گـاهی وقـتا …
اونـقد خـسته مـیشی کـه حـوصله تـوضیـح دادنـم نـداری
میـذاری هـرجـور دوست دارن بـرداشـت کنـن …
کـلا دیـگه مـهم نیــس بـرات
.خیلی بده وقتی داری تایپ میکنی
از کلید های خیس کیبورد بفهمی داری گریه میکنی
.
.
این اشکایی که پشت سرت می ریزم به خاطر رفتن تو نیست
می ریزم تا که از چشمانم مانند اشکهایم بیافتی…
.
دلـگـیـــــــــــر مـبــاش !!
دلـت کـه گیــر بـاشــد ، رهــا نـمی شـوی …!
خــداونــد ، بنـدگـان خــود را ، بـا آنـچـه بـه آن دل بـستـه انــد مـی آزمـایــد …!!
.
.
نگران خیس شدن پاهایش بود !!
درآن زمان که آب ازسرمن گذشته بود…