قامتش اوج قیام است ، قیامت کرده است
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند …
.
.
گفت قصد جنگ ندارم ، فقط آب !
باور ندارید ؟ این دو دست باشد پیش شما ، فقط آب !
تیرهایتان به روی دیده ، فقط آب !
و بعد صدای حسین بلند شد ، فقط آه …
.
.
باید حسین دم بزند از فضائلت
وقتی حسینی است تمام خصائلت
تعبیرهای ما همه محدود و نارساست
در شرح بیکرانی اوصاف کاملت
.
.
الحق که به تو ، نام قمر می آید
ای ماه ترین عموی دنیا عباس …
.
.
کَس پیش تو دم ز زور و بازو نزند
کو آنکه برابر تو زانو نزند ؟
لب تشنه ز علقمه گذشتی ، آری
دریا که به رودخانه ها رو نزند ؟!!!
.
.
یاد تو که میافتم ، می افتم !
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند …
.
.
گفت قصد جنگ ندارم ، فقط آب !
باور ندارید ؟ این دو دست باشد پیش شما ، فقط آب !
تیرهایتان به روی دیده ، فقط آب !
و بعد صدای حسین بلند شد ، فقط آه …
.
.
باید حسین دم بزند از فضائلت
وقتی حسینی است تمام خصائلت
تعبیرهای ما همه محدود و نارساست
در شرح بیکرانی اوصاف کاملت
.
.
الحق که به تو ، نام قمر می آید
ای ماه ترین عموی دنیا عباس …
.
.
کَس پیش تو دم ز زور و بازو نزند
کو آنکه برابر تو زانو نزند ؟
لب تشنه ز علقمه گذشتی ، آری
دریا که به رودخانه ها رو نزند ؟!!!
.
.
یاد تو که میافتم ، می افتم !
.
.
آب میخواهد چه کار ؟ آب آورش را پس دهید
آی مردم ! زود عموی دخترش را پس دهید
دست هایش را چرا در زیر پا انداختید ؟
زودتر آن سایه بان خواهرش را پس دهید
لشگر بی آبرو ، این آبروریزی بس است
مشک یعنی آبروی مادرش را پس دهید
.
.
از علقمه آمدی بگو یاس کجاست ؟
گلواژه عشق و شور و احساس کجاست ؟
دستت به کمر گرفته ای لب بگشا
بابا تو بگو عمویم عباس کجاست ؟
.
.
خدا به نام عزیزی همیشه حساس است
به نام مرد رشیدی که رب الاحساس است
صدای زنگ “باب الحسین” در جنت
به جان مادر سادات نام عباس است
.
.
عباس ثابت کرد که برای دفاع ار ولایت ، تا دست هست نیازی به سپر نیست !
.
.
یک عباس است و یک دنیا عاشقی
یک عباس است و یک دنیا مردانگی
یک عباس است و یک دنیا دل های عاشق …
.
.
هرچند تیر ، مشک و دلم را دریده است
ای آب همتی کن و تا خیمه ها مریز …
.
.
بسیار گریست تا که بی تاب شد آب
خون ریخت ز دیدگان ، خوناب شد آب
از شدت تشنه کامی ات ای سقا
آن روز ز شرم روی تو ، آب شد آب
.
.
هیچ دانی که امید همه عالم شده ای ؟
در نفس های همه سینه زنان دم شده ای ؟
همه دم ذکر تو بر روی منابر برپاست
نه فقط شورش شب های محرم شده ای
من از این بوی گل علقمه هم دانستم
تو پسر خوانده نبوده که پسر هم شده ای
.
.
آنجا که صحبت از ادب اولیا کنند
اول حکایت از پسر مرتضی کنند
محفل فروز زهره جبینان فاطمی
کز مه مثل بر آن قمر دلربا کنند
.
.
