نقل قول:محمدرضا شیرخانلو بازیگر خردسال سریال «دودکش» میگوید بیشتر دوست دارد در سینما و تئاتر بازی کند. یکی از جذابیتهای سریال «دودکش» با کارگردانی محمد حسین لطیفی که شبهای رمضان امسال از شبکه یک سیما پخش میشود، نقش آفرینی بازیگران آن است.هومن برق نورد (فیروز)، سیما تیر انداز (عفت)، بهنام تشکر (نصرت)، نگار عابدی (افروز)، امیر حسین رستمی (بهروز) و الناز حبیبی (عالیه) خانواده ای را شکل دادهاند که ماجراهای ریز و درشتی زیادی را پشت سر میگذارند. اما در این سریال، دو بازیگر خردسال با نامهای محمد رضا شیر خانلو (پوریا) و یاس نوروزی (پریا) هم بازی میکنند که به همان اندازه بزرگترها، بازیشان مورد توجه تماشاگران تلویزیون قرار گرفته است.در این میان، محمدرضا شیر خانلو با این که تنها ۷ سال دارد، با توجه به کارنامهاش، بازیگری با سابقه و شناخته شده به حساب میآید. از میان کارهای تصویری این بازیگر خردسال میتوان به سریالهای «چک برگشتی» و «دیوار» با کارگردانی سیروس مقدم و فیلم سینمایی «دهلیز» ساخته بهروز شعیبی اشاره کرد که برای آن نامزد دریافت سیمرغ بلورین بخش دستاوردهای فنی و هنر بخش «نگاه نو» جشنواره سی و یکم فیلم فجر هم شد. «دزد آب» کار مرتضی آقا حسینی و «ساقی» با کارگردانی امیر دژاکام هم دو نمایشی هستند که محمدرضا شیرخانلو در آنها نقش آفرینی کرده است. ارتباط مناسب با نقش، بیان خوب، حس گرفتنهای به جا، بده بستانهای درست و منطقی با دیگر بازیگران و … از نکات مثبت هنرنمایی محمد رضا شیر خانلو است که باعث شده کارگردانان زیادی به دنبال همکاری با او باشند. بازی در ۱۰ اثر تلویزیونی، سینمایی و نمایشی در کمتر از دو سال و دریافت پیشنهاد های زیاد برای هشت ماه آینده، او را به ستاره کوچک و حرفه ای بازیگری ایران تبدیل کرده است؛ موقعیتی که گفت و گوی ما با محمد رضا شیر خانلو هم از بحث در باره آن آغاز شد.در این گفت و گوی تلفنی که با همراهی مادر محمد رضا شیر خانلو انجام شد، این بازیگر خردسال با حاضر جوابی، نکته سنجی و بدون هیچ رودر بایستی به پرسشهای ما، پاسخهایی کوتاه داد. از این که در این سن بازیگری حرفه ای شده ای،چه حسی داری؟حرفهای؟ حرفهای یعنی چی؟وقتی کسی کار تمام وقتش بازیگری باشد، به او حرفه ای میگویند. تمام یک سال گذشته مشغول کار در سریالها و فیلمها بوده ای و آن طور که مادرت میگوید برای هشت ماه آینده هم وقتت پر است. این ستاره شدن و مورد توجه قرار گرفتن چه مزه ای داره؟خوبه. نشون می ده تو کارم موفق هستم که به من توجه می کنن. توجه مردم را میگویی یا کارگردانها را؟هم مردم، هم کارگردانها. این توجه یعنی شهرت. مشهور شدن و این که همه تو را میشناسند خوبه یا بد؟خیلی خوبه. چند روز پیش رفته بودیم تنگه واشی که تو اون آب سرد یکی یکی بغلم میکردند تا با هام عکس یادگاری بگیرن. هر یک دقیقه مردم می آمدن با هام عکس می گرفتن. می گفتن «دود کش» را هر شب نگاه می کنن. با خانواده برای تفریح رفته بودی؟آره خب این توجه مردم باعث نشد از تفریح با خانواده باز بمونی. خیلی از بازیگران برای همین از شهرت فراری هستن. نظر تو چیه؟به نظر من که خوبه. هیچ عیبی نداره. وقتی به یک بازیگر کارهای زیادی پیشنهاد میشود، مجبور است دست به انتخاب بزند و از میان آنها تنها در بعضیها بازی کند. تو چطور پیشنهاد بازی در یک سریال یا فیلم را قبول میکنی؟بستگی داره. به چی؟به دیالوگ هاش و این که نقش پر رنگ باشه. یعنی دیگه نقش کوچیک قبول نمیکنی؟نه اصلاً. دیگه تله فیلم هم قبول نمیکنم. تو انتخاب یا رد کردن یک کار خودت تصمیم میگیری یا مادر و پدرت؟