اعتراف میکنم که تا همین چند سال پیش فک میکردم هر کی زودتر إزدواج کنه اون از بقیه هم سن و سالاش بزرگتره! أصن ی وضعییییه
*
*
*
اعتراف میکنم وقتی که بچه بودم از بابام میپرسیدم من چطوری میتونم برم تو تلویزیون اونم میگفت کاری نداره که میری پشت تلویزیون باز میکنی بعدش کوچیک میشی میری توش فیلم بازی میکنی.
*
*
*
اعتراف میکنم ادم نبودم چه برسه به خوب و یا بدش... حتی یه بارم تا الان دست پدرومادرمو نبوسیدم
*
*
*
راستش من میخام از طرف یه نفر دیگه اعتراف کنم یکی از دوستام برگشته بهم میگه من وقتی بچه بودم فک میکردم کسایی که چشماشون سبزه همه جارو سبز میبینن................ حالا جالب اینجاست چشایه خودشم سبزه حالا نمیدونم وقتی بچه بوده چشاش یه رنگ دیگه بوده یا تا حالا خودشو تو ایینه ندیده بوده لایک=هرکی اینجوری فک میکرده لایک کنه بینیم قضیه چیه
*
*
*
اعتراف میکنم
*
*
*
اعتراف میکنم وقتی که بچه بودم از بابام میپرسیدم من چطوری میتونم برم تو تلویزیون اونم میگفت کاری نداره که میری پشت تلویزیون باز میکنی بعدش کوچیک میشی میری توش فیلم بازی میکنی.
*
*
*
اعتراف میکنم ادم نبودم چه برسه به خوب و یا بدش... حتی یه بارم تا الان دست پدرومادرمو نبوسیدم
*
*
*
راستش من میخام از طرف یه نفر دیگه اعتراف کنم یکی از دوستام برگشته بهم میگه من وقتی بچه بودم فک میکردم کسایی که چشماشون سبزه همه جارو سبز میبینن................ حالا جالب اینجاست چشایه خودشم سبزه حالا نمیدونم وقتی بچه بوده چشاش یه رنگ دیگه بوده یا تا حالا خودشو تو ایینه ندیده بوده لایک=هرکی اینجوری فک میکرده لایک کنه بینیم قضیه چیه
*
*
*
اعتراف میکنم
امروز داشتن کوچه پشتیومونو اسفالت میکردن من بعد از تموم شدنش وقتی فهمیدم کسی
نی یه دستکش تو دستم کردم رفتم جای دستمو رو اسافالته در اوردم حس کردم یه سفینه فرستادم هوا خیلی جالب بودا دارن تحقیق میکنن کار کدوم خری بوده خاک تو سرش نگیره کسی که این کارو کرده باورم نمیشه این همه عقده ایی
*
*
*
اعتراف میکنم :
*
*
*
اعتراف میکنم :
جنیفر لوپز و آنجلیا جولی : زنی که من میخوام...........
زنان محجبه لبنای : زنی که مادرم میگه ..............
شانپازه : زنی که آخرش گیرم بیاد ...............
اونم ، اگه گیرم بیاد ^_^
*
*
*
اعتراف میکنم وقتی تازه به سن تکلیف رسیده بودم یه وقتایی یواشکی میرفتم سر یخچال یه چیزی میخوردم . موقع افطار مامانم میگفت :پسرم روزه تو قبوله. منم احساس ملکوتی داشتم . خدا من رو ببخشه . هر کی مثل من بوده بزنه لایکو
*
*
*
اعتراف میکنم ذوقی که من(کودکی 22ساله) به هنگام دیدن پستم تو سایت4جوک میکنم
*
*
*
اعتراف میکنم وقتی تازه به سن تکلیف رسیده بودم یه وقتایی یواشکی میرفتم سر یخچال یه چیزی میخوردم . موقع افطار مامانم میگفت :پسرم روزه تو قبوله. منم احساس ملکوتی داشتم . خدا من رو ببخشه . هر کی مثل من بوده بزنه لایکو
*
*
*
اعتراف میکنم ذوقی که من(کودکی 22ساله) به هنگام دیدن پستم تو سایت4جوک میکنم
خوب...
بگوخوب...
خر به هنگام خوردن تیتاب و نوشابه نمیکنه!