشی را اجرا می کرد به نام «ورزش امروز»! البته برنامه «شب نشینی» را هم در شبکه جام جم با احسان کرمی داشت.۹۱، پشت صحنه جدی ترین حضور آزاده در ابتدای این سال رقم خورد. او در کنار احسان علیخانی، برنامه سال تحویل شبکه دو را اجرا می کرد. همزمان با او، فرزاد حسنی در شبکه سه حضور داشت. البته او در نوروز ۹۱ با برنامه «خانمی که شما باشی» هر شب مهمان خانه ها بود. اما بعد از عید به یکباره محو شد و کم کم شایعه ممنوع الکاری اش قوت گرفت. ممنوع الکاری که تقریبا ۹ ماه ادامه داشت و با آمدن اسمش به عنوان نویسنده در برنامه «پشت صحنه» به تهیه کنندگی و اجرای احسان علیخانی، به نوعی شکسته شد. البته خود آزاده هیچ وقت ممنوع الکاری اش را تائید یا تکذیب نکرد.   فرزاد حسنی چطوری فرزاد حسنی شد؟ برای فرزاد، رادیو، پناهگاه امنی است. مثل آغوش مادر. او در تمام این سال ها ارتباطش با رادیو را از دست نداد. بعد از مدت ها که در سال ۸۷ به رادیو برگشت، تقریبا همان جا ماند و برنامه های رادیویی متنوعی داشت. از شعرخوانی و زمزمه شبانگاهی تا نقد فیلم و گفت وگوهای جنجالی. هفت شنبه، سه شنبه خط خطی، آخرشه، روز هشتم، سینما صدا، چهار میخ و... در بیشتر برنامه های رادیویی فرزاد، مژده لواسانی سردبیرش بود. مجری ای که اگرچه متولد ۶۸ است اما از فرزاد سابقه کار بیشتری دارد. چرا که از ۳سالگی در رادیو بوده. آسمانه، بهترین شکل ممکن، مصطفای عشق، برندگان، آبنبات، شب آفتابی، بسته پیشنهادی از جمله اینبرنامه ها هستند. البته او این اواخر برنامه های «چه فرصتی، چه شبی» و «آخ جون جمعه» را هم داشت که خیلی هم پرشنونده بودند.۸۱، مسافری از هند احتمالا اولین باری که فرزاد حسنی را دیدید، کمی برایتان آشنا بود. او پسرخاله شما نیست! او را در سریال «مسافری از هند» که سال های ۸۱ و ۸۲ بازی می کرد در نقش آرش، پسر لوسی دیده بودید که بد هم بازی نمی کرد. به هر حال فرزاد حسنی کلاس های استاد حمید سمندریان را رفته بود و حتی دورهای پانتومیم را هم پیش سیروس شاملو دیده. البته او سریال های دیگری هم بازی کرده. مثل «کاشانه»، «عید آن سال ها»، «کمکم کن»، «خندان»، «برای آخرین بار»، «مسیر انحرافی» و تله تئاترهای «پرواز از فراز تیر چراغ برق» و «پایان پادشاهی» و تله فیلم های «فصل زندگی» و «روز هشتم». فیلم های سینمایی «آمین خواهیم گفت» و «در امتداد شهر» و «عملیات مهد کودک» را هم کخ خودتان می دانید و البته تئاتر «یلدا» و «نامه ای برای سهراب»؛۸۲، عشق@آرزو.کام فرزاد حسنی گویا از کلاس های بازیگری امین تارخ سر از تلویزیون در آورده است. درست زمانی که برنامه نوجوانانه «نیمرخ» حسابی گل کرده بود، او هم یکی از بر و بچه های تیم نیمرخ شد. در زمانی که اسدالله اعلایی، مدیر گروه کودک و نوجوان بود و محمد حسن زاده این برنامه پربیننده را می ساخت. وقتی «نیمرخ» تمام شد، قرار بر ساخت مجموعه ای تازه گرفته شد. خانه فرهنگ نیمرخ، با پلاک ۴۷ در خیابان ناهید شرقی بود. اگر آن سال ها سری به جردن می زدید، مطمئنا فرزاد حسنی کم سن و سال را همان اطراف در حال پیاده روی می دیدید! نام تازه برنامه، شد «خانه شماره ۴۷» و از بین شورای بینندگان نیمرخ، تیم نویسندگان چیده و فرزاد هم دست به کار شد و سال ۸۲ اولین اجرایش را رفت. همان دوران ترانه هایی هم می گفت. ترانه ای با مطلع «عشق@آرزو.کام» را خیلی از بر و بچه های خانه فرهنگ نیمرخ به یاد دارند. در همان دوران، او گفت وگو هایی برای شبکه ویدئویی گرفت در مجموعه ای به نام «رؤیای هنر». گفت وگوی فرزاد حسنی با ریش و پیراهن سفید و جلیقه مشکی در خانه کاوه یغمایی، هنوز هم روی اینترنت پیدا می شود.۸۳، پروازها فرزاد در این سال ها به مجری بخش معرفی برنامه های نوجوانان تبدیل شد. اما یک بار بیشتر این برنامه را اجرا نکرد. او با معرفی برنامه «نقطه ب»، حرف هایی زد تا همان اول راه هم نشان دهد کله اش بوی قورمه سبزی می دهد! بعد از این در سال ۸۳ در برنامه ای به نام «پرواز» در شبکه سه پیوست که موضوعش شهدا بودند. بعد از آن هم شبکه ۳ که در تدارک ویژه برنامه یادواره ای بود برای شهید کاظمی که هواپیمایش سقوط کرده بود، سراغ فرزاد رفت و «پرواز را به خاطر بسپار» با اجرای او روی آنتن رفت. در این میان او (البته طبق شنیده ها) سری به شبکه دو زد و یک مسابقه قرآنی به نام «رویش» را اجرا کرد.۸۳، سکوی پرتاب فرزاد حسنی تابستان ۸۳ با سری اول برنامه دیدنی و پرطرفدار «کوله پشتی» راهی آنتن شبکه سه شد و حسابی کارش گرفت. طرفداران «کوله پشتی» اگرچه با مهمانان این برنامه کیف می کردند اما در اصل این فرزاد بود که ستاره اصلی «کوله پشتی» بود. برنامه ای که هم او را به اوج رساند و هم به ممنوع الکاری اش ختم شد.۸۶، صندلی داغ او در تمام این مدت در برنامه های مناسبتی حاضر می شد تا ثابت کند هیچ کس مثل او نمی تواند مخاطب تلویزیون را روی شبکه مورد نظر میخکوب کند. در همان سال او با حضور در برنامه صندلی داغ، حسابی دیده شد و حرف های جالبی بین او و احمد نجفی، مجری این برنامه رد و بدل شد.