سلام
عروسی پسر عموم بود
از اونجایی که ما ادمایی به شدت تلپی (تلپ: کسی را گویند که کنگر میخورد و لنگر میاندازد) هستیم
یه هفته ریخته بودیم اونجا
عجب حالی داد لامصب
امشب داماد سلام بود و مثلا خداحافظی
تالار نزدیک خونه عموم اینا بود
وقتی مراسم تموم شد
بابام راه افتاد دنبالش
همه هم پشت سرش راه افتادن
رسیدیم جلو در خونشون
رامون نداد
گفت بدبختیم کردید
یه هفته اینجایید
یکی از فامیلا ماشینشو زد جلو در
صدا ضبطشو بلند کرد
بزن و برقص
عموم گفت: آبرومو میبرید
در و باز کرد دوباره ریختیم تو
آخرش با جارو پرتمون کرد بیرون
البته برنامه چیدیم فردا دوباره بریزیم در خونشون
خدا بهش صبر بده
عموم بنده خدا اینجوری شده قیافش
عروسی پسر عموم بود
از اونجایی که ما ادمایی به شدت تلپی (تلپ: کسی را گویند که کنگر میخورد و لنگر میاندازد) هستیم
یه هفته ریخته بودیم اونجا
عجب حالی داد لامصب
امشب داماد سلام بود و مثلا خداحافظی
تالار نزدیک خونه عموم اینا بود
وقتی مراسم تموم شد
بابام راه افتاد دنبالش
همه هم پشت سرش راه افتادن
رسیدیم جلو در خونشون
رامون نداد
گفت بدبختیم کردید
یه هفته اینجایید
یکی از فامیلا ماشینشو زد جلو در
صدا ضبطشو بلند کرد
بزن و برقص
عموم گفت: آبرومو میبرید
در و باز کرد دوباره ریختیم تو
آخرش با جارو پرتمون کرد بیرون
البته برنامه چیدیم فردا دوباره بریزیم در خونشون
خدا بهش صبر بده
عموم بنده خدا اینجوری شده قیافش