Quantcast
Channel: انجمن تفریحی تک دختر - سرگرمی، تصاویر، عکس مذهبی، عکس های تک دختر، اس ام اس، اصن یه وضی، تفریحی، ترول، تصاویر جالب، کاریکاتور طنز، منطقه آزاد، شعر، داستان كوتاه، مطلب جدید، موبايلستان، نرم افزار، بازي های اندروید، طنز، بازی، معرفی بازی، دانلود بازی، کلیپ، مذهبی، نرم افزار، ورزشي، خاطرات خوشمزه، فرهنگی-هنری، معرفی نرم افزار، دانلود نرم افزار، بازی آنلاین، ♥♥تالار رسمی هواداران استقلال!♥♥، داستان، تاریخ ایران و جهان، حاشیه های سینما، مجله خبری، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی، حوادث، ورزشی، سایر، اطلاعات عمومی، فیلم ها و سریال ها، سینما و تلویزیون، فال و طالع بینی، عکس بازیگران، بیوگرافی بازیگران، عاشقانه، عکس های عاشقانه، جملات عاشقانه، اس ام اس های عاشقانه، اشعار عاشقانه، بيوگرافي ورزشكاران، عكس ورزشكاران، صحنه هاي ورزشي، خانه داری و دکوراسیون، آموزش اشپزي، ترفند هاي خانه داري، مد و زيبايي، مدل لباس، مدل مو، شيك پوش بودن در عين با حجاب بودن، حیوانات خانگی، تصاویر طبیعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 13198

دوفرشته

$
0
0
دو فرشته مسافر در منزل خانواده ثروتمندی توقف کردند تا شب را در آن جا بگذرانند.
آن خانواده گستاخی کردند و اجازه ندادند فرشته ها شب را در مهمانخانه داخل عمارت بگذرانند . 
بلکه به آنها فضای کوچکی از زیرزمین خانه را اختصاص دادند .
همانطور که فرشته ها مشغول آماده کردن بستر خود روی زمین سخت بودند ، 
فرشته پیرتر سوراخی در دیوار دید و روی آن را پوشاند . 
فرشته جوانتر علت را پرسید و او گفت : " چیزها همیشه آن طور نیستند که به نظر می رسند " .
شب بعد فرشته ها به خانه زوج کشاورزی بسیار فقیر ، اما مهمان نواز رفتند .
پس از صرف غذای مختصری که داشتند ، 
آن زوج رختخواب خودشان را در اختیار فرشته ها قرار دادند ، 
تا شب را راحت بخوابند .
صبح روز بعد فرشته ها آن زن و شوهر را گریان دیدند . 
تنها گاوشان ، که شیرش تنها ممر در آمدشان بود ، در مزرعه مرده بود .
فرشته جوان تر به خشم آمد و 
به فرشته پیرتر گفت : چه طور اجازه دادی چنین اتفاقی بیافتد ؟
مرد اولی همه چیز داشت ، با این حال تو کمکش کردی . 
خانواده دومی چیزی نداشتند اما همان را هم با ما تقسیم کردند ، 
و با این حال تو گذاشتی گاوشان بمیرد . 
فرشته پیرتر پاسخ داد : " چیزها همیشه آن طور نیستند که به نظر می رسند " . 
" شبی که ما در زیر زمین آن عمارت بودیم متوجه شدم که در سوراخ دیوار طلا پنهان کرده بودند .
از آنجا که که صاحب خانه طماع و بخیل بود و مایل نبود ثروتش را با کسی شریک شود ، 
من سوراخ را بستم و مهر کردم تا دستش به آن طلا نرسد ". 
شب گذشته که در رختخواب آن کشاورز خوابیده بودیم ، فرشته مرگ به سراغ همسرش آمد . 
من در ازا گاو را به او دادم .

چیزها همیشه آن طوری نیستند که به نظر می رسند
هنگامیکه اوضاع ضاهرا بر وفق مراد نیست اگر ایمان داشته باشید ، باید توکل کنید و بدانید که همواره هر چه پیش می آید به نفع شماست . فقط ممکن است تا مدتها حکمتش را نفهمید

Viewing all articles
Browse latest Browse all 13198

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>