با انتخاب و استقرار دولت یازدهم، مسئله خشک شدن دریاچه ارومیه بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است.
واقعيت اين است كه درياچه اروميه دارد به تاريخ مي پيوندد و طبق اظهار كارشناسان محيط زيست، خشك شدن دائمي و تبديل آن به صحرايي نمكي حداكثر تا ده سال آينده عملي خواهد بود.
بديهي است كه پي آمد آن بروز بحرانهاي غيرقابل تصور زيست محيطي و از بين رفتن اراضي سرسبز و باغات سرزمين هاي اطراف درياچه در استانهاي همجوار خواهد بود و در كنار آن گسترش انواع بيماريهاي ريوي و پوستي خود را عيان خواهد كرد.
البته در چند ماه اخير بحث هاي فراواني توسط افراد و گروههاي مختلف صورت گرفته و راهكارهايي غيرعملي مانند انتقال آب رودخانه ارس ارائه گرديده است.
نگارنده به دليل آشنايي به منطقه چشم انداز جديدي را براي علاقمندان به محيط زيست مي گشايد.
اول از همه بايد ببينيم چرا اين اتفاق افتاده است. مسائلي كه باعث بوجود آمدن بحران خشكي درياچه اروميه شده را به چند بخش مي توان تقسيم كرد:
1- افزايش دماي زمين: یکی از مهمترین دلایل تغييرات آب و هوايي كره زمين و گرم شدن آن بر اثر انتشار گازهاي حاصل از سوخت هاي فسيلي مورد استفاده در نيروگاهها، اتومبيل ها، كارخانجات و سيستم هاي گرمايي منازل و در كنار آن كم شدن نزولات آسمانی می باشد. کاستن از آلودگی هوا و گرم شدن زمین عزمی جهانی می طلبد، بدون همکاری همه کشورهای جهان حل مسئله گرم شدن زمین ممکن نیست.
2- تخليه فاضلاب هاي صنعتي در بستر درياچه اروميه: اتفاقي كه در ساير نقاط كشور مانند تالاب انزلي و رودخانه هاي شمال كشور و رودخانه كارون مي افتد و تبديل به محل تخليه فاضلاب هاي صنعتي و خانگي شده است. اولویت باید ایجاد تصفیه خانه های مدرن فاضلاب های شهری و برگرداندن آب های تصفیه شده به داخل دریاچه می باشد.
3- راه ميانگذر: در دنياي مدرن، سدها، بستر رودخانه ها و حتي درياچه هاي كوچك لايروبي مي شوند تا مشكلات زيست محيطي پيش نيايد، مسئولان وقت كشور و منطقه آذربايجان غربي از سال 1360 تاكنون ميليون ها تن خاك و سنگ را از كوه مجاور (كوه زنبيل) كنده و به داخل آب ريختند!
جالب آنكه در مقابل اعتراض برخي آگاهان درهمان سال ها مسئولان محلي گوششان بدهكار نبود و كار را ادامه دادند تا جائيكه درياچه با جذب ميليون ها تن سنگ و خاك به دو نيم شد؛ اگرچه مثلا پلي بروي آن قرار داده شده است كه طول آن چندصد متر بيشتر نيست. در موارد مشابه در كشورهاي مدرن، پل هاي معلق حتي به طول بيش از 12 كيلومتر احداث شده بدون اينكه تبادل آب مختل شود.
در شرایط بغرنج کنونی، ایجاد چندین راه رفت و برگشت آب بین دو قسمت دریاچه میتواند به عنوان یک راه حل، مورد بحث قرار گیرد.
4- احداث سد به روي رودخانه هاي مسير: متاسفانه از دو دهه پيش به اين طرف ،ساخت سد در كشور آغاز شد و بدون بررسي هاي مباحث توسعه پايدار و زيست محيطي و حتي بررسي نيازهاي واقعي منطقه، اقدام به احداث دهها سد گرديد.
