همه لرزش دست و دلم از آن بود
که عشق پناهی گردد،
پروازی نه
گریزگاهی گردد.
آی عشق آی عشق
که عشق پناهی گردد،
پروازی نه
گریزگاهی گردد.
آی عشق آی عشق
چهره ی آبی ات پیدا نیست.
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..
یکی که بهش اعتماد داری ..
بهت اعتماد داره ..
از دلتنگی هاش برات میگه ..
از دلتنگی هات براش میگی ..
آروم میشه ..
آروم میشی ..
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ..
این حس مثل قطره های بارون پاکه ..