سرشاخه این باند با صدور دستور طلاق گرفتن زنان، آنها را به صیغه خود در آورده و در مواردی هم با زنان شوهردار رابطه نامشروع برقرار کرده است. در یکی از موارد یکی از دختران مریدش همزمان با او، پسرش و نوه اش ارتباط جنسی داشته است!
«حسن- ش» در سال ۱۳۱۴ در مشهد مقدس متولد شده و در سنین جوانی وارد حوزه علمیه قم میشود. در دوران تحصیل در قم به مدت ۶ ماه به نجف رفته و پس از آن به قم باز میگردد.
سپس به مشهد رفته و کانون بحث و انتقاد دینی را تأسیس میکند، اما چندی بعد این کانون به علت فعالیتهای خلاف عرف و دین اسلام تعطیل میشود. متهم در بخشی از اعترافات خود هدف از تشکیل کانون بحث و انتقاد دینی را اینچنین بیان میکند:«هر کس دوست دارد دارای شخصیتی باشد و من در آن زمان نمیتوانستم از راه عادی دارای یک جایگاه ویژه باشم.
از همان دوران جوانی به وسیله دوستان و تشکیل کانون بحث و انتقاد دینی و مدرسه علوم دینی، سعی کردم شخصیت ویژهای برای خود بسازم.» وی در جهت بزرگنمایی شخصیت خود تلاش نموده و همین موضوع منشأ انحرافات دیگر او است. خود او در این رابطه میگوید:«من از روزگار جوانی به دنبال فعالیت برای خدا بودم، اما لذتها و خواستههای دنیوی من را وادار به شخصیتسازی کرد و میخواستم بدون زحمت برای خود شخصیت ویژهای داشته باشم.
به همین جهت در روزگار جوانی همواره خود را به علما و روحانیون نزدیک کرده و میخواستم که از طریق آنها برای خود دارای شخصیت شوم. من که نتوانسته بودم پا به پای علما حرکت کنم، کار برایم بسیار مشکل شده بود. اینجا بود که با خودم فکر کردم اگر بخواهم پیش مردم شخصیتی برای خودم باشم باید از راه توسل به معنویات وارد شوم چرا که علم معرفتی و دینی ندارم.»
وی در ادامه اعترافات خود در رابطه با نحوه گرایش به مباحث انحرافی میافزاید:«در اولین اقدام کتاب «پ- ر» را نوشتم که مورد استقبال قرارگرفت و به تدریج به عنوان استاد تذهیب نفس در بین مردم و به ویژه نسل جوان معرفی شدم.» براساس مستندات موجود، «حسن- ش» به مرور زمان بعد از سه سال فعالیت در ۱۶ شهر ایران، در کشورهای کویت، امارات، کانادا، بحرین، لبنان و قطر اقدام به جذب ایرانیان مقیم این کشورها کرده و در مدت یک سال توانسته تعداد ۷۰۰ نفر ایرانی مقیم خارج را که بیشتر دختران جوان بودهاند جذب گروه انحرافی خود کند.