اشتباه برداشت نشود نگارنده مخالف ساخت سد بر حسب نياز نيست، فقط گذر زمان نشان داد كه گسترش سدسازي با توجه به نياز نبوده است و با توجه به شيوه سنتي آبياري مزارع كشاورزي نتيجه اي جز هدردهي منابع آبي منطقه و محروم نمودن درياچه از حق آب طبيعي خود چيزي عايدمان نشد.
5- افزايش جمعيت: يكي از مهمترين دلايل خشك شدن درياچه اروميه دركنار ساير دلايل، افزايش شديد جمعيت در مناطق مختلف استان آذربايجان غربي و شرقي مي باشد.
در سي سال اخير ، جمعيت منطقه به بيش از دو برابر و شايد بيشتر رسيده است، بديهي است كه تامين آب به عنوان بخشي از نيازهاي اصلي مردم مساله اصلي باشد. بدليل كمبود بارندگي مسئولان و ساكنين اقدام به حفر تعداد زيادي چاه عميق نمودند، طوري كه سطح آبهاي زيرزميني به سرعت كاهش و بالارفتن مصرف آب مشكلات حادي بوجود آورده است.
راه حل هاي بحران
متاسفانه راهكارهايي مانند طرح باروري ابرها يا انتقال آب از رودخانه ارس يا درياچه خزر مساله اي نيست كه عملي باشد، متخصصان اين را بهتر مي دانند. پيشنهادهايي كه به عنوان راه حل مسئله به نظر ما مي رسد بدين شرح است:
1- مسدود كردن فوري چاههاي عميق غيرقانوني كشاورزي مزارع و شهركهاي اقماري استان و سایر اماکن و دادن خسارت يا حتي كوچ دادن بخشی از كشاورزان به نقاط ديگر. اين مساله بسيار مشكل، اما شدني است و "تنها انتخاب" است، اگر عمل نكنيم طبيعت خشم خود را چند سال بعد با طوفان نمك نشان خواهد داد و آن موقع سيل آوارگان بيمار به سمت ديگر مناطق سرازير خواهد شد.
2- تغيير روشهاي آبياري سنتي كه در حال حاضر به روش غرقابي صورت مي گيرد، آبياري باغات و مزارع بايد به روش علمي آبياري موضعي يا قطره اي مفيد صورت گيرد.
3- تغییرات در روش و نوع کاشت کشاورزی و حتی ممنوع کردن کشت محصولاتی که آب زیادی لازم دارد.
4- جلوگيري از تخليه فاضلابها در درياچه و رودخانه ها و چاههاي جذبي منازل به هر قيمت .
5- ايجاد تصفيه خانه فاضلاب هاي خانگي و صنعتي به طوري كه پس از بازيافت و تصفیه بوسيله لوله هاي انتقال ويژه به درياچه سرازير گردد يا در مزارع كشاورزي استفاده شود، به عنوان مثال در حال حاضر در كشورهايي مانند آلمان 70% فاضلاب طوري بازيافت مي شود كه در لوله كشي شهري براي استحمام و شستشو قابل استفاده است.
بديهي است كه هزينه اين كار بالاست و قبل از همه نياز به يك مديريت كاملا علمي و باتجربه و مجهز به تكنولوژي روز و كمك جهاني دارد ولي هر چقدر كه بالا باشد از هزينه نابود شدن اراضي حاصلخيز منطقه بوسيله طوفان نمك و بيمارشدن مردم و نابودي محيط زيست كه از چند سال آينده آغاز خواهد شد، بالاتر نيست.
ما مي توانيم با دعوت از متخصصان و اساتيد دانشگاههاي كشورهايي مانند آلمان و سازمان هاي بين المللي و تحت نظر سازمان ملل متحد اينكار را سريعا بررسي و شروع كنيم، فردا دير است. باور کنیم که بدون تعامل با جهان و کمک کشورهای پیشرفته و به ویژه سازمان ملل متحد و بانک جهانی حل این مسئله ممکن نیست.
هامون، بختگان و آرال پشت سرماست، اگر مساله درياچه اروميه را امروز حل نكنيم، دير نيست نوبت خزر هم برسد.