۸۸ ۸۷، تفسیر قرآن او با اجرای اولین سری برنامه «ماه عسل» ویژه ماه رمضان، دوباره نقل محافل شد. هرچند اجرای او را نادیده گرفتند و به احسان علیخانی سپردند. همان سال ها رضا رشیدپور، دیگر مجری مغضوب سیما، نامه ای تند و تیز در این باره نوشت. در سال هایی که دیگر در تلویزیون رنگ مجری محبوب را نمی دیدیم، به یک باره خبری پیچید: می توانید صدای آشنایش را شب های تابستان از رادیو جوان با برنامه سندس بشنوید که تفسیر قرآن می کند. فرزاد تسلط کافی به زبان عربی و قرآن و احادیث دارد و همین حسابی کمکش کرد.۹۰، «هفت»ها فرزاد حسنی سال ۹۰ با سریال «مسیر انحرافی» به شکلی تازه با مخاطبانش ارتباط برقرار کرد. تابستان ۹۰ او در نقش عارف ساتور خوش درخشید و عکس های گریم او که شبیه گریم جانی دپ در نقش جک اسپارو در «دزدان دریایی کاراییب» بود در اینترنت دست به دست می شد. آذر ۹۰ او با حضور در رادیو هفت، ادای دینی به منوچهر نوذری کرد. مجری و هنرمندی که خیلی دوستش داشت و همیشه می گوید از او چیزهای زیادی یاد گرفته است. شب ۱۷ بهمن ماه ۹۰ هم به عنوان بازیگر در برنامه «هفت» حاضر شد تا به سؤالات فریدون جیرانی درباره «آمین خواهیم گفت» به کارگردانی سامان سالور جواب دهد. فیلمی که هنوز به اکران عمومی درنیامده است. تابستان همان سال از او مستندی در برنامه «پارک ملت» پخش شد که خیلی ها دوستش داشتند.۹۱، تئاتر فرزاد حسنی برنامه های مناسبتی زیادی را اجرا کرد. در سال های ۸۷ تا اواخر دهه ۸۰ که تلویزیون روی خوشی به او نشان نمی داد، او خیلی کم با تیپ متفاوت و حرف زدن خوشمزه اش دیده شد. در مواردی محدود مثل ویژه برنامه شب یلدا. اما سال ۹۱ برای او خوش یمن بود. در شبکه سه غوغا به پا کرده بود و همسر آینده اش هم در شبکه دو کنار رقیب دیرینش، احسان علیخانی در حال اجرای برنامه سال تحویل این شبکه بود. اواخر این سال او با تئاتر «نامه ای برای سهراب» در کنار کامران تفتی، بار دیگر سر زبان ها افتاد.۹۲، سال عشق سال ۹۲ برای آزاده نامداری و فرزاد حسنی، متفاوت شروع شد. حالا آزاده نامداری در قامتی تازه قرار بود دیده شود. او سری جدید «خانمی که شما باشی» را تهیه کنندگی کرد تا نامش در فهرست تهیه کنندگان تلویزیون جای بگیرد. از طرف دیگر فرزاد حسنی که قبل از سال تحویل سال ۹۲ با برنامه های رادیویی شنیدنی ویژه جشنواره فیلم فجر، به خانه های همه آمده بود، در سال ۹۲ با یک اثر در شبکه نمایش خانگی دیده شد. «رالی ایرانی» که روایت و اجرای آن بر عهده فرزاد است، خیلی زود توانست در دل مخاطبان جا باز کند. اما این اول مسیر تازه حسنی و نامداری در سال ۹۲ بود. آنها در ماه سوم این سال، به یکباره تصمیم گرفتند، تصمیم بزرگشان را برای همه علنی کنند. خبر ازدواج فرزاد و آزاده نامداری همه جا پیچید تا زوج مجری ما حالا از دست اهالی رسانه متواری باشند! خبر ازدواج آزاده نامدار با فرزاد حسنی، سایت ها و خبرگزاری ها و روزنامه ها را منفجر کرده بود!خبری که اولین بار حمید فراهانی راد همکار زندگی آیده آل منتشر کرد. اگر از تازه عروس و داماد خبر دارید، سلام ما را به آنها برسانید و بگویید«عشقتان پایدار بچه ها»!

مجری های حذف شده تلویزیون کجا رفتند؟

$
0
0
تک دختر دومینوی حذف اجباری و اختیاری مجری ها از تلویزیون از چند سال پیش شروع شده و هنوز ادامه دارد. آنچه در این مطلب می بینید، مروری است بر مشغولیت های این روزهای مجری هایی که با اتفاقات و دلایل عجیب و غریب، قید اجرا در تلویزیون را زده اند یا دیگر به آنها اجازه کار داده نشده. دومینوی حذف اجباری و اختیاری مجری ها از تلویزیون از چند سال پیش شروع شده و هنوز ادامه دارد. آنچه در این مطلب می بینید، مروری است بر مشغولیت های این روزهای مجری هایی که با اتفاقات و دلایل عجیب و غریب، قید اجرا در تلویزیون را زده اند یا دیگر به آنها اجازه کار داده نشده. مجری هایی که بعضی از آنها وزنه ای برای تلویزیون به حساب می آمدند. (ترتیب حروف الفبا را رعایت کرده ایم. روزهای غیبت مجریان تقریبی محاسبه شده و از خیر آنهایی هم که همین چند وقت آینده دوباره به به تلویزیون برمی گردند، گذشتیم. مثل علی ضیا که پس از غیبت ۷۰ روزه، از مهر ماه، روی آنتن شبکه ۳ است.) حمید باباوند / ۸۵۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ همزنان با پخش سریال عظیم مختارنامه، برنامه ای روی آنتن می رفت با نام «هنگام درنگ» که تاریخ اسلام را در برهه وقایع کربلا و پس از آن بررسی می کرد. این برنامه با اجرای باباوند، مهمانان بنامی دعوت کرد و بسیار پربیننده شد. هنگام درنگ مکملی بود برای مختارنامه تا روایت جذاب و شنیدنی از تاریخ اسلام به بینندگان ارائه شود. پس از پایان سریال میرباقری این برنام هم ادامه پیدا نکرد. الان کجاست؟ گویا به دنیای نویسندگی و روزنامه نگاری بازگشته و فعالیتش را در سوی دیگر رسانه ها (رسانه های مکتوب) ادامه می دهد.    ساعد باقری / ۱۸۳۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ شاعر سرود ملی جمهوری اسلامی ایران که سال ها در برنامه های ادبی و هنری مجری بود و در ویژه برنامه های سحر و افطار تلویزیون درخشید، ناگهان از رمضان ۸۷ و یکسال قبل از اینکه فرزاد جشمیدی به صندلی او در ویژه برنامه های سحر شبکه یک تکیه بزند، غیبتش آغاز شد و سپس در رادیو هم صدایش به گوش نرسید. الان کجاست؟ شعر می گوید، ترانه می سراید و گاهی هم در برنامه های ادبی مراکز فرهنگی شرکت می کند. آقای شاعر شب ها تا سحر مشغول کار و مطالعه است و در طول روز درگیر گردآوری مجموعه صدسال شعر فارسی است، پروژه ای مشترک با سهیل محمودی.  