* چند مورد از اتهامات حسن-ش
از ادعاهای واهی متهم و رفتارهای خلاف شرع و اخلاق او به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
۱- ادعای دیدارهای مکرر با امام زمان(عج)
۲- ادعای مرجعیت و دعوت از شاگردان برای پیروی از او
۳- ادعای ارتباط با پیامبران و ائمه و دیدارهای مکرر با فرشتگان
۴- ارتباط نامشروع با زنان و دختران جوان
۵- تلقین به زنان جوان درباره بدون اشکال بودن ارتباط با مردان نامحرم و کسب لذت
۶- تشکیل جلسات مجزا برای مردان جوان و زنان و دختران جوان
۷- تشکیل جلسات غیرقانونی تهذیب نفس
۸- چاپ و توزیع رساله عملی بدون مجوز
۹- اخذ وجوهات شرعیه و تصرف در آن
۱۰- ادعای داشتن دستخط از امام زمان(ع)
۱۱- مخالفت با حضور افراد به ویژه بانوان در شغلهای دولتی
*انحرافات اعتقادی حسن-ش
همانطور که اشاره شد بیشتر مشکلات این جریان، انحرافات اعتقادی است که ریشه اصلی آن به جاهطلبی سردسته آن بر میگردد. به مرور زمان و پس از جذب تعداد زیادی از جوانان در قم و تهران، نامبرده توانست با طرح مباحثی در زمینه اخلاق، تذهیب نفس و مواردی همچون مشاهده امام زمان(عج) و شرکت ایشان در جلسات متهم، مریدانی را جذب کند و به آنها چنین القا نماید که مورد عنایت و توجه خاص حضرت بقیهالله قرار داد و او واسطه رسیدن آنها به امام زمان(عج) است.
این متهم برای افزایش ارادت شاگردان و مریدانش به خود، با مطرح کردن مسائل خرافی زمینه انحراف آنها را فراهم و وادار به انجام کارهایی از جمله نوشتن خاطرات گذشته و گناهان مرتکب شده، خوابهایی که میبینند و دیگر مسائلی میکرد تا با خواندن آنها به دادن نسخههای سیر و سلوک به این به اصطلاح پویندگان راه طریقت بپردازد!
وی همچنین در این مسیر سعی داشت مریدان خود را بیشتر از گذشته به خود وابسته کند و به همین علت طرح تأسیس مدرسه غیرانتقاعی را ارائه داده بود تا شاگردانش فرزندان خود را از تحصیل در مدارس دولتی باز داشته و وادار به تحصیل در این مدرسه کنند.
«حسن- ش» حتی زمینی را تحت عنوان احداث مسجد جمکران در مشهد تدارک میبیند تا مریدانش برای زیارت به مسجد جمکران در قم مراجعه نکرده و در همان جا با توجه به القائات او به عبادت بپردازند. با رجوع مردم به متهم، وی اقدام به برگزاری جلسات عرفانشناسی میکند و با راهاندازی مراحل ساختگی و جعلی عرفانی بیش از ۳ هزار نفر را به اغفال میکشاند.
وی در اولین بازجویی خود در رابطه با کلاسهای عرفانشناسی میگوید:«آنقدر برای من اجتماع شاگردانم لذت بخش بود که تصمیم گرفتم روز به روز شاگردان بیشتری را جذب کنم، البته در این بین خانمها به کلاسهای من علاقه بیشتری داشتند.»
وی که خود را ولی فرقه و صاحب اختیار مریدان میدانست، در این رابطه میافزاید:«در جمع ما ولی به کسی میگفتند که صاحب اختیار دیگران باشد، من به شخصه از اطاعت و فرمانبرداری افراد ازخودم لذت میبردم.»
«حسن- ش» در مراحل بعدی با ارائه کارت عضویت به مریدان و برگزاری کلاسهای روحشناسی، اعضا را یکی پس از دیگری از مرحله سیر و سلوک الهی خارج و به مرحله تازهای از عرفان دروغین وارد میساخت و حتی در مواردی تعدادی از مریدانش آنچنان به او وابسته بودند که به صورت نامه به او ابراز علاقه میکردند.
برای نمونه، متن یکی از نامهها که توسط یکی از دختران جوان برای او نوشته شده اینچنین است:«استاد عزیز و بزرگوارمن!شما عینک من هستید و من به وسیله شما امام زمان را میبینم. عزیز من!جانم، مالم و همه وجودم تو هستی و هرچه دارم فدای خاک پایت. اگر از امروز تا روز قیامت سر بر سجده بگذارم و خدا را به خاطر نعمت ولایت شما سپاس بگویم باز هم کم گفتهام.»
