عاشق اینم که برم خونه ی یکی از این فامیلامون که یه دختره از خودراضی داره ، از این مدلا که فکر میکنه همه خواستگارشن! ...بعدش دختره برام شربت بیاره؛در حالیکه لیوانو از تو سینی برمیدارم،آروم با یه لبخند خاص بگم : شما خودتون درست کردین ؟! اونم با عشوه بگه : بلـــه ، نوشِ جــان ! منم لیوانو بزارم تو سینی و بگم : پـس نمیخورم ؛مرســـی اصن یه وضی ...!
↧