فرزاد جمشیدی / ۲۵۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ متخصص امور سجع سال قبل برنامه زنده «یاد خدا» را روی آنتن شبکه یک داشت که برنامه اش اواخر دی ماه به طور ناگهانی قطع شد. علت توقف ناگهانی این برنامه عارضه قلبی و بستری شدن جمشیدی در بیمارستان عنوان شد ولی برخی علت را در یک پرونده شخصی می دانستند. او ۲۹ خرداد نیز در نامه ای اعلام کرد برای همیشه از اجرا خداحافظی می کند. الان کجاست؟ جمشیدی که مدتی جلوی دوربین ها ظاهر نمی شد بالاخره در اواسط ماه رمضان در دو مراسم افطاری با همسرش رویت شد. او پیش از این ریاست دفتر هماهنگی و سازماندهی مجریان سیما را برعهده داشت واعلام کرده اگر درخواستی باشد، به تلویزیون برمی گردد.    فرزاد حسنی / ۵۴۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ هر چند پس از «کوله پشتی» با سردار رادان نزدیک به ۱۵۰۰ روز ممنوع از کار بود ولی در شب یلدای شبکه یک و سپس ویژه برنامه تحویل سال به تلویزیون بازگشت و دوباره ناپدید شد؛ نوروز ۹۱ آخرین ملاقات «زنده» ما با حسنی بوده (برنامه «تحویل بهار») و البته تکرار سریال «مسیر انحرافی» را هم نباید فراموش کرد. الان کجاست؟ او این روزها بیشضتر در دنیای بازیگری پرسه می زند. حدود یک ماه پیش تله فیلم «آلونک» با بازی او از شبکه سه پخش شد. امسال هم فیلم «عملیات مهد کودک» را که در ژانر کودک بازی کرده، در نوبت اکران دارد. اجرای بعضی مراسم و برنامه ها را می پذیرد و روی استیج می رود.   علی درستکار / ۷۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ «تمام دلایل رفتنم از «این شب ها» به خودم برمی گردد و بر اساس برنامه ریزی شخصی ام اتفاق افتاده است و دلیل خاصی ندارد.» درستکار با این توضیحات قید اجرای ویژه برنامه ماه رمضان امسال را زد و به دور از هیاهو مشغول کار خودش شد. او قبل از ماه رمضان امسال، آخرین برنامه اش را در همین «این شب ها» اجرا کرد. الان کجاست؟ درستکار ۵ سالی هست که مدیریت روابط عمومی اتاق بازرگانی را به عهده دارد و صبح به صبح به خیابان طالقانی می رودو با تکیه زدن به صندلی اش در طبقه اول ساختمانن اتاق بازرگانی مشغول به کار می شود. او اعلام کرده فعلا قصد ندارد تا پایان سال ۹۲ به تلویزیون برگردد. رضا رشیدپور / ۱۸۰۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ «مثلث»، آخرین برنامه او در اولین قسمت هایی که روی آنتن رفت توقیف شد و سروکله رشیدپور هم بعد از آن دیگر در تلویزیون پیدا نشد. هر چند در چند فیلم سینمایی (بی پولی، سوپراستار، شیش و بش و در امتداد شهر) و شبکه ماهواره ای (ایرانیان و تلویزیون پرسپولیس) رخی نشان داد ولی به تپه های جام جم برنگشت. الان کجاست؟ او در یک سال گذشته تحصیلات خلبانی اش را کامل و مدرک خلبانی با هواپیمای ایرباس سری ۳۰۰ را دریافت کرده. این روزها دیگر مثل سال گذشته ویدئوها و سخنرانی هایی عجیب و غریب از خودش منتشر نمی کند و مشغول رسیدگی به امور چند مرکز رسانه ای در تهران است، در ساختمانی در خیابان آفریقا. محمدرضا شهیدی فرد / ۴۵۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ تابستان ۹۰ با «پارک ملت» بازگشت. برنامه ای که قرار بود ۱۸۰ قسمت باشد ولی در قسمت ۱۳۲ قیچی خورد! الان کجاست؟ در طول این مدت، مدیران تلویزیون بارها اعلام کرده اند که به زودی «پارک ملت» به تلویزیون برمی گردد ولی ...! او در مدت غیبتش کارهایی مثل تهیه کنندگی مجموعه «منظومه حسن» (زندگی علامه حسن زاده آملی) را روانه آنتن شبکه ۴ کرد. چند ماهی مشغول داوری جشنواره رادیو بود. در جشنواره فجر مجری نشست های خبری و مراسم اختتامیه بود و برنامه «ناز نوروز» در تلویزیون مشهد هم با اجرای او روی آنتن رفت. ممنوع التصویر نیست و هم اکنون در مشهد است و مشغول مراقبت از مادرش. ژیلا صادقی / ۱۱۰۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ هنوز معلوم نیست چرا در تلویزیون اجرا ندارد اما می گویند حضور در تبلیغات یک محصو لخارجی دلیل این ماجرا بوده. آخرین مراسم مهمی که اجرایش را به عهده داشت، اختتامیه بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۹ بودکه نوع پوشش او در آن برنانه حسابی جنجال به پا کرد. الان کجاست؟ به کارهای هنری و شخصی مشغول است و بعضی از برنامه های نهادها و سازمان های خصوصی و دولتی را اجرا می کند.محمد صالح اعلا / ۱۰۵۰ روز آخرین بار کی او رادیدیم؟ یکان یکان ما بییندگان جان و بینندگان پیشانی بلند، نزدیک به ۳ سال « با دو قدم مانده به صبح» زلف گره زدیم؛ برنامه ای که شخصیت های فرهنگی، هنری و علمی مثل فریدون جیرانی، رشید کاکاوند، محمد رحمانیان و عیسی جلالی در رشته های تخصصی مجری – کارشناس آن بودند تا اینکه دکان عاشقی در آبان ۸۹ تعطیل شد. از همان روز ما از یک نوستالژی در قید حیات محروم شدیم. از یک حس دلتنگی سیال در نگاه ها و آواها. الان کجاست؟ خبر موثقی از او در دست نیست. کم و بیش برای نشریه ها می نویسد. سرش در لاک خودشاست و به علاقه ها و دلمشغولی هایش مشغول. سهیل محمودی / ۱۸۳۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ بیشتر با اجرای برنامه «با کاروان شعر و موسیقی» در شب جمعه های شبکه دو می شناسیمش، برنامه ای که به ادبیات و موسیقی می پرداخت و مهمان های اسم و رسم داری در آن روبروی محمودی می نشستند. آخرین بار در همین برنامه جلوی دوربین رفت و با برنامه ۷ ساله اش خداحافظی کرد. الان کجاست؟ بیشتر از چهار سال است که عطای اجرا در رادیو و تلویزیون را به لقایش بخشیده. هنوز برنامه های شب شعر و ادبی و هنری اجرا می کند و کم و بیش در اکثر برنامه های هنیری و به ویژه ادبی و شاعرانه مراکز فرهنگی مثل خانه هنرمندان حضور فعالی دارد. سهیل محمودی این روزها به شعر و شاع۸ری می پردازدو همراه با ساعد باقری مشغول گردآوری مجموعه صد سال شعر فارسی است که توسط انتشارات امیرکبیر چاپ و عرضه می شود و تا به حال ۱۹ جلد آن منتشر شده. مهسا ملک مرزبان / ۱۸۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ مجری ۳۹ ساله شبکه چهار مدت هاست جلوی دوربین ظاهر نمی شود. آخرین بار در برنامه «زعفران» ویژه برنامه نوروزی شبکه چهار حاضر بود. گاهی هم در آیتم های «رادیو هفت» حضور پیدا می کندو متن می خواند. الان کجاست؟ بیشتر پشت دوربین مشغول تهیه کنندگی است. ملک مرزبان قبل از اینکه مجری شود، او را با نویسندگی می شناسند. او از سال ۱۳۷۴ ترجمه را با همکاری با مطبوعات از جمله فیلم ویدئو، هفته نامه مهر و روزنامه زن شروع کرده و در ۱۳۷۶ اولین کتابش درباره سینما را چاپ کرده. به خاطر همین عادی است که دل مشغولی اصلی ملک مرزبان نویسندگی باشد نه اجرا در شبکه های تلویزیونی. آزاده نامداری / ۵۲۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ لحظات سال تحویل ۹۱ برای او خوش یمن نبود. پس از اجرای دو نفره ویژه برنامه سال تحویل همراه با احسان علیخانی خبر رسید که ممنوع از کار شده. پس از برنامه «خانمی که شما باشی» غیبش زد تا اینکه پس از ۹ ماه در برنامه «پشت صحنه» نامش رویت شد. آخرین بار قرار بود در ۶ قسمت از برنامه اش در نوروز ۹۲ رویت شود اما فقط صدایش را شنیدیم! الان کجاست؟ این روزها نامداری تهیه کنندگی می کند و برنامه «خانمی که شما باشی» را می سازد. در چند مراسم غیر تلویزیونی هم دیده شده. خبر می رسد که مشکل ممنوعیتش حل شده ولی پیشنهاد خوبی ندارد که دوباره به آنتن برگردد. پس از همین چند روز دیگر، در همان رشته روانشناسی بالینی درس خواهد خواند. جواد یحیوی / ۵۱۰۰ روز غیبت آخرین بار کی او رادیدیم؟ با اجرای متفاوت برنامه تابستانه «طعم آفتاب» که بعدازظهرها از شبکه تهران پخش می شد، دل بیننده را برد و به اوج شهرت و محبوبیت رسید. یک سال و نیم قبل از اینکه ممنوع التصویر شود، برنامه ای در تلویزیون نداشت. قبل از آن هم مسابقه تلفنی شبانه شبکه تهران را اجرا می کرد. الان کجاست؟ می گویند مدتی در کیش مشغول کار و بار تجاری بوده و این روزها سرش به بازیگری در یک تئاتر گرم است. شنیده شده قرار است ممنوعیت کار او لغو شود. دیگر مجریان کاظم احمدزاده: بعد از مهاجرت قلِ اولش هیچ وقت دیگر به پررنگی قبل نبود. بعد از آن ماجرای حرکات موزون در برنامه شبکه تهران، از زوج دومش، محمود شهریاری هم جدا شد تا او را گاه و بیگاه در برنامه های مناسبتی شبکه تهران ببینیم. سید رحمان نظام اسلامی: مجری سابق «صبح بخیر ایران» مدت هسات در هیچ برنامه ای به طور ثابت اجرا نکرده و بیشتر در مناسبت های ملی مثل راهپیمایی جشن ۲۲ بهمن جلوی دوربین ظاهر می شود. سید اقبال واحدی: مجری ۵۷ ساله تلویزیون هنوز انتخاب اول مدیران شبکه برای اجرای برنامه های مناسبتی مثل نوروز و ویژه برنامه های اعیاد مذهبی است. بعد از «صبح بخیر ایران» و «مستقیم آبادی» دیگر مثل قبل حضور فعالی در تلویزیون ندارد.

در زندگی فرزاد حسنی و آزاده نامداری

$
0
0
تک دختر همیشه «کوله پشتی» را این طوری شروع می کرد: «به نام خدایی که اگر حکم کند، همه محکومیم». همیشه «کوله پشتی» را این طوری شروع می کرد: «به نام خدایی که اگر حکم کند، همه محکومیم». در آغاز سال ۹۲ خدا برای فرزاد حسنی حکم را صادر کرد و حالا او یک تازه داماد است. پسر خوش مشرب ما که ترانه های عاشقانه اش حالا آدرس گیرنده دارند، اگرچه بی پروایی زبان سرخش در اجراهای تلویزیونی، خیلی وقت ها سر سبزش را بر باد می داد اما یکی از آن احساساتی های حرفه ای است. خواندن یکی، دو تا ترانه از او کافی است تا یاد بگیرید گول ظاهر تند و تیزش را نباید خورد. اصلا کسی که نوشته: «چشمای تو چشمامو درگیر چراغی کرد/ هر نقطه این قصه با عشق تلاقی کرد...» یا « تو غزل ترین نگاهی توی باغ بی ترانه/ دارم از تو زنده می شم اتفاق عاشقانه/منو حلقه کن تو دستت منو از تنت بیاویز/ نذار از سکه بیفتم بابت این دل ناچیز...» مگر می تواند عاشق نباشد؟ فرزاد حسنی این بار نه با یک کل کل جانانه با چهره ای گل درشت روی آنتن، نه با خوشمزه بازی در یک برنامه رادیویی، نه با یک بازی دیدنی در یک سریال یا فیلم سینمایی و نه با ممنوع الکاری های رسمی و غیر رسمی که با عیالوار شدن، سر زبان ها افتاده است. سوی دیگر این قصه عاشقانه، آزاده نامداری است. دختر تند و رک تلویزیون. کسی که با مرد ۳ زنه کل کل می کند، میز استودیو را در برنامه زنده بر می گرداند و لبخند از روی لب هایش پس نمی رود. قضاوت اینکه در خانه فرزاد و آزاده، چه کسی در حرف زدن به نفع دیگری کنار می رود، با شما. پاگشای دو تا مجری نازنین هم با ما. هر دوی بچه ها، مثل همه تازه عروس ها و تازه دامادها، حسابی سرشان شلوغ است و فعلا فرصتی برای گفتن از عشق و زندگی مشترک ندارند. با این حال ایده آل با نگاهی به حرف های شخصی این ۲ نفر در گفت و گوهای مختلف شان که در رسانه های گوناگونی منتشر شده، یک پاگشای جمع و جور تدارک دیده است. گفت و گوی مفصل و اختصاصی با این زوج هم بماند برای وقتی که می خواستند شیرینی ما را بدهند!   