در نامهای دیگر یکی ازمریدان به او اینچنین نوشته است:«در امورات روزانه تسلیم شما هستم استاد عزیز.» با اینکه متهم سواد چندانی ندارد- او در اعترافات خود بسیاری از کلمات را اشتباه نوشته است- اما با کمک یکی از مریدان خود رسالهای به عنوان رساله عملی بین مریدان توزیع میکند.
*انحرافات مالی متهم
نامبرده بدون اجازه از مراجع تقلید، اقدام به اخذ وجوهات شرعی از مردم کرده و آنها را صرف منافع شخصی و باندی میکرده است. طبق اسناد موجود، این وجوهات صرف تهیه ویلا و وسایل نقلیه در شهرهای تهران، قم و کلاردشت شده است.
*انحرافات اخلاقی حسن – ش
در باند «حسن- ش» میزان انحرافات اخلاقی آنچنان اسفناک است که برای روشن شدن افکار عمومی تنها به بخشهایی از این انحرافات اشاره میکنیم. در چنین شبکهها و فرقههایی، دختران جوان و خانمها با توجه به پررنگ بودن روحیات عاطفی و احساسی به سادگی فریب افراد را میخورند و متأسفانه این موضوع باعث شد که «حسن- ش» و شاگردانش دچار لغزش شده و مشکلات مختلفی را برای تعدادی از خانمها به وجود آوردند. آنها با صدور دستور طلاق گرفتن زنان، آنها را به صیغه خود در آورده و در مواردی هم با زنان شوهردار رابطه نامشروع برقرار کردهاند!
براساس اسناد به دست آمده دختر جوان و متأهلی به نام فاطمه در زندگی متهم حضور داشته که وی در صحبتهایش ضمن اعتراف به رابطه نامشروع با این زن جوان میگوید:«با فاطمه ارتباطم را به صورت اس ام اسی آغاز کردم و....» در این متن به علت رعایت اصول اخلاقی از انتشار متن پیامکهای متهم به زنان جوان شوهردار خودداری میشود اما یادآوری این مطلب ضروری است که یکی از دختران جوان و از مریدان متهم نه تنها با وی بلکه به صورت همزمان با پسرش و یکی از نوههایش هم روابط غیراخلاقی داشته است.
در میان مریدان متهم، بانوان به خاطر داشتن احساسات پررنگ، بیشتر از مردان به وی گرایش پیدا کرده بودند و اقدامات این مدعی دروغگو در موارد بسیاری منجر به جدایی زنان از همسران خود شده ، چرا که امر بر آنها چنان مشتبه شده بود که دستورات استادشان حجت است و هر چه که او بگوید بدون هیچ اعتراضی باید اجرا شود حتی اگر این کار منجر به فروپاشی خانوادهشان گردد!
*مرتبطین خاص
در این بخش تنها به معرفی چند نفر از مرتبطین ویژه متهم میپردازیم:
۱- محمد حسین- ش: وی فرزند دوم متهم است که ارتباط نزدیکی با پدر داشته و از طرف او به مسافرتهای خارج از کشور رفته و از این طریق با عناصر مشکوک ارتباطات گستردهای برقرار میکند. محمد حسین، فردی بیسواد است که بدون داشتن تحصیلات حوزوی از طرف پدر به لباس روحانی ملبس شده!او ضمن ارتباط با مریدان پدر به ویژه دختران جوان، اعمال خلاف شرع فراوانی انجام داده است.
۲- علی- ن: وی ضمن ارتباط با تعدادی از مجلات و فصلنامههای دینی و اسلامی به صورت مخفیانه و آشکار با زیرکی تمام به تبلیغ «حسن- ش» پرداخته است. متأسفانه این شخص هم دارای ارتباطات نامشروع است.
۳- ابوالفضل- ب: او متولد ۱۳۲۵ است که به جرم جعل سند دو سال از عمر خود را در زندان سپری کرده. بعد از آزادی از بند، با «حسن- ش» ارتباط برقرار کرده و از طرف وی به لباس روحانیت ملبس شده است. پس از این آشنایی است که دختر خود را به عقد «حسن- ش» در میآورد.
