شاد باش که از شادي تو دل شادم / تا شادي ز غم هر دو جهان ازادم / زندگي من همه خوشحالي توست / بي وفايم که وفايت برود از يادم/ دوست دار شما
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو پس چرا نیستی پیشم؟ نگاه خیس تو کو؟ گوش گوش دوتا گوش ، یه دست باز یه آغوش بیا بگیر قلبمو ، یادم تورا فراموش چوب چوب یه گردن ، جایی نری تو بی من! دق می کنم میمیرم ، اگه دور بشی از من دست دست دوتا پا ، یاد تو مونده اینجا یادت میاد که گفتی ، بی تو نمیرم هیچ جا من؟ من؟ یه عاشق، همون مجنون سابق...
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟ من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟ ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟
جز من اگرت عاشق و شیداست بگو ور میل دلت به جانب ماست بگو ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو،نیست بگو،راست بگو...!
من همان قاب تهی خسته و بی تصویرم که برای تو و تصویر دلت میمیرم...
دوست دارم بمیرم و سیاه پوشت کنم نه آنکه بمونم و فراموشت کنم...
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو پس چرا نیستی پیشم؟ نگاه خیس تو کو؟ گوش گوش دوتا گوش ، یه دست باز یه آغوش بیا بگیر قلبمو ، یادم تورا فراموش چوب چوب یه گردن ، جایی نری تو بی من! دق می کنم میمیرم ، اگه دور بشی از من دست دست دوتا پا ، یاد تو مونده اینجا یادت میاد که گفتی ، بی تو نمیرم هیچ جا من؟ من؟ یه عاشق، همون مجنون سابق...
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟ من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟ ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟
جز من اگرت عاشق و شیداست بگو ور میل دلت به جانب ماست بگو ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو،نیست بگو،راست بگو...!
من همان قاب تهی خسته و بی تصویرم که برای تو و تصویر دلت میمیرم...
دوست دارم بمیرم و سیاه پوشت کنم نه آنکه بمونم و فراموشت کنم...