رمزگشایی از اولین اختلاف یک زوج تلویزیونی آزاده نامداری: دوست ندارم فرزاد بازیگر شودفرزاد حسنی: من عاشق بازیگری هستم آزاده نامداری می​گوید: تصویرفردای زندگی من، مادری با ۳دختر آزاده نامداری جایی گفته است:«...من قصه می نویسم. دلم می خواهد داستانی بنویسم و بازیگر قصه های خودم باشم. قصه های من خیلی زنانه است. برای همین زن توی قصه خودم را خیلی خوب می شناسم و می توانم جای او بازی کنم. زن بودن خوشحالی خیلی بزرگی است. حس من این است که اگر همه چیز سر جای خودش باشد و جامعه مرتب شود، زن بودن اتفاق لذت بخشی خواهد بود. اما ما زن ها به کجا رسیده ایم؟ در فضایی قرار گرفته ایم که باید رفتار مردانه از خودمان بروز بدهیم. چیزهایی مثل صبوری کردن، ملایم و مهربان و رومانتیک بودن، رقابت نکردن، خوبی کردن و ... ویژگی هایی زنانه است که در طول زندگی مان، آهسته آهسته آنها را از دست داده ایم. برای من این مسئله خیلی دردناک است و با تک تک سلول هایم دارم تلاش می کنم این زنانگی ها را از دست ندهم. من کتاب های روانشناسی زیاد می خوانم. یونگ می گوید: «در هر مردی، زنی و در هر زنی، مردی وجود دارد. اما به نظر من جالب ترین مردها، کسانی هستند که زن وجودشان خیلی کمرنگ است و برعکس...» همین برای مقدمه بقیه حرف​های آزاده کافی است. در عشق ترسوام من یک خودخواهی دارم؛ برای من مهم نیست که یک نفر چقدر دوستم دارد. بلکه برای من مهم است که خودم چقدر کسی را دوست دارم. اصلا حاضر نیستم این امتیاز را به شخصی بدهم که کنارش باشم چون او من را دوست دارد و از اینکه با کسی است که دوستش دارد، لذت ببرد اما من نصف او لذت ببرم. اما کم کم تعریفم در زمینه عشق در حال عوض شدن است. من دارم می فهمم که واقعا می شود کسی را بیشتر از خودت دوست داشته باشی. به نظرم اصلا شعر و قصه هم نیست. متاسفانه این روزها با آدم هایی طرفیم که همگی از جایی به بعد و از سر تجربیات متعدد و تلخ، یاد گرفتند که همه عشق شان را یکجا خرج نکنند و در عاشقی بسیار بسیار محافظه کار شدند. من خیلی آدم ترسویی هستم برای اینکه به کسی بگویم دوستت دارم و همین باعث شده که این عشق در من ذخیره شود. من هیچ وقت شجاعت این را نداشته ام نفر اول باشم که به کسی می گویم دوستت دارم. من متاسفانه روابط عمومی خوبی ندارم. ثبات را دوست ندارم تکیه بر من، تکیه بر باد است. من حضور واقعی در زندگی هیچ کسی ندارم. وقتی زندگی خودم را با زندگی مثلا خواهرم مقایسه می کنم، می بینم که بله، من زندگی نرمالی ندارم و آدم های کمی هستند که این مدل زندگی و شخصیت را درک کنند. درکل ثبات را دوست ندارم. هر چیزی را غیرمنتظره دوست دارم. آدم رمانتیکی هستم من آدمی هستم که ۹۰ درصد زندگی ام خودم هستم و ۱۰ درصد زندگی ام می تواند کس دیگری باشد. این چیزی است که برایم روشن است، اما آدم رمانتیکی هم هستم. هیچ وقت با کسی دعوا نمی کنم و هیچ وقت در زندگی ام داد نزده ام. در کنار اینها خودخواهی هایی هم مثل همه آدم ها دارم. روی من به عنوان یک رفیق می شود حساب کرد تا وقتی که اذیت نشوم و به حال خودم باشم. حریم شخصی خودم و بقیه خیلی برایم مهم است. به حریم شخصی کسی وارد نمی شوم و این احترام را برای همه قائلم و معتقدم هیچ چیز یا هیچ کس نباید باعث شود به هم تهمت بزنیم یا توهین کنیم.   نکته مهم در خلوت بیشتر کتاب شعر می خوانم. مثلا مثنوی معنوی را بارها خوانده ام. سهراب سپهری، حمید مصدق و فروغ فرخزاد، فاضل نظری و... را خیلی دوست دارم و یکی از کارهایی که زیاد انجامش می دهم، خواندن شعر است. شعر ها را هم سرسری نمی خوانم و با هر بیت آن سعی می کنم ارتباط برقرار کنم به همین خاطر با افرادی که اشعار را سرسری می خوانند، خیلی میانه خوبی ندارم. خودم ترانه نمی گویم بلکه بیشتر شعر می گویم. من خیلی ترانه سرای خوبی نیستم. موسیقی را هم بیشتر به خاطر ترانه هایش گوش می کنم، چون کلام برایم بیشتر اهمیت دارد. گاهی وقت ها ملودی خوب نیست، اما شعر آنقدر زیباست که دوست دارم آن را باز هم بشنوم. ا● گر ۲۰ سالگی ازدواج می کردم... شخصیت هدیه تهرانی در «کاغذ بی خط»به من این حس را می دهد که چقدر شبیه همیم. وقتی فیلم را می دیدم احساس می کردم اگر مثلا من هم در ۲۰ سالگی ازدواج کرده بودم و مسیر زندگی ام عوض می شد، قطعا در ۳۵ سالگی زنی بودم که مثل آتش زیر خاکستر یک دفعه به خودش می آید و می گوید سنی از من گذشته و دوتا بچه دارم اما هنوز هیچ کاری برای خودم نکرده ام.