«حسن- ش» در سال ۱۳۱۴ در مشهد مقدس متولد شده و در سنین جوانی وارد حوزه علمیه قم میشود. در دوران تحصیل در قم به مدت ۶ ماه به نجف رفته و پس از آن به قم باز میگردد.
سپس به مشهد رفته و کانون بحث و انتقاد دینی را تأسیس میکند، اما چندی بعد این کانون به علت فعالیتهای خلاف عرف و دین اسلام تعطیل میشود. متهم در بخشی از اعترافات خود هدف از تشکیل کانون بحث و انتقاد دینی را اینچنین بیان میکند:«هر کس دوست دارد دارای شخصیتی باشد و من در آن زمان نمیتوانستم از راه عادی دارای یک جایگاه ویژه باشم.
از همان دوران جوانی به وسیله دوستان و تشکیل کانون بحث و انتقاد دینی و مدرسه علوم دینی، سعی کردم شخصیت ویژهای برای خود بسازم.» وی در جهت بزرگنمایی شخصیت خود تلاش نموده و همین موضوع منشأ انحرافات دیگر او است. خود او در این رابطه میگوید:«من از روزگار جوانی به دنبال فعالیت برای خدا بودم، اما لذتها و خواستههای دنیوی من را وادار به شخصیتسازی کرد و میخواستم بدون زحمت برای خود شخصیت ویژهای داشته باشم.
به همین جهت در روزگار جوانی همواره خود را به علما و روحانیون نزدیک کرده و میخواستم که از طریق آنها برای خود دارای شخصیت شوم. من که نتوانسته بودم پا به پای علما حرکت کنم، کار برایم بسیار مشکل شده بود. اینجا بود که با خودم فکر کردم اگر بخواهم پیش مردم شخصیتی برای خودم باشم باید از راه توسل به معنویات وارد شوم چرا که علم معرفتی و دینی ندارم.»
وی در ادامه اعترافات خود در رابطه با نحوه گرایش به مباحث انحرافی میافزاید:«در اولین اقدام کتاب «پ- ر» را نوشتم که مورد استقبال قرارگرفت و به تدریج به عنوان استاد تذهیب نفس در بین مردم و به ویژه نسل جوان معرفی شدم.» براساس مستندات موجود، «حسن- ش» به مرور زمان بعد از سه سال فعالیت در ۱۶ شهر ایران، در کشورهای کویت، امارات، کانادا، بحرین، لبنان و قطر اقدام به جذب ایرانیان مقیم این کشورها کرده و در مدت یک سال توانسته تعداد ۷۰۰ نفر ایرانی مقیم خارج را که بیشتر دختران جوان بودهاند جذب گروه انحرافی خود کند.
* چند مورد از اتهامات حسن-ش
از ادعاهای واهی متهم و رفتارهای خلاف شرع و اخلاق او به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
۱- ادعای دیدارهای مکرر با امام زمان(عج)
۲- ادعای مرجعیت و دعوت از شاگردان برای پیروی از او
۳- ادعای ارتباط با پیامبران و ائمه و دیدارهای مکرر با فرشتگان
۴- ارتباط نامشروع با زنان و دختران جوان
۵- تلقین به زنان جوان درباره بدون اشکال بودن ارتباط با مردان نامحرم و کسب لذت
۶- تشکیل جلسات مجزا برای مردان جوان و زنان و دختران جوان
۷- تشکیل جلسات غیرقانونی تهذیب نفس
۸- چاپ و توزیع رساله عملی بدون مجوز
۹- اخذ وجوهات شرعیه و تصرف در آن
۱۰- ادعای داشتن دستخط از امام زمان(ع)
۱۱- مخالفت با حضور افراد به ویژه بانوان در شغلهای دولتی
*انحرافات اعتقادی حسن-ش
همانطور که اشاره شد بیشتر مشکلات این جریان، انحرافات اعتقادی است که ریشه اصلی آن به جاهطلبی سردسته آن بر میگردد. به مرور زمان و پس از جذب تعداد زیادی از جوانان در قم و تهران، نامبرده توانست با طرح مباحثی در زمینه اخلاق، تذهیب نفس و مواردی همچون مشاهده امام زمان(عج) و شرکت ایشان در جلسات متهم، مریدانی را جذب کند و به آنها چنین القا نماید که مورد عنایت و توجه خاص حضرت بقیهالله قرار داد و او واسطه رسیدن آنها به امام زمان(عج) است.