یا حسین امشب شب دیدار اوست
او که عالم نقطه پرگار اوست
یا حسین خونت گواهی بر جلالش میدهد
خود نهاد این نام بر تو نام تو تکرار اوست
.
.
دستانش را بریدند تا از حسین دست بکشد !
می دانستند دلش لبریز از عشق حسین است ، هدف تیرها کردند قلبش را …
گفتند در سرش هوای حسین است ، چه کنیم ؟
اینجا بود که پای عمود آهن به میان آمد …
.
.
دیگر رهایم کن برادر آخر راه است
باید تو را در بر بگیرم وقت کوتاه است
من می روم اما چرا اینقدر سنگین است
دلشوره ای که در ضمیر ناخود آگاه است
بر من بدم از بازدم های شفابخشت
آیینه ی خشنودی ام لب تشنه ی “آه” است
گفتم چرا نامردی این قوم بسیار است ؟
دیدم جواب تو فقط “الحمدالله” است
افتادن بی دست از مرکب چه آسان بود
اما جدایی از برادر سخت جانکاه است
“سید مهدی موسوی”
.
.
هرچه داریم همه از کرَم عباس است
خلقت جنت حق ، لطفِ کرمِ عباس است
نه فقط خلق زمین عبد و غلامش باشند
به خدا خیل ملایک حَشَم عباس است
شیعه از کینه دشمن نهراسد هرگز
دین ما تحت لوای علم عباس است
در صف حشر علمدار شفاعت زهراست
علم فاطمه دستِ قلم عباس است
نام معشوق نبر نزد من از عشق نگو
عشق دیریست که در پیچ و خم عباس است
.
.
والشمس و الضحاها برق نگاه عباس
تفسیر والقمر نیست جز روی ماه عباس
معنای والنهار است آینه جبینش
واللیل وام دار خال سیاه عباس
هم ارض اذا طحاها بنهاد سر به پایش
هم آسمان بنا شد از اوج جاه عباس
هرچند روسیاهم اما خدا بزرگ است
شاید سیاه لشگر خواهد سپاه عباس
از فتنه زمانه محفوظ و در امان است
هرکس نشسته باشد در خیمه گاه عباس
زهرا (س) برای عشاق اینسان دعا نموده
گر نو کر حسینی رو در پناه عباس(ع)
.
.
ای که نام تو کلید همه درها عباس
ای که یاد تو دوا هست و مداوا عباس
ای گل باغ علی ای پسر ام بنین
ای که هستی تو عزیز دل زهرا عباس
ای مه هاشمیان میر و علمدار سپاه
ای ز رخسار تو روشن شده صحرا عباس
ای کریمان جهان جمله گدای در تو
همه حاجات شود از تو روا یا عباس
ای دو دستت بهره دوست ز تن گشته جدا
دست گیری بنما از من تنها عباس
روز محشر تو به حالم نظری کن مولا
دارم امید شفاعت به تو فردا عباس
.
آب میخواهد چه کار ؟ آب آورش را پس دهید
آی مردم ! زود عموی دخترش را پس دهید
دست هایش را چرا در زیر پا انداختید ؟
زودتر آن سایه بان خواهرش را پس دهید
لشگر بی آبرو ، این آبروریزی بس است
مشک یعنی آبروی مادرش را پس دهید
.
.
از علقمه آمدی بگو یاس کجاست ؟
گلواژه عشق و شور و احساس کجاست ؟
دستت به کمر گرفته ای لب بگشا
بابا تو بگو عمویم عباس کجاست ؟
.
.
خدا به نام عزیزی همیشه حساس است
به نام مرد رشیدی که رب الاحساس است
صدای زنگ “باب الحسین” در جنت
به جان مادر سادات نام عباس است
.
.
عباس ثابت کرد که برای دفاع ار ولایت ، تا دست هست نیازی به سپر نیست !
.
.
یک عباس است و یک دنیا عاشقی
یک عباس است و یک دنیا مردانگی
یک عباس است و یک دنیا دل های عاشق …
.