با هم. چه جوری؟فیلمنامه را برام می گن، اگر نقش را دوست داشتم، قبول میکنم. تا حالا چند تا کار را رده کرده ای؟خیلی. فقط هفته پیش سه تا فیلم سینمایی رو رد کردیم. نقش هاش کوچیک بود؟آره. یک سریال رو هم رد کردم. اون هم به دلیل نقش کوچیکش؟نه، نقش اصلی بود. پس چرا رد کردی؟)با کمک مادرش جواب میدهد) چون پاییز و زمستون شش ماه باید سر کار میرفتم و از مدرسه می موندم. پارسال که کلاس اول بودی با این همه کار چه جوری مدرسه میرفتی؟نرفتم. محمد رضا شیر خانلو سال گذشته در بخش «نگاه نو» جشنواره فجر نامزد سیمرع بلوریندستاوردهای فنی و هنری شدواقعاً نرفتی؟نه. (با توضیحات مادرش ادامه میدهد) چون آذر و دی سر صحنه فیلم «دهلیز» بودم و بهمن در «دودکش» بازی میکردم. پس چه جوری درس خوندی؟معلم شبها می اومد خونمون. صبحها و عصرها میرفتم فیلمبرداری و شبها از ساعت ۹ تا ۱۲ درس می خوندم. این که خیلی سخته. به فکر نیفتاده ای کمتر بازی کنی؟نه. چرا؟چون استعداد دارم و بازیگری رو دوست دارم. (مادرش به او یادآوری میکند) اما سال بعد از اول مهر میرم مدرسه. برای همن اون سریال رو رد کردم. برنامه چند ماه آیندهات چیه؟(با کمک مادرش) بازی در یک فیلم سینمایی با کارگردانی آقای علیرضا نادری را شروع کردهام که داریم فیلمنامه را دور خوانی میکنیم. آخر شهریور هم آقای سعید سهیلی خواسته است در فیلمش بازی کنم. یعنی تا پایان سال همین دو کار است؟نه. چون از حالا برای سریالهای عید آمدهاند صحبت کردهاند، یکی را انتخاب میکنم.اما تو مدرسه نمیگذارند چند هفته غیبت کنی.قرار میذاریم فیلمبرداری عصرها یا روزهای تعطیل باشه تا مدرسه هم بروم. حرف از درس و تحصیل شد و برای همین میخواهم ازت بپرسم برای وقتی بزرگ بشی، چه برنامه ای داری. آیا میخواهی بازیگر شوی؟نه نمی خوام بازیگر بشم. پس چی؟اگر بخوام کار هنری کنم، کارگردان میشم. میرم دانشگاه درس می خونم. اگر نخواهی کار هنری بکنی؟دارم تنیس و شنا کار میکنم. اگر تو بزرگی نخوام کارگردان بشم، حتماً بازیکن تنیس میشم. تا حالا در چند سریال، فیلم سینمایی و نمایش بازی کرده ای. قبل از این که دانشگاه بروی و کارگردان شوی، بیشتر دوست داری در تلویزیون بازی کنی یا سینما یا تئاتر؟سینما و تئاتر. چرا؟نمیدونم. شاید چون با کلاستره. اما با سریالهای تلویزیونی بیشتر محبوب و مشهور میشی.می دونم. اما اگر بخوام مثل آقای (هومن) برق نورد و (بهنام) تشکر بازیگر خوبی بشم، باید تئاتر کار کنم. پس چرا تنها دو تا تئاتر بازی کرده ای؟چون پیشنهاد نمیکنند. میگن تو تئاتر برای بچهها کمتر نقش هست. بیشتر برای بزرگترها کار هست. تو هر تئاتر یا فیلم و سریال که بازی میکنی، با دیگر بازیگران خیلی رفیق میشی. تو نمایش «ساقی» با امیر یل ارجمند و تو فیلم «دهلیز» با رضا عطاران دوست شده بودی. در سریال «دودکش» چطور؟با همه دوست هستم. نظرت در مورد هومن برق نورد چیه؟عاشقشم. دوستش دارم. تو سریال در نقش فیروز چه جور بابایی هست؟بابای خیلی خوبیه. با دایی من لجه. از این که هی به دایی نصرت گیر می ده ناراحت نمیشی؟نه. چرا؟چون همه دعواها سر دایی نصرته. یعنی همه بدبختیهای خانواده تقصیره دایی نصرت است؟آره. همش می گه بلدم و کارها رو خراب می کنه. اون وقت بابا فیروز باید کارها رو درست کنه. راستی خیلی از مردم میپرسند آخر سریال چی میشه؟ آیا پایان داستان، بابا فیروز همه کارها رو درست میکنه؟می دونم اما نمیگم. گفتن به ما نگی؟نه. من خودم نمی گم. این جور چیزا رو می دونم. پس باید بشینیم تا شب آخر ببینیم داستان چی میشه؟بله. اما آخرش خوب تموم میشه
↧
مصاحبه با محمدرضا شیرخانلو
↧