آنچه که همه آدم ها دوست دارند تجربه اش کنند این است که چیزی از خودشان به جا بگذارند. مثلا اگر ۱۰ سال دیگر من، ۳۷ ساله شوم و این مصاحبه را بخوانم در حالیکه به هیچکدام از خواسته هایم نرسیده باشم آن موقع می توانم بگویم من آدم بدبختی هستم. فرزاد حسنی کسی است که... فرزاد حسنی از مجریانی است که چندین ژانر را تجربه کرده و در همه آنها موفق بوده است. فرزاد حسنی هم در اجرای تفسیر قرآن، هم برنامه نوجوانان ، هم برنامه های سیاسی و هم برنامه های تخصصی سینما کار کرده که در همه آنها موفق بوده است. یک نظر کاملا شخصی در موردش دارم که می دانم هیچ ارتباطی به من ندارد. اما من هیچ وقت دوست نداشتم فرزاد حسنی را یک بازیگر ببینم. شاید دارم با یک تعصب تلویزیونی در قالب یک مجری صحبت می کنم. سه تا دختر دارم! تصویرم از آینده ام این است که ۱۰ سال بعد من روانشناس شوم و یک تاک شوی خیلی خوب هم در تلویزیون داشته باشم. اگر روانشناس خوبی بشوم دلم می خواهد سه تا کتاب هم بنویسم. در تصویرم حتما مادر شدن هم وجود دارد و سه تا هم بچه دارم. هر ۳ دخترند به نام های گندم، خورشید و لیلی! گاهی فکر می کنم اگر بچه داشته باشم سخت می توانم از این دنیا بروم. اگر پول زیادی داشته باشم نمی توانم بروم. پس این عدم تعلق برایم پررنگ می شود. از طرف دیگر، یک انرژی در من هست که مرا وادار به کارکردن و ادامه زندگی می کند.   فرزادحسنی می​گوید:همیشه بیشتر از کوپنم حرف می​زدم برخلاف فرزادحسنی پرحرف در تلویزیون، رادیو، فرزاد حسنی در مواجهه با رسانه ها چندان پرحرف نیست. هرچند اگر هم پرحرف باشی، وقتی ازدواج می کنی و خبر دامادی ات سر زبان هاست، کم حرف می شوی. فرزاد تا حالا خیلی در مورد مسائل شخصی اش حرف نزده. اگر مصاحبه ای بوده، بیشتر حرف کار بوده و اجرا و بازی. اما برای شاختن او شاید همین حرف های محدود هم کافی باشد. فرزاد حسنی هیچ وقت کیفیت را فدای کمیت نمی کند. من با هیچ چیز خداحافظی نخواهم کرد. همیشه به دنیا و اتفاق های اطرافم ولو تلخ سلام می کنم، در آغوش شان می گیرم، با آنها همنشین می شوم، حشر ونشر می کنم و آنها را می فهمم و سعی می کنم فاصله منطقی خودم را با اتفاق های زندگی ام حفظ کنم. گاهی وقت ها از یک چیزهایی فاصله بعیدی می گیرم و گاهی بسیار به آنها نزدیک می شوم. همیشه سعی کرده ام اینگونه باشم. چیزی را حذف نمی کنم مگر چیزهای بد و زشت. عشق دوران کودکی من واقعا همین قدر مذهبی هستم که می بینید، تظاهری در کار من نیست. من بچه خانی آبادم و کوچه قندی. نزدیکی بستنی آقا رضا. از یک خانواده کاملا مذهبی. به خصوص مادرم که به شدت مذهبی بود. من در دل فرهنگ آن حوزه و آن دوران بزرگ شدم. به عنوان مثال بزرگ ترین عشق دوران کودکی من حضرت امام (ره) بود. من از همان بچگی عکس های امام را جمع می کردم و موثرترین شیوه برای ساکت کردن من، اهدای عکس امام (ره) بود. الان هم آرشیو کامل عکس های امام (ره) را دارم. وقتی در ۱۲ ۱۱ سالگی شاگرد اول شدم، جایزه ای که پدرم برایم خرید یک دوره کامل سیمای نور بود که به عکس های امام اختصاص داشت. حتی یک بار یکی از اقوام، یک عبا برایم خرید تا من از کودکی بیشتر و بهتر بتوانم حرکات امام را انجام دهم. من با درس های قرآن آقای قرائتی بزرگ شدم. مسئله من دعای کمیل آیت الله دستغیب بود. مسئله نوجوانی من، شهادت آیت الله قدوسی بود، من با این چیزها بزرگ شدم. دوبرابر هیچ چی! در بچگی بازیگوش نبودم، اما حاضر جواب بودم، دنبال سوژه می گشتم تا به نوعی آن را به طنز ارتباط دهم. وقتی که دیدم چنین استعدادی دارم، سعی کردم آن را پرورش دهم. سر کلاس خیلی حرف می زدم ، یک روز معلم به من گفت : «حسنی ! خیلی بیشتر از کوپنت حرف می زنی « و من در جواب بلافاصله گفتم :« خب برای اینکه ما از بازار آزاد هم خرید می کنیم «، یا مثلا یک روز معلم ورزش برای ما گفت که قرار است امکانات مدرسه دو برابرشود، من گفتم : «دو برابر هیچی چقدر می شود؟» ازاین کارها زیاد می کردم . می رفتم پشت بام مدرسه و روی بچه ها آب می ریختم . وقتی مرا می گرفتند می گفتم من که کاری نکرده ام ، آب روشنایی است . خلاصه اینکه خیلی حاضرجوابم . من وقتی کسی می خواهد چیزی بگوید اواسط حرف، جواب را روی پیشانی اش می خوانم .  به چه جرمی، چه گناهی؟! در خانه ما موسیقی نبود، تا مدت ها. اولین کاست موسیقی که به خانه ما راه یافت، «نهانخانه دل» با صدای «بیژن بیژنی» بود و بعدش هم «شور عشق» افتخاری. اولین ترانه ای که شنیدم در خانه دایی ام بود. از یک خواننده پاپ قدیمی. هنوز هم شعر وآهنگش را حفظ هستم: «به چه جرمی، چه گناهی، تو مرا سوزوندی...» حس موسیقیایی و میل به ترانه، نه با کاست های موسیقی پاپ که با نوارهای قصه بارور شد که آن سال ها بزرگ ترین تفریح کودکان بود. نوار قصه های شرکت ۴۸ داستان یا بیتا. تمام کودکی من با صدای این نوارها پر شده است. علیمردان خان، جن پینه دوز، گربه های اشرافی، سیندرلا، سندباد، پینوکیو. من به آوازهای شان گوش می دادم و با آنها بزرگ شدم البته آنها کارهای درخشانی بود. هنوز هم بسیاری از آوازها را حفظ هستم. عشق من بازیگری فرزاد: من عاشق بازیگری در مجموعه های تلویزیونی هستم. اگر ۲ پیشنهاد هم زمان داشته باشم که یکی از طرف بهترین کارگردان سینمایی و دیگری از طرف بهترین کارگردان تلویزیونی مطرح شده باشد، شک نکن که پیشنهادسریال را می پذیرم. بازیگر تلویزیونی بودن را به بازیگر سینمایی بودن ترجیح می دهم. ولی قطعا این به این معنا نیست که مدیوم سینما را نشناخته یا رعایت نکنم. عشق من، زبان عربی من یک روزنامه خوان حرفه ای بودم. تا پایان دبیرستان روزی ۴ تا ۵ ساعت روزنامه و مجله می خواندم. همه چیز از اطلاعات هفتگی و پاورقی هایش بگیر تا نشریات طنز هفتگی. فکاهیون، طنز و کاریکاتور، دوره های قدیمی مجله بهلول، من حتی مجله صف را هم می خریدم. (مجله ارگان ارتش!) در ضمن عاشق گل آقا بودم و از شماره یک آرشیوش را دارم. در تابستان ها وقتی هم سن و سال های من کلاس انگلیسی می رفتند، من کلاس عربی می رفتم. جامع المقدمات را هم کامل خوانده ام. همین طور کتابی به نام زبان قرآن که مرجع تدریس قرآن در دانشگاه هاست. به عربی همیشه عشق ورزیده ام. زبان عجیبی است و به غایت حساس. یک فتحه و ضمه اشتباه، یک عدم رعایت حروف قمری و شمسی، کل جمله را عوض می کند. من ارتباط حسی بسیار خوبی با عربی دارم و واقعا معتقدم اگر این ارتباط حسی را بااین زبان برقرار کنی، احتمال اشتباهت در تلفظ به صفر می رسد.