.
هرچند تیر ، مشک و دلم را دریده است
ای آب همتی کن و تا خیمه ها مریز …
.
.
بسیار گریست تا که بی تاب شد آب
خون ریخت ز دیدگان ، خوناب شد آب
از شدت تشنه کامی ات ای سقا
آن روز ز شرم روی تو ، آب شد آب
.
.
هیچ دانی که امید همه عالم شده ای ؟
در نفس های همه سینه زنان دم شده ای ؟
همه دم ذکر تو بر روی منابر برپاست
نه فقط شورش شب های محرم شده ای
من از این بوی گل علقمه هم دانستم
تو پسر خوانده نبوده که پسر هم شده ای
.
.
آنجا که صحبت از ادب اولیا کنند
اول حکایت از پسر مرتضی کنند
محفل فروز زهره جبینان فاطمی
کز مه مثل بر آن قمر دلربا کنند
.
.
یا حسین امشب شب دیدار اوست
او که عالم نقطه پرگار اوست
یا حسین خونت گواهی بر جلالش میدهد
خود نهاد این نام بر تو نام تو تکرار اوست
.
.
دستانش را بریدند تا از حسین دست بکشد !
می دانستند دلش لبریز از عشق حسین است ، هدف تیرها کردند قلبش را …
گفتند در سرش هوای حسین است ، چه کنیم ؟
اینجا بود که پای عمود آهن به میان آمد …
.
.
دیگر رهایم کن برادر آخر راه است
باید تو را در بر بگیرم وقت کوتاه است
من می روم اما چرا اینقدر سنگین است
دلشوره ای که در ضمیر ناخود آگاه است
بر من بدم از بازدم های شفابخشت
آیینه ی خشنودی ام لب تشنه ی “آه” است
گفتم چرا نامردی این قوم بسیار است ؟
دیدم جواب تو فقط “الحمدالله” است
افتادن بی دست از مرکب چه آسان بود
اما جدایی از برادر سخت جانکاه است
“سید مهدی موسوی”
.
.
هرچه داریم همه از کرَم عباس است
خلقت جنت حق ، لطفِ کرمِ عباس است
نه فقط خلق زمین عبد و غلامش باشند
به خدا خیل ملایک حَشَم عباس است
شیعه از کینه دشمن نهراسد هرگز
دین ما تحت لوای علم عباس است
در صف حشر علمدار شفاعت زهراست
علم فاطمه دستِ قلم عباس است
نام معشوق نبر نزد من از عشق نگو
عشق دیریست که در پیچ و خم عباس است
.
.
والشمس و الضحاها برق نگاه عباس
تفسیر والقمر نیست جز روی ماه عباس
معنای والنهار است آینه جبینش
واللیل وام دار خال سیاه عباس
هم ارض اذا طحاها بنهاد سر به پایش
هم آسمان بنا شد از اوج جاه عباس
هرچند روسیاهم اما خدا بزرگ است
شاید سیاه لشگر خواهد سپاه عباس
از فتنه زمانه محفوظ و در امان است
هرکس نشسته باشد در خیمه گاه عباس
زهرا (س) برای عشاق اینسان دعا نموده
گر نو کر حسینی رو در پناه عباس(ع)
.
.
ای که نام تو کلید همه درها عباس
ای که یاد تو دوا هست و مداوا عباس
ای گل باغ علی ای پسر ام بنین
ای که هستی تو عزیز دل زهرا عباس
ای مه هاشمیان میر و علمدار سپاه
ای ز رخسار تو روشن شده صحرا عباس
ای کریمان جهان جمله گدای در تو
همه حاجات شود از تو روا یا عباس
ای دو دستت بهره دوست ز تن گشته جدا
دست گیری بنما از من تنها عباس
روز محشر تو به حالم نظری کن مولا
دارم امید شفاعت به تو فردا عباس