این متهم برای افزایش ارادت شاگردان و مریدانش به خود، با مطرح کردن مسائل خرافی زمینه انحراف آنها را فراهم و وادار به انجام کارهایی از جمله نوشتن خاطرات گذشته و گناهان مرتکب شده، خوابهایی که میبینند و دیگر مسائلی میکرد تا با خواندن آنها به دادن نسخههای سیر و سلوک به این به اصطلاح پویندگان راه طریقت بپردازد!
وی همچنین در این مسیر سعی داشت مریدان خود را بیشتر از گذشته به خود وابسته کند و به همین علت طرح تأسیس مدرسه غیرانتقاعی را ارائه داده بود تا شاگردانش فرزندان خود را از تحصیل در مدارس دولتی باز داشته و وادار به تحصیل در این مدرسه کنند.
«حسن- ش» حتی زمینی را تحت عنوان احداث مسجد جمکران در مشهد تدارک میبیند تا مریدانش برای زیارت به مسجد جمکران در قم مراجعه نکرده و در همان جا با توجه به القائات او به عبادت بپردازند. با رجوع مردم به متهم، وی اقدام به برگزاری جلسات عرفانشناسی میکند و با راهاندازی مراحل ساختگی و جعلی عرفانی بیش از ۳ هزار نفر را به اغفال میکشاند.
وی در اولین بازجویی خود در رابطه با کلاسهای عرفانشناسی میگوید:«آنقدر برای من اجتماع شاگردانم لذت بخش بود که تصمیم گرفتم روز به روز شاگردان بیشتری را جذب کنم، البته در این بین خانمها به کلاسهای من علاقه بیشتری داشتند.»
وی که خود را ولی فرقه و صاحب اختیار مریدان میدانست، در این رابطه میافزاید:«در جمع ما ولی به کسی میگفتند که صاحب اختیار دیگران باشد، من به شخصه از اطاعت و فرمانبرداری افراد ازخودم لذت میبردم.»
«حسن- ش» در مراحل بعدی با ارائه کارت عضویت به مریدان و برگزاری کلاسهای روحشناسی، اعضا را یکی پس از دیگری از مرحله سیر و سلوک الهی خارج و به مرحله تازهای از عرفان دروغین وارد میساخت و حتی در مواردی تعدادی از مریدانش آنچنان به او وابسته بودند که به صورت نامه به او ابراز علاقه میکردند.
برای نمونه، متن یکی از نامهها که توسط یکی از دختران جوان برای او نوشته شده اینچنین است:«استاد عزیز و بزرگوارمن!شما عینک من هستید و من به وسیله شما امام زمان را میبینم. عزیز من!جانم، مالم و همه وجودم تو هستی و هرچه دارم فدای خاک پایت. اگر از امروز تا روز قیامت سر بر سجده بگذارم و خدا را به خاطر نعمت ولایت شما سپاس بگویم باز هم کم گفتهام.»
در نامهای دیگر یکی ازمریدان به او اینچنین نوشته است:«در امورات روزانه تسلیم شما هستم استاد عزیز.» با اینکه متهم سواد چندانی ندارد- او در اعترافات خود بسیاری از کلمات را اشتباه نوشته است- اما با کمک یکی از مریدان خود رسالهای به عنوان رساله عملی بین مریدان توزیع میکند.
