تو صف نون بدم دیدم دو تا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث میکردن
اولی:برو بابا
دومی:به من نگو بابا به من بگو عمو به من که میگی بابا من نسبت به تو احساس مسئولیت پیدا میکنم
اصن یه وضیه
اولی:برو بابا
دومی:به من نگو بابا به من بگو عمو به من که میگی بابا من نسبت به تو احساس مسئولیت پیدا میکنم
اصن یه وضیه