همساده با طیاره پرید!من دلبستگی عمیق به ادبیات محاوره ای قدیمی تهران دارم. پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ من، تهرانی های اصیل بودند. خانه ای که در خانی آباد داشتیم، از آن مدل خانه های قدیمی و تیپیک تهران بود. با حوضی در وسط و راه پله های دور حیاط و دالان و زیرپله و ... . یکی از همساده های ما (فرزاد تاکید دارد بگوید همساده!) پیرزنی بود به نام خجه خانم، خدیجه خانم نه، خجه خانم. در یک اتاق دیگر پیرزنی دیگر بود به نام زهرا خانم که کارش آب کشی بود! در این فضا، گوش من پر شد از آوا و کلمات قدیمی تهرانی. یکی از دوستان منتقد به من ایراد می گرفت که چرا در برنامه ام می گویم طیاره. این توی یاد من مانده که مادربزرگم می گفت طیاره پرید! من دیگر نمی توانم خودم را راضی کنم بگویم هواپیما. این طیاره است! مثلا تهرانی ها به جای هنوز می گویند هنو (بدون ز) یا می گویند سیفید (سفید) زیرزیمین ( زیرزمین) سیب زیمینی (سیب زمینی). من به جای دوازده (با فتح دال) دوست دارم بگویم دوازده (با ضم دال). این لهجه قدیمی تهران است. کسی به من زنگ زد و گفت این شنفتن را از کجا آوردی؟ یعنی چی؟ این خانم نمی دانست که خود حافظ، شنفتن را با گفتن هم قافیه کرده است. اما استفاده از این کلمات و این نوع گویش دوستان را عصبانی می کند. اما من تاکید دارم که از این زبان استفاده کنم. من و گریگوری پک هرقدر بیشتر فیلم دیده ام، من را بیشتر مومن کرده که جای خودم باشم. چون می بینم اگر گریکوری پک که بسیار هم دوستش دارم اینقدر موفق است، به این دلیل است که خود خودش است. اگر جک نیکلسون اینقدر موفق است، چون خود خود خودش است. هرقدر آدم بیشتر خودش باشد، مطمئنا بیشتر موفق خواهد شد. اینکه یک نفر را آینه تقلیدی خودت قرار بدهی و بخواهی مانند او باشی، باعث می شود خیلی از چیزهایی که مزه و رنگ و بوی توست پنهان بماند و قابلیت بروز پیدا نکند و تبدیل شوی به یک برداشت دست چندم از یک آدم اورجینال و جذاب.با مادربزرگم به سینما می رفتمدر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ من به دلیل بافت خانوادگی مذهبی که داشتم خیلی اجازه رفتن به سینما را نداشتم و البته اکثر خانواده ها آن روزها به خاطر ذهنیتی که ازسینمای قبل از انقلاب داشتند و فیلم فارسی هایی که اصلا مناسب خانواده و به خصوص بچه ها نبود همین طور بودند، بنابراین اول باید توسط بزرگ ترها فیلم چک می شد بعد ما می دیدیم البته نه این که فکر کنید همیشه با پدرم به سینما می رفتم، من معمولا با مادربزرگم به سینما می رفتم و فقط تا به حال ۲ فیلم را با پدرم در سینما دیدم یکی «کیمیا» و دیگری «کلاه قرمزی و پسرخاله» دهه ۷۰ بود. حتی فیلم های خودم را هم ایشان به تنهایی به سینما می رفتند و می دیدند. فیلم «موبیدیک»، «میمون جنگجو» و «مادر» زنده یاد علی حاتمی جزو اولین و به یادماندنی ترین فیلم هایی بود که من در سینما دیدم.وقتی ترانه می گویم...هر وقت بعد از یک اجرای خوب به خانه می آیم دست به قلم می گیرم وشعر یا ترانه خوبی می گویم. وقتی از یک گپ خوب با یک خواننده بیرون می آیم، بعدش یک مرتبه یک شعر خوب به ذهنم می آید. وقتی یک بازی خوب انجام می دهم، میل بیشتری برای دیدن فیلم دارم و وقتی فیلم خوب می بینم احساس می کنم حالا یک برنامه لازم است که با اجرایم امکان تحلیل فیلم را فراهم کنم. همه اینها به هم راه دارند.   ماجرای من و قورمه سبزی من هم مثل همه مردهای ایرانی قورمه سبزی دوست دارم. ولی اصلا این طوری نیست که کله ام بوی قورمه سبزی بدهد. اما مثل اینکه این طوری به نظر می آید به هر حال بهتر از این است که از کله آدم بوی گچ وآهک به مشام برسد یا اینکه درون کله ام فضایی باشد برای آزمایش هایی که در خلاء انجام می شود. نکته مهم من در زندگی ام یک کابوس می بینم که هنوز هم ادامه دارد البته هیچ ربطی هم به عذاب وجدان ندارد. خیلی وقت ها در خواب کابوس می بینم که یکی از امتحان های دوره دانشگاهم باقی مانده ومن فراموش کرده ام بگذرانمش و به همین دلیل نمی توانم مدرکم را بگیرم این کابوس من است و هنوز در این سن وسال با آن از خواب می پرم. تنها کابوس زندگی من همین است و ماهی یکی، دو بار سراغم می آید. من عاشق دوران دانشجویی هستم حاضرم هرچه دارم ( که البته زیاد هم نیست ) بدهم وباز گردم به سال ۷۴ و دانشجو شوم. من هم مثل همه آدم های معمولی رفتم دانشگاه ودرس خواندم ولی در زندگی عادی ودر خانه برای خودم کلاس دانشگاه دارم. ادبیات کهن می خوانم و زبان عربی را دنبال می کنم. کتاب های تاریخی وسینمایی مطالعه می کنم. یک عالم فیلم می بینم وبا دوستانم هم کلی گپ می زنم.