*انحرافات مالی متهم
نامبرده بدون اجازه از مراجع تقلید، اقدام به اخذ وجوهات شرعی از مردم کرده و آنها را صرف منافع شخصی و باندی میکرده است. طبق اسناد موجود، این وجوهات صرف تهیه ویلا و وسایل نقلیه در شهرهای تهران، قم و کلاردشت شده است.
*انحرافات اخلاقی حسن – ش
در باند «حسن- ش» میزان انحرافات اخلاقی آنچنان اسفناک است که برای روشن شدن افکار عمومی تنها به بخشهایی از این انحرافات اشاره میکنیم. در چنین شبکهها و فرقههایی، دختران جوان و خانمها با توجه به پررنگ بودن روحیات عاطفی و احساسی به سادگی فریب افراد را میخورند و متأسفانه این موضوع باعث شد که «حسن- ش» و شاگردانش دچار لغزش شده و مشکلات مختلفی را برای تعدادی از خانمها به وجود آوردند. آنها با صدور دستور طلاق گرفتن زنان، آنها را به صیغه خود در آورده و در مواردی هم با زنان شوهردار رابطه نامشروع برقرار کردهاند!
براساس اسناد به دست آمده دختر جوان و متأهلی به نام فاطمه در زندگی متهم حضور داشته که وی در صحبتهایش ضمن اعتراف به رابطه نامشروع با این زن جوان میگوید:«با فاطمه ارتباطم را به صورت اس ام اسی آغاز کردم و....» در این متن به علت رعایت اصول اخلاقی از انتشار متن پیامکهای متهم به زنان جوان شوهردار خودداری میشود اما یادآوری این مطلب ضروری است که یکی از دختران جوان و از مریدان متهم نه تنها با وی بلکه به صورت همزمان با پسرش و یکی از نوههایش هم روابط غیراخلاقی داشته است.
در میان مریدان متهم، بانوان به خاطر داشتن احساسات پررنگ، بیشتر از مردان به وی گرایش پیدا کرده بودند و اقدامات این مدعی دروغگو در موارد بسیاری منجر به جدایی زنان از همسران خود شده ، چرا که امر بر آنها چنان مشتبه شده بود که دستورات استادشان حجت است و هر چه که او بگوید بدون هیچ اعتراضی باید اجرا شود حتی اگر این کار منجر به فروپاشی خانوادهشان گردد!
*مرتبطین خاص
در این بخش تنها به معرفی چند نفر از مرتبطین ویژه متهم میپردازیم:
۱- محمد حسین- ش: وی فرزند دوم متهم است که ارتباط نزدیکی با پدر داشته و از طرف او به مسافرتهای خارج از کشور رفته و از این طریق با عناصر مشکوک ارتباطات گستردهای برقرار میکند. محمد حسین، فردی بیسواد است که بدون داشتن تحصیلات حوزوی از طرف پدر به لباس روحانی ملبس شده!او ضمن ارتباط با مریدان پدر به ویژه دختران جوان، اعمال خلاف شرع فراوانی انجام داده است.
۲- علی- ن: وی ضمن ارتباط با تعدادی از مجلات و فصلنامههای دینی و اسلامی به صورت مخفیانه و آشکار با زیرکی تمام به تبلیغ «حسن- ش» پرداخته است. متأسفانه این شخص هم دارای ارتباطات نامشروع است.
۳- ابوالفضل- ب: او متولد ۱۳۲۵ است که به جرم جعل سند دو سال از عمر خود را در زندان سپری کرده. بعد از آزادی از بند، با «حسن- ش» ارتباط برقرار کرده و از طرف وی به لباس روحانیت ملبس شده است. پس از این آشنایی است که دختر خود را به عقد «حسن- ش» در میآورد.