همش تو فکر رفتنی دیگه نگات نمیکنم
خیلی ازت بی خبرم دیگه صدات نمیکنم
قهرمو بهتر میدونی قهرای من طولانیه
گلای دنیارم بدی آشتی باهات نمیکنم
به این زودی سفارشام آب می شه ازیادت میره؟
از سفرم وقتی بیای فکری برات نمیکنم
من تورو خیلی دوس دارم کیه که اینو ندونه
دروغ میگم اگه بگم شبا دعات نمی کنم
تنهایی درد بدیه تنهام و خیلی منتظر
تونیستی اما به خدا شک به وفات نمیکنم
قرار نبود تو بری و من از تو بی خبر باشم
آخر نامه هام دیگه جونو فدات نمیکنم
شعرای عاشقونمو می گم و پاره میکنم
هم توروپیشم می بینم هم تماشات نمیکنم
بازی شطرنج چشات غرور شیشه ای مو شست
هم تورو ماتت میکنم هم تورو مات نمیکنم
نمی شه عاشقت نبود آخه کسی مثل تو نیست
نگاه به هیچ آسمونی به جز چشات نمیکنم
بگو گناه من چیه که بی خبر موندم ازت
مگه تو وقتی غم داری گریه به جات نمیکنم
بگو چرا سفر میری همش جاهای خیلی دور
مگه خودم زندگیمو ماه شبات نمی کنم
تا لحظه برگشتنت ستاره ها را می شمرم
عاشقی زندونه و من فکر نجات نمیکنم
قهرو بهونه منو بذار به پای عاشقی
محاله تو کاری بگی بگم برات نمیکنم