سرنوشت مجری های محبوب و حاشیه ساز سیما

$
0
0
تک دخترشهریاری آخرین نمونه از لیست مجری هایی است که دومینوی حذف اجباری و اختیاری آنها از تلویزیون از چند سال پیش شروع شده و هنوز ادامه دارد. اینجا مروری کرده ایم بر مجری هایی که با اتفاقات و دلایل عجیب و غریب و حواشی قید اجرا را در تلویزیون زده اند. «قربانی شدن کیفیت برنامه های تلویزیونی و سیاست کمیت گرای صدا و سیما، تک صدایی و یک جانبه گرایی این رسانه و عدم توجه به انعکاس واقعی خواسته های مردم و ...» این جمله را می توانید با انتقادهای تندتری ادامه بدهید تا کمی به متن انصراف محمود شهریاری از اجرای «جشن رمضان» نزدیک شوید!شهریاری آخرین نمونه از لیست مجری هایی است که دومینوی حذف اجباری و اختیاری آنها از تلویزیون از چند سال پیش شروع شده و هنوز ادامه دارد. اینجا مروری کرده ایم بر مجری هایی که با اتفاقات و دلایل عجیب و غریب و حواشی قید اجرا را در تلویزیون زده اند.آنها را یا دیگر به تلویزیون راه نداده اند یا اگر هم رفته اند، یک حضور کوتاه مدت و در برنامه های خاص بوده مثل ویژه برنامه های نوروزی، وقتی که کلا همه فتیله ها در صدا و سیما را کمی پایین تر می کشند...  محمدرضا شهیدی فردسن: ۴۲سال حذف: ۹۰شهیدی فرد در سال ۱۳۶۸ پس از قبولی در دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر به تهران آمد و در گروه های ادب و هنر و اجتماعی رادیو همکاری کرد. فعالیتش در تلویزیون را در سال ۱۳۷۰ و با برنامه «تا هشت و نیم» شروع کرد. «مردم ایران سلام» از دیگر برنامه های تلویزیون بود که تهیه کنندگی، کارگردانی و اجرای زنده آن هم برعهده خودش بود. این برنامه که از سال ۱۳۸۵ به مدت ۲۰ ماه پخش شد، حسابی گل کرد.برنامه بعدی او در تلویزیون که پخش آن در تابستان ۱۳۹۰ از شبکه یک شروع شد با نام «پارک ملت» بود که تهیه کنندگی و اجرای زنده آن را هم باز خودش برعهده داشت. برنامه شهیدی فرد هم در روزهای انتخابات مجلس و بعد از دعوت چند چهره سیاسی مثل عماد افروغ و بازتاب اظهارات آنها تعطیل شد. هر چند وقت یک بار خبرهایی درباره شروع این برنامه منتشر می شود اما خبری از خود شهیدی فر نیست.  فرزاد حسنیسن: ۳۵سال حذف: ۸۶پخش یک گفت و گوی زنده تلویزیونی میان مجری برنامه «کوله پشتی» با احمدرضا رادان، رئیس وقت پلیس تهران درباره طرح ارتقای امنیت اجتماعی نیروی انتظامی واکنش های گسترده ای داشت.این برنامه واکنش هر دو گروه طرفداران طرح ارتقای امنیت اجتماعی و مخالفان این طرح را در پی داشت. در آخرین واکنش ها، مدیر اجتماعی شبکه سوم سیما، فضل الله شریعت پناهی در گفت و گو با رسانه های داخلی گفته است: «از سوی مسئولان صدا و سیما به فرزاد حسنی تذکر داده شد و خودش هم فهمید که پا روی خط قرمزهایی گذاشته است.»سر و کله فرزاد حسنی بعد از آن ماجرا فقط در شب سال تحویل پیدا شد. او این روزها بیشتر در دنیای بازیگری پرسه می زند و البته هنوز در رادیو اجرا دارد.  احسان علیخانیسن: ۳۳سال حذف: ۹۱برنامه پرمخاطب «ماه عسل» که از چند سال پیش پای ثابت برنامه های ماه مبارک رمضان شبکه سوم شد، در سال ۹۰ علیخانی اجرا و همزمان تهیه کنندگی برنامه را برعهده گرفت و ماه عسلی روانه آنتن کرد که پختگی او در طراحی برنامه و اجرا، آن را جزو موفق ترین آثار رمضانی تلویزیون در سال گذشته قرار داد اما برنامه او در نوروز امسال که با پوشش های کمتر دیده شده مهمانان زن همراه بود از یک طرف و بخشنامه اخیر سینما مبنی بر جدایی مجری زن و مرد در برنامه ها و الزام گفت و گوی مهمانان و مجریان هم جنس با هم عملا وجود برنامه ای چون «ماه عسل» را نقض می کند. علیخانی این روزها مشغول تهیه کنندگی است و دیگر در رادیو جوان هم برنامه ای ندارد.  داریوش فرضیاییسن: ۳۶سال حذف: ۹۰سال ۷۸ با مجموعه «تورنگ و پورنگ» بین بچه ها چهره شد و پس از آن با اجرای برنامه کودک و نوجوان و با نام «عمو پورنگ» بین مخاطبان کودک و بزرگسال محبوب شد. از دیگر کارهای فرضیایی می توان به «شبکه بی طرف»، «یکی و تکی»، «باز باران با طراوت» و ... اشاره کرد.پیوستن «امیرمحمد» به او حسابی او را معروف کرد و مدت ها برنامه اش انتخاب اول کودکان و نوجوانان بود. حالا او دیگر در شبکه یک برنامه ای اجرا نمی کند. خودش گفته بود نمی خواهد تکراری شود اما درباره عمو پورنگ هم شایعاتی منتشر شد. هر چه بود حالا مجموعه تصویری کارهایش را می توان در بقالی ها پیدا کرد.  محمود شهریاریسن: ۵۴سال حذف: ۹۱نزدیک به یک هفته پس از انتشار واکنش مدیر شبکه تهران به سوال نامتعارف محمود شهریاری در یک برنامه زنده و «غیرقابل دفاع» خواندن آن، این مجری از انصراف از اجرای «جشن رمضان» در ماه مبارک رمضان امسال خبر داد.شهریاری در این یادداشت دلایل انصراف خود را «قربانی شدن کیفیت برنامه های تلویزیونی و سیاست کمیت گرای صدا و سیما، تک صدایی و یک جانبه گرایی این رسانه و عدم توجه به انعکاس واقعی خواسته های مردم و همینطور نبود صداقت برنامه ها با مخاطبان و سردرگمی اصول نظارت و خطوط قرمز و ضعف برنامه ها اعلام کرده است.شهریاری که در سال های دور حاشیه هایی هم داشت انگار در همه این سال ها از سوی مسئولان صدا و سیما حمایت شده اما این بار ورق برگشته و با این اظهارات تند و تیز، دیدن محمود شهریاری در سیما چیزی شبیه دیدن پشت گوش بدون استفاده از آینه است!  محمد صالح اعلاسن: ۶۰سال حذف: ۸۹«دو قدم مانده به صبح» برنامه ای شبانه بود که از شبکه چهار پخش می شد. محمد صالح اعلا مجری و مشاور کارگردان این برنامه بود که هر شب به جز پنجشنبه و جمعه شب ها پخش می شد.در این برنامه شخصیت های فرهنگی و هنری و علمی مثل «فریدون جیرانی، رشید کاکاوند و عیسی جلالی» در رشته ای تخصصی مجری کارشناس بودند. از ۱۷ آبان ۱۳۸۹ دیگر بنرامه ای با نام «دو قدم مانده به صبح» وجود نداشت و «دور میز شب» روی آنتن می رفت. همزمان با پخش این برنامه ها، روزنامه کیهان علیه او مطالبی به اصطلاح افشاگرایانه نوشت و بعد از آن کسی سر و کله صالح علاء را در تلویزیون ندید.  رضا رشیدپورسن: ۳۷سال حذف: ۸۹«مثلث شیشه ای»، «شب شیشه ای»، «عبور شیشه ای» و «مثلث» از موفق ترین برنامه هایی بودند که او در شبکه تهران اجرا کرد. آخرین برنامه او در اولین قسمت هایی که روی آنتن رفت توقیف شد و سر و کله رشید پور هم بعد از آن دیگر در تلویزیون پیدا نشد.رشیدپور که قبلش در چند فیلم سینمایی مثل بی پولی و سوپراستار بازی کرده بود، بیشتر در سینما ظاهر شد و در فیلم های شیش و بش و در امتداد شهر بازی کرد. با راه افتادن شبکه ماهواره ای ایرانیان که اولین شبکه مجاز ماهواره ای ایران لقب گرفته بود، اصلی ترین مجری اش شد اما یکی دو ماه پیش فعالیت های این شبکه هم تمام شد و رشیدپور فعلا جایی آفتابی نشده.
Viewing all 13198 articles
Browse latest View live